|
|
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| در کلمات قصار حضرت علی(ع) شماره ۲۱۰ - از نهج البلاغه آمده است که: «قُرنت … الحیاء بالحرمان» این حدیث شریف چطور با مسئله حجاب تعارض ندارد؟ | | در کلمات قصار نهج البلاغه آمده است که: {{متن عربی|قُرِنَتِ ... وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ|ترجمه=شرم با محروميت همراه است.}} این حدیث چگونه معنا و تفسیر میشود؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| مسئله حجاب یکی از با ارزشترین مسائل دین مبین اسلام میباشد و در قرآن آیاتی بدان پرداخته است از جمله آیه {{قرآن|وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ}}<ref>نور/۳۲.</ref> زنها باید روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود). روایات فراوانی هم از طرف معصومین(ع) پیرامون این مسئله نقل شدهاند، به عنوان نمونه حدیثی از امیر المؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: «و اکففْ علیهنّ من أبصارهنّ بحجابک إیّاهنّ، فإنّ شدّه الحجابِ أبقی علیهنّ»:<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، ج۵، ص۹۳۹، ن۳۱.</ref> حجاب پرهیز و تقوی بر چشمشان گذار چون چنین حجاب و پوشش برای آنان اطمینان بخشتر است. بهطور کلی هر چیز از قبیل طلا و جواهرات و… که ارزش آن زیاد باشد در دسترس همگان نیست بلکه پنهانش میکنند. در مورد زن هم که یکی از مخلوقات باارزش الهی است همین معنا صدق میکند.
| | گفتار «کمرويى با محروميت همراه است» روایتی است از امام علی(ع) که در [[نهج البلاغه]] نقل شده است. براساس این روایت، خجالت، کمرویی و حیای بیجا، انسان را به محرومیت میرساند؛ زیرا که این خجالت و کمرویی انسان را در انجام کارهایی که با اجتماع و جامعه روبرو است، ناتوان میسازد. |
|
| |
|
| رهبر عظیم الشأن انقلاب فرمودند: «مسئله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست، اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد این یک برداشت کاملاً غلط است، مسئله حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بیقید و شرط زن و مرد در جامعه است».<ref>محمدی نیا، اسدالله، بهشت جوانان، چاپ مهدیه، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۲۲۶، نقل از فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص۲۵۴.</ref>
| | == متن روایت == |
| | {{عربی بزرگ|قُرِنَتِ ... وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ|ترجمه=و کم رويى با محروميت همراه است.}} |
|
| |
|
| چادر زن تاج سلطانی بود حافظش از شرّ شیطانی بود
| | ==معنای حیا == |
| | حدیث {{متن عربی|قُرِنَتِ ... وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ|ترجمه=شرم با محروميت همراه است.}} چنین برداشت شده است، کسی که برای به دست آوردن چیزی بیش از حد [[خجالت]] بکشد از رسیدن به آن محروم میماند و حیا هر چند صفتی بسیار پسندیده است لکن در برخی مواقع ناکامی به بار میآورد. |
|
| |
|
| حفظ چادر بهر زنها جوشن<ref>زره.</ref> است تیر جانسوزی به چشم دشمن است<ref>بهشت جوانان، همان، ص۵۲۲.</ref>
| | [[محمد عبده]] در شرح نهجالبلاغه میگوید: کسی که در طلب چیزی زیاد خجالت بکشد از آن محروم میماند و افراط در حیا مثل ترک آن مذموم است، آنچه که از حیا مورد پسند است آن است که متوسط باشد نه زیاد و نه کم.<ref>عبده، محمد، شرح نهج البلاغه، تهران، مؤسسه اعلمی، دو جلدی، ج۲، ص۱۴۷.</ref> |
|
| |
|
| امّا حدیث شریف: «قرنت … الحیاء بالحرمان»؛ شرم و حیا با محرومیت مقرون شد. به معنای آن است که کسی که در به دست آوردن چیزی بیش از حد خجالت بکشد از رسیدن به آن محروم میماند» و حیا هر چند صفتی به غایت محمود است لکن در برخی مواقع ناکامی به بار میآورد.
