زبان وحی به پیامبران: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{در دست ویرایش|کاربر=S.mh.eftekhari123 }}
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = نبوت
|شاخه فرعی۲ = وحی
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا وحی خداوند به همه پیغمبران به زبان عربی بوده است؟ توضیح دهید.
آیا وحی خداوند به همه پیامبران به زبان عربی بوده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
یکی از سنت‌های خداوند، فرستادن پیامبران است برای هدایت انسان‌ها؛ برای اینکه این سنت که هدف آن رساندن پیام الهی به مردم است واقع شود، لازم است، مردم توانایی فهمیدن زبان آن پیامبر را داشته باشند، زیرا پیامبر برای همین مبعوث شده که با مردم حرف بزند و آنها را دعوت به دین کند، و زبان، راه ارتباط انسان‌ها با پیامبر است؛ لذا بر طبق آیه قرآن که می‌فرماید: ما هیچ رسولی را نفرستادیم، مگر به زبان همان قوم که برای آنها فرستاده شده بود.<ref>ابراهیم / ۴.</ref> این نکته روشن می‌شود که هر پیامبری به همان زبان قوم خودش برای مردم تبلیغ کرده است.
پیامبران وحی را به زبان مردم خود دریافت نموده و همان کلمات را به مردم می‌رساندند. براساس آیات قرآن، پیامبران به زبان مردم خود صحبت می‌کردند: {{قرآن|ترجمه=ما هیچ رسولی را نفرستادیم، مگر به زبان همان قوم که برای آنها فرستاده شده بود.|سوره=ابراهیم |آیه= ۴}} . ٰامام باقر(ع) فرمودند که خداوند وحی را فقط به زبان عربی نازل می‌کرده و هر پیامبری آن را به زبان قوم خود می‌شنید.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه دارالوفاء، ج۱۱، ص۴۲ و ج۱۶، ص۱۳۴، ج۱۸، ص۲۶۳،</ref> پیامبرانی که دعوت جهانی داشتند نیز به زبان مردم خود صحبت می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،  ۱۳۷۴ش،  ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>
 
این سنت الهی، یعنی همزبانی پیامبر با قومش، حتی در مورد آن پیامبرانی که دعوت جهانی داشتند وجود دارد، یعنی، اگر چه برای همه مردم، مبعوث شده بودند، ولی به همان زبان قومی که ابتدا برای آنها مبعوث شده بودند صحبت می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش. ج۱۰، ص۲۶۹.</ref>
 
از این آیاتی که زبان رسالت را بیان می‌کند، معلوم است در تبلیغ، زبان هر پیامبری با همان قوم، یکی بوده اما در مورد زبان [[وحی]] پیامبران، در برخی روایات همین مطلب آمده که وحی در گوش انبیاء هم به زبان قومشان واقع می‌شد.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۱۱، ص۴۲ و ج۱۶، ص۱۳۴، ج۱۸، ص۲۶۳، چاپ بیروت، مؤسسه دارالوفاء.</ref>
 
در مورد [[قرآن]]، علامه طباطبائی می‌فرماید: قرآن هم الفاظ آن و هم عربی بودن آن در وحی دریافت شده است؛ و همین عربی بودن باعث حفظ اسرار آن شده است.<ref>ترجمه المیزان، ج۱۱، ص۱۰۲.</ref>
 
بنابراین، خداوند در مرحله اول، پیام الهی را توسط فرشته وحی، به همان زبان مردم به پیامبر می‌رسانید، و بعد هم پیامبر عین همان کلمات و الفاظ را به همان زبان مردم، برایشان بیان می‌کرد.


{{مطالعه بیشتر}}
علامه طباطبائی درباره [[قرآن]] معتقد است که قرآن هم الفاظ آن و هم عربی بودن آن در وحی دریافت شده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا، ج۱۱، ص۷۵</ref>


== مطالعه بیشتر ==
۱ـ تفسیر المیزان، ترجمه، ج۱۸، ص۱۰۰ به بعد.
۲ـ تفسیر موضوعی، جوادی آملی، سیره پیامبر در قرآن.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۲ = وحی
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | بازبینی = شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۳

سؤال

آیا وحی خداوند به همه پیامبران به زبان عربی بوده است؟

پیامبران وحی را به زبان مردم خود دریافت نموده و همان کلمات را به مردم می‌رساندند. براساس آیات قرآن، پیامبران به زبان مردم خود صحبت می‌کردند: ﴿ما هیچ رسولی را نفرستادیم، مگر به زبان همان قوم که برای آنها فرستاده شده بود.(ابراهیم:۴) . ٰامام باقر(ع) فرمودند که خداوند وحی را فقط به زبان عربی نازل می‌کرده و هر پیامبری آن را به زبان قوم خود می‌شنید.[۱] پیامبرانی که دعوت جهانی داشتند نیز به زبان مردم خود صحبت می‌کردند.[۲]

علامه طباطبائی درباره قرآن معتقد است که قرآن هم الفاظ آن و هم عربی بودن آن در وحی دریافت شده است.[۳]


منابع

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه دارالوفاء، ج۱۱، ص۴۲ و ج۱۶، ص۱۳۴، ج۱۸، ص۲۶۳،
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۲۶۹.
  3. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا، ج۱۱، ص۷۵