راه‌های تبدیل علم به ایمان

سؤال

راهکار عملی برای تبدیل علم به به ایمان چیست؟


مقدمه

علم غیر از ایمان

میان علم (دانستن) و ایمان تفاوت وجود دارد. دانستنِ اینکه خدا وجود دارد به معنی ایمان به او نیست؛ بنابراین هر جا علم وجود داشته باشد به این معنی نیست که قطعا ایمان هم وجود دارد؛ با این همه، علم مقدمه‌ای برای دستیابی به ایمان است.

علم حصولی و علم حضوری

علم و شناخت دو گونه است:

  • علم حصولی: دانشی است که با مطالعه و تفکر بدست می‌آید. برای نمونه
  • علم حضوری:‌ ادراکی است که انسان به طور مستقیم و بدون واسطه به دست آورد.

برای مثال وقتی انسان در مورد بهداشت دندان مطالعه می‌کند، علم حصولی پیدا می‌کند که مسواک نزدن موجب فاسد شدن و درد دندان می‌شود. اما اگر خود، اهل مسواک زدن نباشد و دچار دندان درد شود مستقیماً درد دندان را می‌فهمد که این علم حضوری است. اما فایده این بحث چیست؟ و چه ارتباطی به بحث ایمان دارد؟ دلیل ذکر این بحث آن است که علم حضوری تأثیر بیشتری در ایمان آوردن و اهل عمل شدن دارد. البته در مورد خداوند نمی‌توان علم حضوری به معنی درک کامل از او پیدا کرد. اما انسان، با تفکر، مراقبه و تهذیب نفس می‌تواند به درجاتی از درک وابستگی و فقر و ارتباط خود به خداوند برسد. مانند مسافر کشتی که در وسط دریا گرفتار طوفان شود و از همه چیز ناامید شود ناخودآگاه و بدون واسطه وجود خداوند را احساس می‌کند؛ و بسیار اتفاق افتاده که افراد اینگونه در گرفتاری‌ها ایمان آورده‌اند.

لذا ما برای تقویت ایمان باید از نظر علمی خود را در هر دو بعد علم حصولی و حضوری تقویت کنیم.

ایمان مرتبه بعد از اعتقاد است

مرتبه بعد از علم، ایمان است که به معنای تسلیم توأم با اطمینان خاطر است. قرآن کریم ایمان به معنای اعتقاد علمی را تأیید نمی‌کند، بلکه بهترین معنای آن همان تسلیم است. زیرا می‌بینیم قرآن کریم کسانی را که اعتقاد دارند، ولی تسلیم عقیده خویش نیستند کافر می‌شمارد وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا[۱] یا بسیاری از اهل کتاب به حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله علم داشتند و می‌دانستند او پیامبر است، و حتی او را مانند پسران خود می‌شناختند ولی حق را کتمان می‌کردند و به عقیده خویش تسلیم نبودند: الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون[۲] بنابراین، ایمان به معنای اعتقاد تنها نیست بلکه به معنای تسلیم در ظاهر و باطن است و مؤمن آنست که به حق تسلیم شود. انما المؤمنون الذین امنوا باللّه و رسوله ثم لم یرتابوا[۳][۴]

تقویت اراده و محبت به خدا

حال پس از این توضیحات به پاسخ سؤال شما نزدیکتر می‌شویم که علم چگونه تبدیل به ایمان می‌شود؟ و چه عواملی مانع ایمان آوردن می‌شوند؟ در پاسخ باید گفت که در اینجا اراده و خواست انسان و انگیزه عمل، نقش اساسی را به عهده دارد. یعنی اینکه شخص بخواهد که ایمان بیاورد یا ایمان خود را زیادتر کند؛ و بخواهد که فرامین الهی را اجرا کند؛ و به این کار علاقه داشته باشد. زیرا واضح است که انسان وقتی به کاری علاقه داشته باشد آن کار را هرچند سخت باشد انجام می‌دهد. حال ممکن است که این علاقه به خاطر محبت باشد. یعنی انسان خداوند را دوست داشته باشد. به خاطر نعمت‌هایش یا آفرینش ما، والدین‌مان و کلا حس تشکر از خداوند باشد. یا مانند مخلصین به خاطر خود خدا و کمالاتش و… او را لایق عبادت و پرستش بداند یا به دلیل دوست داشتن بهشت یا ترس از عذاب جهنم یا عذاب قبر باشد؛ که همه اینها می‌تواند انگیزه برای تسلیم شدن و پذیرش ایمان باشد. پس باید اراده را قوی کرد و انگیزه و محبت به خدا و همچنین خشیت از او را در خود تقویت کرد تا ایمانمان رشد کند. از طرفی موانعی هم بر سر ایمان وجود دارد که اصلی‌ترین آنها حب دنیا، حب نفس، لجاجت و… هستند.

