۷٬۰۶۳
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} از پیامبر(ص) نقل شده است که فرموده اند «لاعدوی فی الاسلام»...» ایجاد کرد) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۷: | خط ۸: | ||
اصل در اسلام به هنگام مواجهه با بیماری، مسری بودن آن است، مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ این حقیقت در ادامه بحث به وضوح روشن خواهد شد. | اصل در اسلام به هنگام مواجهه با بیماری، مسری بودن آن است، مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ این حقیقت در ادامه بحث به وضوح روشن خواهد شد. | ||
در منابع دینی به سرایت برخی از بیماریها تصریح شده است، به طوری که نمیتوان در اصل آن تشکیک نمود؛ در روایتی از پیامبر | ==سرایت بیماری در روایات== | ||
در منابع دینی به سرایت برخی از بیماریها تصریح شده است، به طوری که نمیتوان در اصل آن تشکیک نمود؛ در روایتی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است که فرمودند: «لا یورد ذو عاهه علی مُصحّ؛ بیمار نزد سالم نرود».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۲.</ref> | |||
به نظر میرسد این روایت با روایات متعدد در استحباب عیادت از بیمار در تعارض است. اما این روایت در صورت نامشخص بودن نوع بیماری از لحاظ سرایت است. مطابق این روایت، اصل در بیماریها سرایت است؛ و عمل مستحب عیادت تنها در صورتی مجاز است که از عدم سرایت بیماری اطمینان داشتیم. | |||
همچنین از پیامبر(ص) نقل شده است: «فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ فِرَارَكَ مِنَ الْأَسَدِ؛ از جذامی فرار کن چنان که از شیر میگریزی».<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۱۳۱</ref> طبق روایتی دیگر، فردی جذامی نزد پیامبر(ص) آمد تا با آن حضرت بیعت كند، اما پیامبر(ص) بدون دست دادن بیعت او را پذیرفتند.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۲، ص۸۳.</ref>. | |||
برخی، روایات فوق را با مواردی که از پیامبر(ص)<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۲، ص۸۲.</ref> و اهلبیت(ع)<ref>كلینی، محمدبنیعقوببناسحق، الأصول، فروع، الروضه من الكافی، مصحح علیاكبر الغفاری، تهران: دارالکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۲۳.</ref> نقل شده است که با جذامیان هم غذا شدهاند، در تعارض دانسته و در تلاش برآمدهاند با توجیهاتی نه چندان موجه، این روایات را سازش دهند و این در حالی است که بیماری جذام دو گونه است؛ یک نوع آن خشک و مسری نیست؛ و نوع دیگر مسری هستند. لذا جذامیانی که بیماری مسری دارند از ورود به شهرها و میان مردم منع میشدند، به احتمال زیاد جذامیانی که با معصومین(ع) هم غذا شدهاند، بیماریشان مسری نبوده است. | |||
برخی، روایات فوق را با مواردی که از پیامبر <ref> | |||
مردم به لحاظ اشمئزازی که نسبت به چهره و بدن آنها دارند، از بیماران جذامی غیرمسری نیز دوری میکنند؛ لذا این امر چیزی از بزرگواری معصومین(ع) نمیکاهد، بلکه مقام علمی ایشان را به رخ میکشد. | مردم به لحاظ اشمئزازی که نسبت به چهره و بدن آنها دارند، از بیماران جذامی غیرمسری نیز دوری میکنند؛ لذا این امر چیزی از بزرگواری معصومین(ع) نمیکاهد، بلکه مقام علمی ایشان را به رخ میکشد. | ||
خط ۳۵: | خط ۲۹: | ||
این روایت ضمن زدودن شبههای مهم، بر دوری از بیماری واگیردار تأکید میکند، در مباحث بعد روشن خواهد شد که چه وقت و چه زمانی نباید از بیماری فرار نمود. | این روایت ضمن زدودن شبههای مهم، بر دوری از بیماری واگیردار تأکید میکند، در مباحث بعد روشن خواهد شد که چه وقت و چه زمانی نباید از بیماری فرار نمود. | ||
در روایتی نقل شده است که پیامبر(ع) میفرماید:«به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفتوگو میکنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید»<ref>مجلسی، محمدباقر، | در روایتی نقل شده است که پیامبر(ع) میفرماید:«به افراد مبتلا به خوره زیاد نگاه نکنید و وقتی با آنان گفتوگو میکنید، به اندازه یک نیزه از آنان دور باشید»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۲، ص۸۳.</ref>. | ||
