دلایل وجود باطن برای قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۳ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

چه دلایلی وجود دارد که قران دارای باطن است؟

از برخى آياتِ قرآن كريم و روايات فراوانى كه سند بعضى از آنها نيز صحيح است، استفاده مى شود كه قرآن كريم علاوه بر معانى ظاهرى، داراى معانيى است كه تنها با آشنايى به معانى لغوى الفاظ و قواعد و ادبيات عربى نمى توان آن را فهميد كه در اصطلاح اين معانى را باطن قرآن گويند كه تمام آن را فقط خدا و راسخان در علم مى دانند و دست يابى به تمام آن از توان افراد عادى خارج است.

دلیل عمدهٔ وجود باطن برای قرآن کریم، روایات متواتری است که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد و نیز به بعضی از آیات، با بعضی از مقدمات خارج از قرآن می‌توان استدلال کرد؛ ولی آن دلیل‌ها خیلی صریح و روشن نیستند؛ به عنوان مثال آیهٔ شریفهٔ (وَ نَزَّلْنا عَلَیْک الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ) که می‌فرماید: این قرآن بیانگر همه چیز است، ممکن است با این مقدمه که، ما از ظاهر قرآن نمی‌توانیم همه چیز را بفهمیم، استفاده شود که قرآن، علاوه بر ظاهر، معارف باطنی نیز دارد و با توجه به آن معانی باطنی، بیان گر همه چیز است؛ ولی به این دلیل خیلی نمی‌توان اتکا کرد. گرچه بعضی به آن اشاره کرده‌اند

در روایات به صراحت آمده است که قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است؛ امّا در آیات قرآن چنین صراحتی وجود ندارد، بلکه ظاهر آیاتی از قرآن به این امر دلالت دارد؛ هم آیه ای که جناب آقای بابایی اشاره فرمودند و هم آیاتی که از مخاطبان خود می‌خواهد که در قرآن تدبّر کنند.

«تدبّر» در جایی معنا دارد که مطلبی ظاهر نباشد؛ بنا بر این، لازمهٔ امر به تدبّر در قرآن، وجود لایه‌های باطنی در زیر لایهٔ ظاهر آیات قرآن است.

به نظر من «ظاهر و باطن» از اختصاصات قرآن کریم نیست که اثبات آن نیاز به دلیل داشته باشد؛ بلکه هر کلامی می‌تواند دارای ظاهر و باطن باشد. آنچه اختصاص به قرآن دارد، این است که باطن قرآن از ژرفای فوِ العاده ای برخوردار است.

همان‌طور که امام علی (علیه السلام) فرمودند:

(لاَ تَفْنَی عَجَائِبُه وَ لا تَنْقَضِی غَرائِبُهُ)[۱] عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد.

بنابر این اساساً وجه امتیاز قرآن از دیگر کلام‌ها این نیست که قرآن علاوه بر ظاهر، دارای باطن است و کلام‌های دیگر دارای باطن نیستند، بلکه امتیاز قرآن بر دیگر کلام‌ها این است که باطنش بی پایان و ژرف است؛ وگرنه طبق تعریفی که ما از باطن خواهیم داشت، به نظر می‌رسد که بسیاری از کلام‌های دیگر نیز باطنی داشته باشند و روایات هم ممکن است همین‌طور باشند.

در برخی از آنها همین قدر گفته شده است که قرآن و آیات آن ظاهر و باطن دارند. در بعضی از آنها آمده است که باطن آن نیز باطنی دارد؛ حتّی در کتاب‌های متأخرین، مثل تفسیر صافی و تفسیر المیزان، هفت بطن نیز ذکر شده است. برخی از دانشمندان بالاتر از آن نیز به روایات نسبت داده‌اند؛ سید حیدر آملی در کتاب نص النصوص، هفتاد بطن و هفتاد هزار بطن نیز آورده است.[۲]

روایات شش دسته است. در سه دسته از آن روایات، با صراحت ذکر باطن و ظاهر برای قرآن کریم آمده است. این سه دسته، تا جایی که بنده یافته‌ام، حدود سی و یک روایت است و در همهٔ آنها سخن از بطن برای قرآن کریم است. بعضی از تعابیر چنین است: (لَیْسَ مِنَ الْقرآن ایةٌ اِلاّ و لَها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ

علاوه بر این چهار دسته روایت، روایات بسیار زیادی است که مرحوم مجلسی (قدس سره) در بحار الانوار، جلد ۲۳ و ۲۴، در ضمن شصت و هشت باب، حدود هزار و پانصد و هفت روایت از آنها را ذکر کرده که در آن روایات، برای آیات کریمهٔ قرآن، معنایی بیان شده است که از ظاهر لفظ فهمیده نمی‌شود. بسیاری از آن روایات، روایاتی است که در فضایل ائمهٔ اطهار (علیهم السلام) است

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. نهج البلاغه، خطبهٔ 18.
  2. ر. ک. سید حیدر آملی: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 104، 530 و 610 و نص النصوص، ص 12 و 72.

.