راهکارهای عملی تقویت اراده و انگیزه ایمان

دقت و تفکّر

قرآن در موارد متعدّد ما را تشویق به نظر می‌کند، یعنی نگرشی جستجوگرانه و مشاهده ای همراه با تفکر و ژرف نگری تا بتوانیم با اندیشه بیشتر در آیات الهی و نشانه‌های خدا در عالم طبیعت و در وجود انسان، به شناخت حضوری و آگاهانه دست پیدا کنیم و به تدریج حضور خدا را در زندگی خود درک، و خود را در محضر او و او را ناظر بر کار خود بدانیم. به این آیات که ما را به دقت نظر دعوت می‌کند توجه نماییم:

  • بگو نظر کنید که چه چیزهایی در آسمان و زمین است.[۵]
  • بگو در زمین سیر کنید و نظر کنید که چگونه آفرینش را آغاز کرد.[۶]
  • آیا به شتر نظر نمی‌کنید که چگونه آفریده شده و به آسمان که چگونه برافراشته و به کوه‌ها که چگونه برپا و به زمین که چگونه گسترده شده است.[۷]

توکل به خدای متعال

در تمام امور و رسیدن به این حقیقت که خداوند بهترین حامی انسان است. الذین قال لهم الناس انّ الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل"[۸] اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم به آنان گفتند: «مردم برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است، او بهترین حامی ماست.»

خواندن قرآن و تفکر در آن

تلاوت قرآن و توجه و تفکر در آن و ترس و خشوع در برابر خداوند متعال انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربهم یتوکلون"[۹] «مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده شود دلهایشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می-گردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند».

لطف خدا

ایمان صادقین با لطف الهی رشد می‌کند: هو الذی انزل السکینهٔ فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم؛[۱۰] «او است آن کس که در دل‌های مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند».

مطابق آیه شریفه کسانی که در ایمانشان راستین و صادق هستند خدای متعال حالت طمأنینه و آرامشی خاص بر قلب و روح آنان حاکم می‌فرماید که موجب تقویت و ازدیاد ایمان آنان می‌شود.[۱۱]

اما چه کسانی در ایمانشان صادقند. کسانی که اعتقاد و عملشان یکی است به آنچه که رسول خدا آورده است ایمان دارند و در عمل، آن را پیاده می‌کنند.[۱۲]

یاد خدا

یاد و توجه دائم به خداوند: تقویت یاد و توجه دائم به خداوند که همیشه ناظر اعمالمان می‌باشد. می‌تواند موجب سکینه و اطمینان قلبی از سوی خداوند می‌شود، همان اطمینانی که موجب فزونی ایمان می‌شود. الذین ءامنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئنّ القلوب؛[۱۳] «آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است: آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد»

دوری از لغو

قرآن کریم در توصیف مؤمنین می‌فرماید: قد افلح المؤمنون… الذین هم عن اللّغو معرضون؛[۱۴] این آیه کریمه یکی از نشانه‌های مؤمن را اعراض و روگردانی از لغو و بیهودگی معرفی می‌نماید. شخصی از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسید: شکار و چوگان بازی و بازی با شطرنج چگونه است؟ امام علیه السلام فرمود: مؤمن فرصت پرداختن به اینگونه کارها را ندارد.[۱۵]

رفع موانع ایمان

موانع شناخت و ایمان به خدا از نظر قرآن عبارت است از زنگارهایی که در اثر هوسرانی و گناه بر آیینه عقل و قلب انسان می‌نشیند. اعمالی که علت و مانع رشد معنوی انسان می‌شوند عبارت است از: ظلم به خود یا مردم، و کفر به معنای پنهان نمودن حقایق به انگیزه سود پرستی یا لجاجت و تعصّب، اسراف به معنای تجاوز از حد و مرز در هر کاری، و فسق به معنای خروج از راه حق. در سنّت آفرینش که بر اساس قانون علیّت استوار است، هر یک از این امور مانع شناخت عقلی و قلبی هستند و موجب عدم تشخیص راه از چاه بوده و در نتیجه گمراهی انسان را سبب می‌شوند.

تمام موانع ایمان به خدا یک ریشه اساسی دارد و آن حب دنیا، هوسرانی، خودخواهی و گناه است. وقتی که هوی و هوس به تعبیر قرآن کریم[۱۶] خدای انسان شد، راه شناخت و ایمان را بر انسان می‌بندد، و انسان به تدریج موقعیت خود را در جهان هستی فراموش می‌کند و در غفلت و گمراهی قرار می‌گیرد.[۱۷]


منابع

  1. نمل:۱۴.
  2. بقره،۱۴۶.
  3. حجرات:۴۹
  4. جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، نشر اسراء، قم، ۱۳۸۶ش، ص۲۰-۲۱.
  5. یونس:101.
  6. اعراف:۳۶.
  7. الغاشیه:۱۷.
  8. آل عمران:۱۷۳.
  9. انفال:۲.
  10. فتح:۴۸.
  11. مصباح یزدی محمد تقی، به سوی او، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، تلخیص از ص۱۹۱ تا ص۲۴۰
  12. بقره:۱۷۷.
  13. رعد:۲۸.
  14. مؤمنون:۳.
  15. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، واژه اللّه، به نقل از ج۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، ص۸۰.
  16. الجاثیه:۲۳. {Qأَ فَرَءَیْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هوئهَ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلیَ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلیَ سمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلیَ بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلَا تَذَکَّرُون‏Q}
  17. محمدی ری شهری، محمد، بهترین راه شناخت خدا، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش، انتشارات یاسر، ج۱، ص۷۴-۱۰۱.