| | [[ابن میثم]] نیز میگوید: شرم، همراه نومیدی است به دلیل همراهی شرم با فروگذاردن خواسته و ابراز نکردن آن.<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ترجمه قربانعلی محمدی مقدم، پژوهشهای آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۷۵، ۵ جلدی، ج۵، ص۴۲۲.</ref> |
|
| |
|
| محمد عبده در شرح نهج البلاغه میگوید: کسی که در طلب چیزی زیاد خجالت بکشد از آن محروم میماند و افراط در حیا مثل ترک آن مذموم است، آنچه که از حیا مورد پسند است آن است که متوسط باشد نه زیاد و نه کم.<ref>محمد عبده، شرح نهج البلاغه، تهران، مؤسسه اعلمی، دو جلدی، ج۲، ص۱۴۷.</ref> | | [[محمد جواد مغنیه]] در توضیح این فراز از کلمات قصار میگوید: حیا از انجام دادن کاری که [[دین]] و [[عقل]] آن را تأیید نکرده جزء دین و سنتی از [[سنتهای انبیاء]] و رسولان است و اما حیا از [[حلال]] به خصوص چیزی که به مردم نفع میرساند این نوع از حیا عجز و ناتوانی و خوف است و از اخلاق ضعفاء و ترسویان است.<ref>مغنیه، محمد جواد، فی ظلال نهج البلاغه، دار العلم للملایین، ۱۹۷۲م، ۴ جلدی، ج۴، ص۲۲۸.</ref> |
|
| |
|
| ابن میثم میگوید: شرم، همراه نومیدی است به دلیل همراهی شرم با فروگذاردن خواسته و ابراز نکردن آن.<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ترجمه قربانعلی محمدی مقدم، پژوهشهای آستان قدس، چاپ اول، ۱۳۷۵، ۵ جلدی، ج۵، ص۴۲۲.</ref> | | [[ابن ابی الحدید]] چنین تفسیر نموده که، حیا، بریدن و فاصله گرفتن نفس از کارهای زشت است و همچنین حیا از خصوصیات انسان است چون در اسب و گاو و گوسفند و مانند آنها از انواع حیوانات یافت نمیشود، حیا مانند خنده است که اختصاص به [[انسان]] دارد و اول چیزی که از [[قوه فهم]] در بچهها ظاهر میشود حیا است و خداوند آن را در انسان قرار داده تا فاصله بگیرد از چیزی که نفس او از آن منزجر است و تا این که انسان مثل بهیمه نباشد، و حیا و شرم خلق مرکب از ترس و عفت است و لذا با حیا فاسق نیست و فاسق هم با حیا نمیشود، چون عفت و فسق با هم جمع نمیشوند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱۹، ص۴۵.</ref> |
|
| |
|
| محمد جواد مغنیه میگوید: حیا از انجام دادن کاری که دین و عقل آن را تأیید نکرده جزء دین و سنتی از سنّتهای انبیاء و رسولان است و امّا حیا از حلال به خصوص چیزی که به مردم نفع میرساند این نوع از حیا عجز و ناتوانی و خوف است و از اخلاق ضعفاء و ترسویان است.<ref>فی ظلال نهج البلاغه، دار العلم للملایین، ۱۹۷۲م، ۴ جلدی، ج۴، ص۲۲۸.</ref>
| | ==حیا و عقلانیت== |
| | [[شیخ کلینی]] در [[کتاب اصول کافی]] حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل میکند که آن حضرت فرمودند: {{متن عربی|الْحَيَاءُ حَيَاءَانِ حَيَاءُ عَقْلٍ وَحَيَاءُ حُمْقٍ فَحَيَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ و َحَيَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ|ترجمه=حیا دو قسم است: یکی حیا عقل است دیگری حیا حماقت، حیا عقل [[علم]] است و حیا حماقت [[جهل]] است.}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ق، ج۲، ص۱۰۶، ح۶.</ref> |
|
| |
|
| ابن ابی الحدید میگوید: حیا، بریدن و فاصله گرفتن نفس از کارهای زشت است و همچنین حیا از خصوصیات انسان میباشد چون در اسب و گاو و گوسفند و مانند آنها از انواع حیوانات یافت نمیشود، حیا مانند خنده است که اختصاص به انسان دارد، و اول چیزی که از قوه فهم در بچهها ظاهر میشود حیا است و خداوند آن را در انسان قرار داده تا فاصله بگیرد از چیزی که نفس او از آن منزجر است و تا این که انسان مثل بهیمه نباشد، و حیا و شرم خلق مرکب از ترس و عفت است و لذا باحیا فاسق نیست و فاسق هم باحیا نمیشود، چون عفت و فسق با هم جمع نمیشوند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قاهره، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق، ج۱۹، ص۴۵.</ref>
