|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
|
| |
|
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| حضرت علي(ع) براي حفظ و ترويج اسلام در هر جا كه لازم بود با خلفا همكاري نمود تا كار دين متوقف نشود و تفرقه در بين مسلمين سبب نابودي اسلام نگردد. چنان كه در نهج البلاغه و در تمام منابع تاريخي آمده است كه خليفه دوم با ايشان درباره حضورش در جنگ با ايران مشورت كرد، آن حضرت وي را از حضور در آن منع نمود، و فرمود: «پيروزى و شكست اين امر (اسلام) به انبوهى سپاه يا اندك بودن آن نبود. دين خدا بود كه خدا چيرهاش ساخت و سپاه او بود كه آن را آماده و يارى كرد تا بدان جا رسيد كه رسيد. و پرتو آن آنجا را روشن كرد كه كرد. از جانب خدا به ما وعده پيروزى داده شده است و او به وعده خود جامه عمل خواهد پوشانيد و سپاه خويش را يارى خواهد كرد. جايگاه زمامدار، همچون رشتهاى است كه مهرهها را به هم فراهم آرد و پيوند دهد. اگر رشته بگسلد، مهرهها پراكنده گردد و ديگر هرگز به تمامى جمع نشود.عرب امروز اگرچه اندك است، ليكن با پيوستگى به اسلام، فراوان و با اتّحاد و اجتماع و هماهنگى، عزيز و قدرتمند است. بنابراين تو همانند محور آسيا بر جاى بمان و آسيا [ى جنگ] را به وسيله عرب بگردان و به آنان آتش جنگ را برافروزان كه اگر تو از اين سرزمين برون شوى، عرب از هر سو تو را رها كند، و پيمان بسته را بشكند؛ و چنان شود كه نگهدارى مرزها كه پشت سر گذاشتهاى برايت مهمتر از آن شود كه پيش رو دارى. فردا غير عرب اگر تو را ببينند، گويند: اين اساس و ريشه عرب است، اگر او را از بين ببريد، آسوده خواهيد شد، و اين انديشه، حرص ايشان را در مبارزه با تو و طمعشان را در نابود كردن تو سختتر و زيادتر خواهد كرد. امّا اينكه گفتى آن قوم به جنگ مسلمانان خواهند آمد، ناخشنودى خداى سبحان از عزم آنان به جنگ با مسلمانان از تو بيشتر، و او بر دگرگون ساختن آنچه خود ناپسند مىدارد تواناتر است. امّا آنچه از شمار آنان گفتى، [بدان كه] ما در روزگار گذشته به اتّكاى انبوهى سپاه نمىجنگيديم، بلكه به يارى و كمك پروردگار نبرد مىكرديم.»<ref>نهج البلاغه، خطبهي ۱۴۶. دلشاد تهراني مصطفي،سيره نبوى،تهران دريا،۱۳۸۵،ج۳،ص:۵۴۵</ref>
| | به نظر ميرسد با توجه به دادههای تاریخی، امام علي(ع) موافق فتوحات نظامي خلفاء برای گسترش اسلام بوده و از آنجا كه شيعه نيز پیرو اميرالمؤمنين ميباشد، موضعي غير از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت. |
|
| |
|
| به نظر مي رسد با توجه به مواضع علي(ع) در برابر فتوحات نظامي خلفاء آن حضرت با كليت آن موافق بوده و از آن جا كه شيعه نيز تابع امير المؤمنين ميباشد موضعي غير از موضع حضرت(ع) نخواهد داشت.
