روز زینت در آیه ۵۹ سوره طه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۲ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
سؤال

آیا می‌توان گفت که منظور از «یَوْمُ الزِّینَه» در آیه ۵۹ سوره طه «قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَه وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًی» عید نوروز ایران است نه عید مصریان؟


به تصریح تاریخ اعم از باستان‌شناسی، تاریخ ادیان و …، فرعون در کشور مصر حکومت می‌کرد، از این‌رو «یَوْمُ الزِّینَه» هم مربوط به کشور مصر است و حتی اگر گفته شود منظور عید نوروز است یعنی عید نوروز مصر باستان نه عید نوروز ایرانیان.

«یوم الزینه» روز اول سال مصریان بود یا روز دهم ماه یا هر عنوان دیگر، چندان مهم نیست؛ زیرا آنچه قرآن دنبالش هست، هدف هدایتی داستان‌هاست نه مشخص کردن دقیق مراسم‌ها؛ و اگر هم کسی آن را روز نوروز بداند، باز به معنای این است که این عید و موعد آغاز سال جدید مصریان و در کشور مصر بود و نوروز آنها بود و ارتباطی با روز نووز ایرانیان که اول فروردین می‌باشد، ندارد.

آیه و ترجمه

خداوند متعال تمام آیات و نشانه‌های خود را توسط حضرت موسی و برادرش هارون (سلام الله علیهما) به فرعون (که بر مصر باستان حکومت می‌کرد و راه بت‌پرستی را در پیش گرفته بود) و اطرافیانش نشان داد؛ اما فرعون زیر بار حق نرفت و نشانه‌ها را تکذیب کرده و حضرت موسی (سلام الله علیه) را به سحر متهم کرد و گفت: ای موسی! آیا آمده‌ای که با سحر خود، ما را از سرزمین‌مان بیرون کنی؟! قطعاً ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد! هم‌اکنون تاریخش را تعیین کن و موعدی میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلّف نکنیم؛ آن هم در مکانی که نسبت به همه یکسان باشد! حضرت موسی (سلام الله علیه) گفت: میعاد ما و شما روز زینت است؛ به شرط اینکه همه مردم، هنگامی که روز بالا می‌آید، جمع شوند! فرعون آن مجلس را ترک کرد و تمام مکر و فریب خود را جمع کرد و سپس همه را (در روز موعود) آورد.[۱]

روز عید مصریان

برخی از مفسران می‌گویند: «یَوْمُ الزِّینَه» روز عید برای مصریان بود که خود را زینت می‌کردند یا روز نو و جدید آنها بود یا روز بازارشان بود که همه جمع می‌شدند یا روز دهم ماه‌شان بود و در آن روز مردم در یک مکانی جمع می‌شدند.[۲]

از دیگر کتاب‌های تفسیری هم استفاده می‌شود که این روز روزی بود که در میان مردم مصر مشهور بود.[۳] از سیاق آیه هم بر می‌آید که «روز زینت» در میان مصریان روزی بوده که همچون روز عید خود را زینت می‌کردند، و بازارها را آذین می‌بستند.[۴]

در برخی از کتاب‌های تاریخی آمده است: در مصر باستان، عادت مصریان بر این بود که در ماه «توت» به زبان قبطی و «ایلول» به زبان عبری عید می‌گرفتند و این روز را روز آغازین و نو می‌دانستند و شروع تاریخ‌شان هم این ماه بود.[۵] همانگونه که شروع آغاز سال نو در ایران، فروردین است و در تقویم‌های ماه محرم است.

در تفسیر نمونه آمده است: تعبیر به «یَوْمُ الزِّینَه» (روز زینت) مسلماً اشاره به یک روز عید بوده که نمی‌توانیم دقیقاً آن را تعیین کنیم، ولی مهم آنست که مردم در آن روز کسب و کار خود را تعطیل می‌کردند و طبعاً آماده شرکت در چنین برنامه‌ای بودند.[۶]


منابع

  1. برداشت از آیات ۶۰–۵۶ سوره طه.
  2. رک: فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب‏، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ سوم‏، ۱۴۲۰ ق‏، ج‏۲۲، ص۶۴؛ ماوردی، علی، النکت و العیون، بیروت، ‏دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ج۳، ص۴۰۹؛ بیضاوی، عبد الله، أنوار التنزیل و أسرار التأویل‏، بیروت، ‏دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ‏ج۳، ص۳۱؛ طبری، ابو جعفر محمد، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ‏دار المعرفه‏، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ‏ج‏۱۶، ص۱۳۵.
  3. رک: قمی مشهدی محمد، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ‏تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی‌چاپ اول‏، ۱۳۶۸ ش، ج‏۸، ص۳۲۴؛ سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول‏، ۱۴۰۴ ق، ج۴، ص۳۰۳؛ فیض کاشانی، محسن‏، تفسیر الصافی، تهران، ‏انتشارات الصدر، چاپ دوم‏، ۱۴۱۵ ق، ج‏۳، ص۳۱۰؛ ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‏، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ‏ج‏۶، ص۲۴۹.
  4. رک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، ‏دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۴، ص۲۴۰؛ طبرسی، فضل، ‏مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی مترجمان، تهران‏، انتشارات فراهانی، چاپ اول، ۱۳۶۰ ش‏، ج‏۱۶، ص۴۱؛ طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن‏، بیروت، ‏دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول‏، ج‏۷، ص۱۸۱.
  5. ابن ایاس، محمد، نزهه الأمم فی العجائب و الحکم، قاهره، مکتبه المدبولی، چاپ اول، ۱۹۹۵م، ص۲۴۵.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، ‏دار الکتب الإسلامیه ‏، چاپ اول، ۱۳۷۴ش‏، ‏ج‏۱۳، ص۲۳۱.