| | [[علامه مجلسی]] در [[کتاب بحار الانوار]] بعد از نقل حدیث قبل از پیامبر(ص) میگوید: فرموده پیامبر اسلام(ص) دلالت میکند بر این که حیا بر دو قسم است، یکی ممدوح و آن حیایی است که ناشی از عقل و خردمندی است، به این که شخصی از چیزی شرمنده باشد که عقل صحیح یا شرع به زشتی آن حکم کند مانند شرمندگی از گناهان و ناشایستهها، و دیگری مذموم و آن حیایی است که ناشی از حماقت و بیخردی است، به این که شخص شرمنده شود از کاری که عوام مردم آن را زشت پندارند و در واقع زشت نیست و عقل صحیح و شرع به آن حکم مینمایند، مانند شرمندگی از پرسش مسائل علمی یا به جا آوردن [[عبادات شرعی]].<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۳۳۱–۳۳۲، ذیل حدیث ۶.</ref>{{پایان پاسخ}} |
| | | {{مطالعه بیشتر}}{{پایان مطالعه بیشتر}} |
| بیاویزد به چهره برقع شرم شود در عرض حاج سوی آزرم<ref>انصاری، محمد علی، نهج منظوم، انتشارات علمی، ۱۳۲۷، ۱۰ جلدی، ج۹، ص۲۵.</ref>
| |
| | |
| مرحوم کلینی در کافی حدیثی از پیغمبر اسلام(ص) نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «الحیاء حیاءان: حیا عقل و حیا حمق، فحیاء العقل هو العلم و حیا الحمق هو الجهل»:<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ق، ج۲، ص۱۰۶، ح۶.</ref> حیا دو قسم است: یکی حیا عقل است دیگری حیا حماقت، حیا عقل علم است و حیا حماقت جهل است.
| |
| | |
| مرحوم مجلسی در بحار الانوار بعد از نقل حدیث مذکور از پیغمبر(ص) میگوید: فرموده پیامبر اسلام(ص) دلالت میکند بر این که حیا بر دو قسم است، یکی ممدوح و آن حیایی است که ناشی از عقل و خردمندی است، به این که شخصی از چیزی شرمنده باشد که عقل صحیح یا شرع به زشتی آن حکم کند مانند شرمندگی از گناهان و ناشایستهها، و دیگری مذموم و آن حیایی است که ناشی از حماقت و بیخردی است، به این که شخص شرمنده شود از کاری که عوام مردم آن را زشت پندارند و در واقع زشت نیست و عقل صحیح و شرع به آن حکم مینمایند، مانند شرمندگی از پرسش مسایل علمی یا به جا آوردن عبادات شرعیه.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۳۳۱–۳۳۲، ذیل حدیث ۶.</ref>
| |
| | |
| حیاء و شرم تقسیمات دیگری هم دارد از قبیل: حیا عارفان، حیا حق شناسان، حیا پارسایان، حیا گناهکاران، حیا بلند نظران، حیا نجیبان، حیا بخیلان، حیا خودخواهان و… که در این مقال جای تفصیل آن نیست.
| |
| | |
| امّا در رابطه با سؤال که چطور این حدیث با مسئله حجاب تعارض ندارد؟
| |
| | |
| جواب این که این حدیث نه تنها با مسئله حجاب تعارض ندارد بلکه کاملاً توافق دارد، زیرا همانطور که حفظ حجاب در حد معمولی تا حدی محدودیت ایجاد میکند (مثلاً از بیبند و باری جلوگیری میکند) حیا هم در حد معمول خود دارای محدودیت است (مثلاً جلوی بسیاری از مفاسد را میگیرد) فرد با حجاب و با حیا خیلی از کارهایی را که آدمهای لاابالی دست به آن میزنند انجام نمیدهد، با این بیان هیچ گونه تعارض در این دو مورد وجود ندارد.
| |
| | |
| در نتیجه:
| |
| | |
| حجاب یک عمل با ارزش است و عقل و شرع به عمل با ارزش توصیه دارند، و حیا هم یک صفت پسندیدهای در بین همه است و یکی از فرقهای بین انسان و غیر انسان میباشد، و این دو هیچ گونه تعارضی با هم ندارند.
| |
| {{پایان پاسخ}} | |
| {{مطالعه بیشتر}} | |
| | |
| == مطالعه بیشتر ==
| |
| ۱ـ مسئله حجاب، مرتضی مطهری.
| |
| | |
| ۲ـ زن در آیینه جمال، جوادی آملی.
| |
| | |
| ۳ـ زینب بانوی حیا، مجله مبلغان، شماره ۴۲.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۵۸: |
خط ۳۵: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
خط ۶۸: |
خط ۴۵: |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت = ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت = ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |