دلایل مخالفان تفسیر علمی قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
تفسیر علمی قرآن دارای مخافانی است که مشهورترین مخالفان این روش شاطبی،<ref>ر. ک. ابواسحاق شاطبی، الموافقات، چاپ مصطفی.</ref> دکتر ذهبی،<ref>ر. ک. محمد حسین ذهبی، همان.</ref> شیخ محمد شلتوت<ref>ر. ک. محمد شلتوت، تفسیر القرآن الکریم.</ref> و… هستند. آنان برای ادعای خود دلایل متعددی آورده‌اند.
تفسیر علمی قرآن دارای مخافانی است که مشهورترین مخالفان این روش شاطبی،<ref>ر. ک. ابواسحاق شاطبی، الموافقات، چاپ مصطفی.</ref> دکتر ذهبی،<ref>ر. ک. محمد حسین ذهبی، همان.</ref> شیخ محمد شلتوت<ref>ر. ک. محمد شلتوت، تفسیر القرآن الکریم.</ref> و… هستند. آنان برای ادعای خود دلایل متعددی آورده‌اند.


== دلیل اوّل، قرآن کتاب هدایت ==
== دلیل اوّل؛ قرآن کتاب هدایت ==
قرآن کتاب هدایت است، پس هدف آن، هدایت بشر به سوی کمال، خدا و دین است، نه بیان مسائل علمی؛ زیرا قرآن، کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی نیست، تا این‌گونه مطالب از آن استخراج شود. در حقیقت تفسیر علمی قرآن، از هدایت معنوی و اخلاقی و اعتقادی بازمی‌دارد؛ همچنین این روش موجب تأویل قرآن به صورت تحمیلی می‌شود که این تأویلات با اعجاز قرآن و ذوق سلیم ناسازگار است؛ از سوی دیگر، علم، ثبات و سخن قاطع ندارد؛ در کشفیات علوم مطلبی ثابت می‌شود و سپس خلاف آن اثبات می‌گردد؛ این امور موجب ورود خطاهای علوم به قرآن شده است.
قرآن کتاب هدایت است؛ بنابراین هدف آن، هدایت بشر به سوی کمال، خدا و دین است، نه بیان مسائل علمی؛ قرآن، کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی نیست، تا این‌گونه مطالب از آن استخراج شود. در حقیقت تفسیر علمی قرآن، از هدایت معنوی و اخلاقی و اعتقادی بازمی‌دارد؛ همچنین این روش موجب تأویل قرآن به صورت تحمیلی شده، که این تأویلات با اعجاز قرآن و ذوق سلیم ناسازگار است.


=== پاسخ دلیل اول ===
=== پاسخ دلیل اول ===
این سخن درستی است که قرآن کتاب هدایت است، اما گاهی در راستای هدف هدایت‌گری، از مطاللب علمی استفاده کرده است و این مباحث، انسان را به سوی خدا راهنمایی می‌کند و استفاده از روش علمی هدف اصلی نیست.
این سخن درستی است که قرآن کتاب هدایت است، اما گاهی در راستای هدف هدایت‌گری، از مطاللب علمی استفاده کرده و این مباحث، انسان را به سوی خدا راهنمایی می‌کند و استفاده از روش علمی هدف اصلی نیست.


تفسیر علمی سه قسم است: ۱. استخراج علوم از قرآن؛ ۲. تحمیل نظریات بر قرآن؛ ۳. استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن. اگر کسی بخواهد علوم مختلف را از قرآن استخراج کند و قرآن را کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی قرار دهد، کار صحیحی نیست اما روش صحیح، استخدام علوم در فهم قرآن است.
تفسیر علمی سه قسم است: ۱. استخراج علوم از قرآن؛ ۲. تحمیل نظریات بر قرآن؛ ۳. استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن. اگر کسی بخواهد علوم مختلف را از قرآن استخراج کند و قرآن را کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی قرار دهد، صحیح نیست اما روش صحیح، استخدام علوم در فهم قرآن است.