| | حضرت علي(ع) براي حفظ و گسترش اسلام و جلوگیری از تفرقه در بین مسلمانان، در هر جا كه لازم بود با خلفا همكاري نمود؛ چنانكه در نهج البلاغه و در برخی منابع تاريخي آمده است كه خلفا با امام در مورد فتوحات مشورت کرده و امام نیز به آنها توصیههایی مینمود. از جمله میتوان به مشورت خليفه دوم با ايشان درباره حضورش در جنگ با ايران و توصیه امام به او در عدم شرکت شخص خلیفه در جنگ<ref>نهج البلاغه، خطبهي ۱۴۶. دلشاد تهراني مصطفي،سيره نبوى،تهران دريا،۱۳۸۵،ج۳،ص:۵۴۵</ref> اشاره کرد؛ چنانکه در برخي از منابع تاريخي مطالبي گزارش شده كه نشان از تشويق اميرالمؤمنين نسبت به فتوحات دانسته شده است؛ به عنوان نمونه ابن اعثم مينويسد: خليفه دوم نامهاي به فرمانده سپاه اسلام نوشت كه او را از فتح خراسان باز دارد. در اين مجلس اميرالمؤمنين(ع) حضور داشت. امام خليفه را از اين كار منع کرد و او را درباره فتح خراسان ترغيب و تشويق نمود و فضائلي درباره مناطق مختلف خراسان براي او بيان كرد. خليفه پس از شنیدن پیشنهاد امام، خوشحال شد و نامهاش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغيب به فتح نمود. |
|
| |
|
| در برخي از منابع تاريخي مطالبي گزارش شده كه حكايت از تشويق اميرالمؤمنين به فتوحات ميباشد. به عنوان نمونه ابن اعثم مينويسد: خليفه دوم نامهاي به فرمانده سپاه اسلام نوشت كه او را از فتح خراسان باز دارد در اين مجلس اميرالمؤمنين(ع) حضور داشت خليفه را از اين كار منع نمود و او را درباره فتح خراسان ترغيب و تشويق نمود و فضائلي درباره مناطق مختلف خراسان براي او بيان كرد پس خليفه خيلي خوشحال شده نامهاش را عوض نمود و فرمانده سپاه را ترغيب به فتح نمود. | | در برخي از گزارشهای تاریخی مورخان مانند طبري، ابن عساكر و ابن خلدون و ... به حضور و فرماندهی اشخاصی چون عمار یاسر و سلمان فارسی<ref>ابن اعثم كوفي، الفتوح،ترجمه مستوفي هروي، تهران، انقلاب اسلامي، چ اول، ۷۲، ص۸ـ۲۶۱.</ref> در برخی از فتوحات اشاره شده است كه بطور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است؛ چنانکه در پارهای از منابع به حضور امام حسن و امام حسين(ع) در بين سپاه اسلام نیز اشاره شده است. حضور و شرکت فرزندان و اصحاب خاص امام علی(ع) در فتوحات، دليلی بر موافقت آن حضرت و در نتيجه موافقت شيعه دانسته شده است..<ref>مجلسي، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، چ ۲،۶۳، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ و عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، چ۱۰، ۶۷، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاريخ ابن عساكر، ج۴؛ و تاريخ طبري، حوادث سال ۴۹ هجري، ج۶؛ و ابن خلدون در العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ و طبري، حوادث سال ۲۷، ج۵، ص۵۷؛ و ابن اثير، الكامل، ج۳، ص۳۷، و حوادث سال ۲۷؛</ref> {{پایان پاسخ}} |
| | |
| در برخي از منابع نيز ما ميبينيم كه فردي چون عمار و سلمان<ref>ابن اعثم كوفي، الفتوح،ترجمه مستوفي هروي، تهران، انقلاب اسلامي، چ اول، ۷۲، ص۸ـ۲۶۱.</ref> در رأس سپاه اسلام بوده و مناطقي را فتح نمودند كه بطور حتم بدون مشورت امامشان نبوده است اين حضور نيز دليل بر موافقت آن حضرت و در نتيجه موافقت شيعه است.
| |
| | |
| دليل ديگر آنكه در برخي از منابع تاريخي حضور امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ در بين سپاه اسلام گزارش شده است مانند آفريقا كه حكايت از تأييد رهبر شيعه مينمايد و مورخاني مانند طبري و ابن عساكر و ابن خلدون و ...اين مطالب را گزارش نمودهاند.<ref>مجلسي، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، چ ۲،۶۳، ج۴۰، ص۳۰ـ۲۱۸؛ و عماد زاده، چهارده معصوم، تهران، نشر طلوع، چ۱۰، ۶۷، ج۱، ص۶۳۳؛ به نقل از تاريخ ابن عساكر، ج۴؛ و تاريخ طبري، حوادث سال ۴۹ هجري، ج۶؛ و ابن خلدون در العِبَر، ج۲، ص۱۴۹ و ۱۲۸ و ج۱، ص۳۹؛ و طبري، حوادث سال ۲۷، ج۵، ص۵۷؛ و ابن اثير، الكامل، ج۳، ص۳۷، و حوادث سال ۲۷؛</ref>
| |
| {{پایان پاسخ}} | |
|
| |
|
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |