۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۱۳: | خط ۱۲: | ||
طبق شواهد تاریخی در زمان حیات [[پیامبر اسلام(ص)]] بارها با دستورات پیامبر(ص) مخالفت شد که یکی از آنها مسئله جانشینی بود. برخی از این مخالفتها عبارتاند از: | طبق شواهد تاریخی در زمان حیات [[پیامبر اسلام(ص)]] بارها با دستورات پیامبر(ص) مخالفت شد که یکی از آنها مسئله جانشینی بود. برخی از این مخالفتها عبارتاند از: | ||
* در [[غزوه احد|جنگ احد]]، پیامبر اکرم(ص) ۵۰ را نفر مأمور کرد تا بالای تپهای که پشت سر [[مسلمان|مسلمانان]] قرار داشت، مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. پیامبر(ص) به آنها دستور داده بود، اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید؛<ref>محمد بن | * در [[غزوه احد|جنگ احد]]، پیامبر اکرم(ص) ۵۰ را نفر مأمور کرد تا بالای تپهای که پشت سر [[مسلمان|مسلمانان]] قرار داشت، مستقر شوند تا دشمن نتواند از پشت، به مسلمانان ضربه بزند. پیامبر(ص) به آنها دستور داده بود، اگر دشمن بر ما غلبه کرد به یاری ما نیایید؛<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref> اما پس از شکست اولیه مشرکان، برای به دست آوردن [[غنیمت]]، پستهای خود را ترک کردند؛ این درحالی بود که فرمانده آنها عبدالله بن جبیر دستور پیامبر را به آنها یادآوری کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۰۲۰.</ref> | ||
* یکی دیگر از سرپیچیها از دستورات پیامبر(ص) به [[صلح حدیبیه]] برمیگردد که بیشترین اعتراض توسط [[عمر بن خطاب]] صورت گرفت.<ref> | * یکی دیگر از سرپیچیها از دستورات پیامبر(ص) به [[صلح حدیبیه]] برمیگردد که بیشترین اعتراض توسط [[عمر بن خطاب]] صورت گرفت.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۱۱۲۲.</ref> | ||
* عدم توجه به سخن پیامبر در [[جنگ احزاب]]. ابن هشام مینویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا(ص) از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه میکند. حذیفه میگوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه | * عدم توجه به سخن پیامبر در [[جنگ احزاب]]. ابن هشام مینویسد: «دشمن شبی در تب و تاب ترک مدینه بود رسول خدا(ص) از اصحابش خواست تا یک نفر برخیزد و ببیند دشمن چه میکند. حذیفه میگوید: کسی برنخاست تا این که حضرت مرا به نام صدا زد».<ref>ابن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه اسحاق بن محمد همدانی، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۰ش، ج۲، ص۷۴۷.</ref> | ||
* تخلف از سپاه اسامه، با وجود دستورات موکد پیامبر(ص). <ref>احمد بن | * تخلف از سپاه اسامه، با وجود دستورات موکد پیامبر(ص).<ref>مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ج۱۴، ص۵۱۷.</ref> | ||
* مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ حنین.<ref>محمد بن | * مخالفت با پیامبر در تقسیم غنائم جنگ حنین.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۰۰.</ref> | ||
== عوامل سرپیچی از دستورات پیامبر == | == عوامل سرپیچی از دستورات پیامبر == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۲: | ||
=== تعصبات قبیلهای === | === تعصبات قبیلهای === | ||
جامعه [[عربستان]] در زمان صدر [[اسلام]]، جامعهای قبیلهای بود. جامعهای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیلهای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. [[پیامبر اکرم(ص)]] در طول دوره ۲۳ ساله رسالتش با تعصبات قبیلگی مبارزه کرد؛ اما نتوانست به طور کامل تعصبات را از بین ببرد. ارزشهای قومی و قبیلهای در [[جریان سقیفه|سقیفه]] بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر گفت: «ما [[مهاجرین]]، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و مردم دیگر در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا بوده و معتدلترین اعراب از جهت نسب هستیم...».<ref>جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، | جامعه [[عربستان]] در زمان صدر [[اسلام]]، جامعهای قبیلهای بود. جامعهای که افراد آن سخت پایبند مسائل قبیلهای بودند و در این زمینه تعصب خاصی داشتند. [[پیامبر اکرم(ص)]] در طول دوره ۲۳ ساله رسالتش با تعصبات قبیلگی مبارزه کرد؛ اما نتوانست به طور کامل تعصبات را از بین ببرد. به باور محققان ارزشهای قومی و قبیلهای در [[جریان سقیفه|سقیفه]] بار دیگر زنده شد. سخنان حاضران در آن جلسه گویای همین مطلب است. ابوبکر گفت: «ما [[مهاجرین]]، اولین کسانی بودیم که اسلام را پذیرفتیم. و مردم دیگر در این قضیه بعد از ما بودند. ما عشیره رسول خدا بوده و معتدلترین اعراب از جهت نسب هستیم...».<ref>جعفری، سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۲ش، ص۶۲، به نقل از انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۲.</ref> [[عمر بن خطاب]] نیز در جواب [[انصار]] گفت: عرب به شما اجازه نمیدهد شما بر گردن آنها سوار شوید؛ در حالی که پیامبر از شما نیست و حق از آن ماست.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۵۰.</ref> | ||
یکی از ارزشهای قبیلهای که سبب انتخاب ابوبکر | یکی دیگر از ارزشهای قبیلهای که سبب انتخاب ابوبکر شد، «ریش سفیدی» و کهولت سن وی بوده است. ریش سفیدی در کنار سایر عوامل در درجهای از اعتبار قرار داشت. عمر به ابن عباس گفت: از ولایت علی روی گردان نشدند؛ مگر آن که از کمی سن او ترسیدند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref> ابوعبیده جراح در پاسخ اعتراض [[امام علی(ع)]] گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref> | ||
=== | === حسادت به علی(ع) === | ||
یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر(ص)، حسادت و کینهای | یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات [[پیامبر(ص)]]، حسادت و کینهای دانسته شده که نسبت به علی(ع) و [[بنیهاشم]] در دل [[قریش]] و بعضی قبایل دیگر وجود داشت. عمر از [[عبدالله بن عباس]] پرسید: چرا علی(ع) به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد؛ در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمیدانم، عمر گفت: ولی من میدانم، زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند، نبوت و [[خلافت]] در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۲۷۶۹.</ref> | ||
حسکانی روایتی از امام علی(ع) نقل کرده که در این روایت امام به [[عمار بن یاسر|عمار]] فرمود: مصداق آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ؛<ref>سوره نساء، آیه ۵۴.</ref> بلکه به مردم برای آن چه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده رشک میورزند»، ما هستیم».<ref>حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، تحقیق محمودی، محمدباقر، بیجا، مجمع الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۸۵.</ref> | |||
=== بغض و کینه === | |||
در گزارشی آمده است که [[عثمان بن عفان|عثمان]] به علی(ع) کینههای قریش را متذکر شد و گفت: گناه من چیست که قریش تو را به جهت این که ۷۰ نفر از آنان را کشتی دوست ندارد.<ref>اصفهانی، ابونعیم، معرفه الصحابه، الریاض. دارالوطن للنشر، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۳۰۱.</ref> | |||
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه مینویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی(ع) که برترین مردان خود | عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه مینویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی(ع) که برترین مردان خود بود، نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمیپذیرفت، منشأ آن همان سینههای پرکینه است.<ref>عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بیجا، بیتا، ج۱، ص۳۱۶.</ref> | ||
از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به | === عدالت علی(ع) === | ||
از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به [[امام علی(ع)]] را تشدید میکرد، شخصیت، ویژگیها و سوابقی بود که افراد حاضر در [[جریان سقیفه|سقیفه]] از امام علی(ع) در ذهن داشتند. عدالتی که از علی(ع) سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی(ع) در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم(ص) مأمور شد به [[یمن]] برود..... هنگامی که علی(ع) از یمن به [[مکه]] بازگشت تا با رسول خدا(ص) و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا(ص) جلوتر از آنها به مکه آمد و مردی را به جای خود گذاشت. آن مرد نیز پس از رفتن علی(ع) حلههایی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. زمانیکه به نزدیکی مکه رسیدند، علی(ع) برای دیدار آنها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حلهها را پوشیدهاند. امام به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حلهها را از تن بیرون آورند. | |||
این جریان سبب شد که لشکر علی(ع) به رسول خدا(ص) شکایت کنند. پیامبر(ص) فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید. او در راه خدا | این جریان سبب شد که لشکر علی(ع) به رسول خدا(ص) شکایت کنند. پیامبر(ص) فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید. او در راه [[خدا]] سختتر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> | ||
[[حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت زهرا(س)]] فرمود: علت این که علی(ع) را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند، ترس آنان از شدت و سختیاش در راه حق و قدرت شمشیر و بیپروایی او در راه خدا بود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۷۸.</ref> | |||
=== بیعت عجولانه === | === بیعت عجولانه === | ||
انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و | انتخاب [[ابوبکر]] در سقیفه با عجله و شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر میگوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود؛ ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.</ref> سپس گفت: از این پس هر کس بدون مشورت [[مسلمانان]] با کسی [[بیعت]] کند، چنین بیعتی پذیرفته نیست و هر کسی این گونه رفتار کند باید کشته شود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، منشورات مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۱.</ref> مورخان نوشتهاند هنوز [[اهلبیت(ع)]] از غسل بدن پیامبر فارغ نشده بودند که علی و عباس صدای مردمی را در مسجد شنیدند که درحال بیعت با ابوبکر بودند.<ref>ابن عبد ربه، احمد بن محمد، عقد الفرید، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۸.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:== | ||
۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری. | ۱ تشیع در مسیر تاریخ، سید محمد تقی جعفری.{{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | |||
==منابع== | ==منابع== |
ویرایش