== دلیل دوّم، عدم قطعیت علوم تجربی ==
== دلیل دوّم، عدم قطعیت علوم تجربی ==
علوم تجربی قطعی نیستند، بلکه نظریه‌هایی تغییرپذیرند که بعد از مدتی از میدان علم خارج می‌شوند؛ لذا به‌طور قطعی نمی‌توان روی این نظریات حساب باز کرد و قرآن را بر اساس آن تفسیر نمود؛ مثلاً تفسیر قرآن بر اساس هیئت بطلیموسی فخر رازی<ref>فخرالدین رازی، تفسیر کبیر، ذیل آیهٔ ۲۲ سورهٔ بقره.</ref> که از آیهٔ شریفهٔ {{قرآن|الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً|سوره=بقره|آیه=۲۲}}. ساکن بودن زمین را استفاده می‌نمود، با هیئت جدید ـ هیئت کوپرنیکی و کپلر ـ نمی‌سازد؛ زیرا این نظریه و تفسیرْ دگرگون می‌شوند؛ بنابراین، تغییرات علوم بر حوزهٔ تفسیر قرآن وارد می‌شود و در حقیقت، قرآن با نظریه‌های تغییرپذیر و متزلزل تفسیر می‌گردد و در نتیجه، تضادها و تغییرات علوم در حوزهٔ قرآن و تفسیر نیز راه می‌یابند.
علوم تجربی قطعی نیستند؛ بلکه نظریه‌هایی تغییرپذیرند که بعد از مدتی از میدان علم خارج می‌شوند؛ لذا به‌طور قطعی نمی‌توان قرآن را بر اساس آن تفسیر نمود؛ مثلاً تفسیر قرآن بر اساس هیئت بطلیموسی که فخر رازی<ref>فخرالدین رازی، تفسیر کبیر، ذیل آیهٔ ۲۲ سورهٔ بقره.</ref> از آیه {{قرآن|الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً|سوره=بقره|آیه=۲۲}} ساکن بودن زمین را استفاده می‌نمود، با هیئت جدید، هیئت کوپرنیکی و کپلر، نمی‌سازد؛ بنابراین، تغییرات علوم در حوزهٔ تفسیر قرآن وارد شده و قرآن با نظریه‌های تغییرپذیر و متزلزل تفسیر می‌گردد؛ در نتیجه، تضادها و تغییرات علوم در حوزهٔ قرآن و تفسیر نیز راه می‌یابند.


=== پاسخ دلیل دوم ===
=== پاسخ دلیل دوم ===
این‌که بگوییم علوم تجربی در حال تغییرند، در اصلْ سخن خوبی است و ما حق نداریم نظریه‌های علمی را با قرآن تطبیق بدهیم. البته ما تفسیر علمی را به سه نوع تقسیم کردیم و این اشکال به نوع دوّم (تحمیل نظریات بر قرآن) وارد است؛ یعنی اگر کسی نظریات اثبات نشدهٔ علمی را بر قرآن تحمیل کند، این اشکال به آن وارد است؛ امّا در جایی که از علوم قطعی استفاده شود، چنانچه به صورت قطع روان‌شناختی، دیدگاه‌هایی که به وسیلهٔ حس تأیید شده‌اند، یا اجماع دانشمندان بر آن است و با دلایلی عقلی پشتیبانی می‌شود را به صورت احتمالی به قرآن نسبت دهیم اشکالی بر آن وارد نیست. می‌دانیم که زوجیّت در عالم موجودات مسئله‌ای قطعی است و ظاهر آیات قرآن<ref>سورهٔ یس، آیهٔ ۳۶.</ref> نیز دلالت بر مسئلهٔ زوجیّت می‌کند، پس احتمالاً قرآن می‌خواهد همین زوجیّت را که امروزه در جهان علم مطرح است برای ما بیان کند. اگر ما نظریه‌های اثبات نشدهٔ علمی را بر ظواهر قرآن تحمیل و تطبیق کنیم، این اشکال بر آن وارد است. پس اصل آن را می‌پذیریم، ولی اگر شیوهٔ صحیح تفسیر علمی انجام شود، در این صورت این اشکال وارد نمی‌شود؛ چون بسیاری از مفسرین علمی به همین اشکال دچار شدند؛ مثل فخر رازی و متأخرین که در۱۰۰ سالهٔ اخیر زیاد به این دام افتادند؛ ولی این وقتی است که معیارهای صحیح تفسیر علمی رعایت نشود. همان‌طور که شما در تفسیرقرآن هم ممکن است به دام تفسیر به رأی بیفتید، این‌جا هم ممکن است به دام تفسیر به رأی یا تطبیق یا تحمیل بیفتید.
علوم تجربی در حال تغییرند، و نباید نظریه‌های علمی را با قرآن تطبیق داد. اما تفسیر علمی را به سه نوع تقسیم شده و این اشکال به نوع دوّم (تحمیل نظریات بر قرآن) وارد است؛ امّا در جایی که از علوم قطعی استفاده شود، نتایج به صورت احتمالی به قرآن نسبت داده شود اشکالی بر این نوع تفسیر وارد نیست. از باب نمونه، زوجیّت در عالم موجودات مسئله‌ای قطعی است و ظاهر آیات قرآن<ref>سورهٔ یس، آیهٔ ۳۶.</ref> نیز دلالت بر مسئلهٔ زوجیّت می‌کند، پس احتمالاً قرآن می‌خواهد همین زوجیّت را که امروزه در جهان علم مطرح است بیان کند. نباید نظریه‌های اثبات نشدهٔ علمی را بر ظواهر قرآن تحمیل و تطبیق کرد، برخی از مفسرین علمی مانند فخر رازی و متأخرین به همین اشکال دچار شدند.


== دلیل سوم ==
== دلیل سوم؛ تفسیر به رأی ==
تفسیر علمی، منجر به تفسیر به رأی می‌شود؛ یعنی متخصّصان علوم مختلف، با ورود به حوزهٔ تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق می‌کنند و به علت نداشتن تخصص کافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافته‌های تجربی را به قرآن تحمیل می‌کنند؛ مثلاً بمب اتم را از آیهٔ «و المُرسِلاتِ عُرفاً فَالعاصِفات عصْفاً»<ref>سورهٔ مرسلات، آیهٔ ۱ و ۲.</ref> استخراج می‌کنند،<ref>سید قطب، تفسیر فی ظلال قرآن، ج۶، ص۳۷۹، جزء ۲۹.</ref> یا در سورهٔ فیل مقصود از آمدن ابابیل را، بیماری وبا و حصبه تلقی می‌نمایند.<ref>محمد عبده، تفسیر جزءعم، ص۱۶۱.</ref> این روش دارای معیارهای تفسیر علمی نیست و موجب می‌شود تفسیر علمی به تفسیر به رأی و تحمیل نظریات تبدیل شود.
تفسیر علمی، منجر به تفسیر به رأی می‌شود؛ متخصصان علوم مختلف، با ورود به حوزهٔ تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق می‌کنند و به علت نداشتن تخصص کافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافته‌های تجربی را به قرآن تحمیل می‌کنند؛ مثلاً بمب اتم را از آیهٔ {{قرآن|و المُرسِلاتِ عُرفاً فَالعاصِفات عصْفاً|سوره= مرسلات|آیه= ۱ - ۲}} استخراج می‌کنند،<ref>سید قطب، تفسیر فی ظلال قرآن، ج۶، ص۳۷۹، جزء ۲۹.</ref> یا در سورهٔ فیل مقصود از آمدن ابابیل را، بیماری وبا و حصبه تلقی نموده‌اند.<ref>محمد عبده، تفسیر جزءعم، ص۱۶۱.</ref> این روش دارای معیارهای تفسیر علمی نیست و موجب می‌شود تفسیر علمی به تفسیر به رأی و تحمیل نظریات تبدیل شود.


=== پاسخ دلیل سوم ===
=== پاسخ دلیل سوم ===
۱٬۴۰۷

ویرایش