این که میفرمایند زیاد به آن افراد نگاه نکنید جنبه بهداشت روانی دارد، چرا که نگاه به این افراد میتواند موجب آسیبهای روانی شود، اما فاصله لحاظ شده هم جالب توجه است، چرا که طول یک نیزه حدود دو متر است و این اندازه میزانی است که امروز هم برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصین توصیه میشود. | این که میفرمایند زیاد به آن افراد نگاه نکنید جنبه بهداشت روانی دارد، چرا که نگاه به این افراد میتواند موجب آسیبهای روانی شود، اما فاصله لحاظ شده هم جالب توجه است، چرا که طول یک نیزه حدود دو متر است و این اندازه میزانی است که امروز هم برای جلوگیری از سرایت بیماری توسط متخصصین توصیه میشود. | ||
خط ۵۲: | خط ۴۶: | ||
این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: | این روایت در منابع شیعی چنین نقل شده است: | ||
«نضربنقرواش جمّال (شتردار) میگوید: از امام صادق درباره شتری كه جرب<ref>معلوف، لوئیس، المنجد، قم: دهاقانی، ۱۳۷۴، ص۸۴.</ref>دارد پرسیدم كه آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا كنم؟ و نیز از سوت زدن برای حیوان برای اینكه آب بیاشامد، سؤال كردم؛ امام در پاسخ فرمود: یک بادیهنشین نزد رسولخدا(ع) آمد و عرض كرد: یا رسولالله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمیخورم كه به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم كه آنها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت كند؛ پیامبرخدا(ع) به او فرمود: پس، چه كسی اوّلی را مبتلا كرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوى)، فال بد، فال پرنده شب، سوتزدن، شیرخوارگی بعد از فصال و بریدن از شیر، تعرّب بعد از هجرت، روزه سکوت از روز تا شب، طلاق قبل از ازدواج، آزادی پیش از بردگی و یتیمی بعد از بلوغ، در اسلام نیست»<ref>مجلسی، محمدباقر، | «نضربنقرواش جمّال (شتردار) میگوید: از امام صادق درباره شتری كه جرب<ref>معلوف، لوئیس، المنجد، قم: دهاقانی، ۱۳۷۴، ص۸۴.</ref>دارد پرسیدم كه آیا آن را از ترس سرایت جرب از دیگر شترانم جدا كنم؟ و نیز از سوت زدن برای حیوان برای اینكه آب بیاشامد، سؤال كردم؛ امام در پاسخ فرمود: یک بادیهنشین نزد رسولخدا(ع) آمد و عرض كرد: یا رسولالله! من به گوسفند و گاو و شتر ارزان قیمت برمیخورم كه به «جرب» مبتلا هستند، دوست ندارم كه آنها را بخرم، مبادا جربشان به شتر و گوسفندانم سرایت كند؛ پیامبرخدا(ع) به او فرمود: پس، چه كسی اوّلی را مبتلا كرد؟ سپس فرمود: سرایت (عدوى)، فال بد، فال پرنده شب، سوتزدن، شیرخوارگی بعد از فصال و بریدن از شیر، تعرّب بعد از هجرت، روزه سکوت از روز تا شب، طلاق قبل از ازدواج، آزادی پیش از بردگی و یتیمی بعد از بلوغ، در اسلام نیست»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع)، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۵، ص۳۱۸.</ref>. | ||
در توضیح و توجیه روایت فوق که پیامبر(ع) به صراحت سرایت (عدوی) را در اسلام نفی فرموده است، مطالب بسیاری گفته شده است، از جمله اینکه مقصود نفی فاعلیت بالاستقلال طبیعت (میکروب) است و این مفهوم را بسیاری از علمای فریقین نقل و تأیید نمودهاند. اما پرواضح است که این نوع تعبیرکردن درست نیست، چرا که اولاً هر مسلمانی فاعلیت مستقل از خالق را برای مخلوق منکر است و این میشود توضیح واضحات؛ دوماً اینکه ظهور روایت در نفی سرایت است؛ سوماً اینکه سؤال سائل ارتباطی به این معنا ندارد. | در توضیح و توجیه روایت فوق که پیامبر(ع) به صراحت سرایت (عدوی) را در اسلام نفی فرموده است، مطالب بسیاری گفته شده است، از جمله اینکه مقصود نفی فاعلیت بالاستقلال طبیعت (میکروب) است و این مفهوم را بسیاری از علمای فریقین نقل و تأیید نمودهاند. اما پرواضح است که این نوع تعبیرکردن درست نیست، چرا که اولاً هر مسلمانی فاعلیت مستقل از خالق را برای مخلوق منکر است و این میشود توضیح واضحات؛ دوماً اینکه ظهور روایت در نفی سرایت است؛ سوماً اینکه سؤال سائل ارتباطی به این معنا ندارد. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۷: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = مسائل روز | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = کرونا | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = |