سازگاری شق‌القمر با علوم و عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
از سؤالات مهمی که در این بحث مطرح است این است که وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی اصولاً امکان دارد؟ یا اینکه علم آنرا به کلی نفی می‌کند؟ چنین چیزی نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونه‌های آن مشاهده شده؛ هر چند در هر کدام عوامل خاصی مؤثر بوده است. انشقاق قمر نه از حیث علمی و نه از حیث عقلی هیچ گونه استبعادی ندارد و هم عقل و هم نقل بر امکان وقوع آن حکم می‌دهند و نمی‌توان ادعا کرد که عقل یا علم وقوع شق القمر را انکار می‌کند. در دستگاه منظومه شمسی و سایر کرات آسمانی انشقاق‌ها و انفجارهائی روی داده است. درباره منظومه شمسی می‌گویند که در آغاز جزیی از خورشید بوده است و پس از انفجاری به این شکل درآمده است. یا درباره آستوریدها که سنگ‌های عظیم‌الجثه‌ای هستند که در پی انفجاری جدا شده‌اند. و همینطور شهاب‌سنگ‌ها که سنگ‌های کوچکی هستند.
از سؤالات مهمی که در این بحث مطرح است این است که وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی اصولاً امکان دارد؟ یا اینکه علم آنرا به کلی نفی می‌کند؟ چنین چیزی نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونه‌های آن مشاهده شده؛ هر چند در هر کدام عوامل خاصی مؤثر بوده است. انشقاق قمر نه از حیث علمی و نه از حیث عقلی هیچ گونه استبعادی ندارد و هم عقل و هم نقل بر امکان وقوع آن حکم می‌دهند و نمی‌توان ادعا کرد که عقل یا علم وقوع [[شق‌القمر]] را انکار می‌کند. در دستگاه منظومه شمسی و سایر کرات آسمانی انشقاق‌ها و انفجارهائی روی داده است. درباره منظومه شمسی می‌گویند که در آغاز جزیی از خورشید بوده است و پس از انفجاری به این شکل درآمده است. یا درباره آستوریدها که سنگ‌های عظیم‌الجثه‌ای هستند که در پی انفجاری جدا شده‌اند. و همینطور شهاب‌سنگ‌ها که سنگ‌های کوچکی هستند.


'''پیدایش منظومه شمسی'''
'''پیدایش منظومه شمسی'''
خط ۳۴: خط ۳۴:
'''بازگشت به حالت قبل با نیروی جاذبه'''
'''بازگشت به حالت قبل با نیروی جاذبه'''


مسئله انفجار و انشقاق در کرات آسمانی امری بی‌سابقه نیست، و هرگز از نظر علم محال نمی‌باشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمی‌گیرد. اینها همه در مورد انشقاق است. ولی بازگشت آن به حال معمولی بر اثر نیروی جاذبه‌ای که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان‌پذیر است. گرچه در هیئت قدیم که بر محور عقیده بطلمیوس و افلاک نه‌گانه پوست پیازی‌اش، دور می‌زد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعی محال بود؛ و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانی را منکر بودند، و هم شق‌القمر را؛ چرا که مستلزم شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولی امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسی به دست افسانه‌ها و اسطوره‌های خیالی سپرده شده و اثری از آن افلاک نه‌گانه باقی نمانده، زمینه‌ای برای این سخنان باقی نیست. شاید این نکته نیاز به یادآوری ندارد که شق القمر تحت یک عامل طبیعی معمولی صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولی چون اعجاز به محالات تعلق نمی‌گیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود.
مسئله انفجار و انشقاق در کرات آسمانی امری بی‌سابقه نیست، و هرگز از نظر علم محال نمی‌باشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمی‌گیرد. اینها همه در مورد انشقاق است. ولی بازگشت آن به حال معمولی بر اثر نیروی جاذبه‌ای که میان دو قطعه وجود دارد کاملاً امکان‌پذیر است. گرچه در هیئت قدیم که بر محور عقیده بطلمیوس و افلاک نه‌گانه پوست پیازی‌اش، دور می‌زد، چنان این افلاک بلورین به هم پیوسته بودند که خرق و التیام آنها از نظر جمعی محال بود؛ و لذا پیروان این عقیده هم معراج جسمانی را منکر بودند، و هم شق‌القمر را؛ چرا که مستلزم شکافته شدن و سپس التیام در افلاک بود، ولی امروز که فرضیه هیئت بطلمیوسی به دست افسانه‌ها و اسطوره‌های خیالی سپرده شده و اثری از آن افلاک نه‌گانه باقی نمانده، زمینه‌ای برای این سخنان باقی نیست.
 
شاید این نکته نیاز به یادآوری ندارد که شق القمر تحت یک عامل طبیعی معمولی صورت نگرفت، بلکه جنبه اعجاز داشت، ولی چون اعجاز به محالات تعلق نمی‌گیرد منظور در اینجا بیان امکان این مطلب بود.


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
۱۵٬۲۲۷

ویرایش