دلایل روایی اثبات ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵: خط ۵:
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''دلایل روایی اثبات ولایت فقیه''' به احادیثی اشاره دارد که در کنار دلایل عقلی، برای اثبات مسئله اصل ولایت فقیه، مورد استدلال فقیهان قرار گرفته است. وجود این روایات را از وجوه تمایز مذهب شیعه با سایر مذاهب دانسته‌اند. به گفته علامه جوادی آملی، ۱۹ روایت در این مورد وجود دارد. مشهورترین احادیث این مسئله، به مقبوله عمر بن حنظله، مشهوره ابوخدیجه و توقیع امام زمان (روایت حوادث واقعه) شهرت دارند.
'''دلایل روایی اثبات ولایت فقیه''' به احادیثی اشاره دارد که در کنار دلایل عقلی، برای اثبات مسئله اصل [[ولایت فقیه]]، مورد استدلال فقیهان قرار گرفته است. وجود این روایات را از وجوه تمایز [[مذهب شیعه]] با سایر مذاهب دانسته‌اند. به گفته علامه جوادی آملی، ۱۹ روایت در این مورد وجود دارد. مشهورترین احادیث این مسئله، به [[مقبوله عمر بن حنظله]]، [[مشهوره ابوخدیجه]] و [[توقیع امام زمان]] (روایت حوادث واقعه) شهرت دارند.


== وجه تمایز اندیشه سیاسی شیعه ==
== وجه تمایز اندیشه سیاسی شیعه ==
خط ۱۳: خط ۱۳:
اصل ولایت فقیه به روش‌های مختلفی مورد بحث و اثبات قرار گرفته است که استناد به احادیث و روایات یکی از این راه‌ها می‌باشد و در کنار آن، روشهای دیگری همچون روش عقلی نیز در میان کلمات فقها به منظور اثبات اصل ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است که ارزش عملی هر کدام از این روشها با دیگری مساوی است به گونه‌ای که می‌توان به هر کدام از این ادله به منظور اثبات این اصل استناد کرد.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/6408/پیشینه-تاریخی-نظریه-ولایت-فقیه پیشینه تاریخی نظریه ولایت فقیه] پرتال جامع علوم انسانی.</ref>
اصل ولایت فقیه به روش‌های مختلفی مورد بحث و اثبات قرار گرفته است که استناد به احادیث و روایات یکی از این راه‌ها می‌باشد و در کنار آن، روشهای دیگری همچون روش عقلی نیز در میان کلمات فقها به منظور اثبات اصل ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است که ارزش عملی هر کدام از این روشها با دیگری مساوی است به گونه‌ای که می‌توان به هر کدام از این ادله به منظور اثبات این اصل استناد کرد.<ref>[http://ensani.ir/fa/article/6408/پیشینه-تاریخی-نظریه-ولایت-فقیه پیشینه تاریخی نظریه ولایت فقیه] پرتال جامع علوم انسانی.</ref>


بنابراین حتی اگر در اسناد این روایات خدشه‌ای وجود داشت، باز هم اشکالی به اثبات اصل ولایت فقیه وارد نمی‌کند چرا که می‌توان به ادله عقلی محض یا ادله ترکیبی عقلی و نقلی دیگر استناد کرد چنان‌که مرحوم آخوند خراسانی به منظور اثبات این اصل وقتی ادله نقلی را ناکافی می‌داند از ادله دیگر برای اثبات آن استفاده می‌کند.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه بر مکاسب، ص۹۶.</ref>
بنابراین حتی اگر در اسناد این روایات خدشه‌ای وجود داشت، باز هم اشکالی به اثبات اصل ولایت فقیه وارد نمی‌کند چرا که می‌توان به ادله عقلی محض یا ادله ترکیبی عقلی و نقلی دیگر استناد کرد چنان‌که آخوند خراسانی به منظور اثبات این اصل وقتی ادله نقلی را ناکافی می‌داند از ادله دیگر برای اثبات آن استفاده می‌کند.<ref>آخوند خراسانی، حاشیه بر مکاسب، ص۹۶.</ref>


==مهمترین روایات مورد استدلال در اثبات ولایت فقیه==
==مهمترین روایات مورد استدلال در اثبات ولایت فقیه==
خط ۱۹: خط ۱۹:


== مقبوله عمر بن حنظله ==
== مقبوله عمر بن حنظله ==
حدیث معروفی از امام صادق(ع) است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند تعارض ادله و ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است. این حدیث را کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتب اربعه، نقل کرده‌اند. متن بخش اول این روایت که در اثبات ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته است:
حدیث معروفی از [[امام صادق(ع)]] است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند تعارض ادله و ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است. این حدیث را [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]] در کتب اربعه، نقل کرده‌اند. متن بخش اول این روایت که در اثبات ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته است:
: عمر بن حنظله می‌گوید از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنی شیعه) که نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث به قُضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟{{سخ}}
: عمر بن حنظله می‌گوید از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنی شیعه) که نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث به قُضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟{{سخ}}
امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنی قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به‌طور حرام می‌گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می‌کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خدای تعالی می‌فرماید: یریدُونَ انْ یتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یکْفُرُوا به.
امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنی قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به‌طور حرام می‌گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می‌کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خدای تعالی می‌فرماید: یریدُونَ انْ یتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یکْفُرُوا به.
خط ۳۲: خط ۳۲:
: ابو خدیجه گوید امام صادق(ع) به من مأموریت دادند که نزد اصحابشان بروم و به آنها بگویم دور بدارید خودتان را وقتی که خصومتی بینتان پیدا شد یا بینتان گفتگویی پیش آمد از اینکه تحاکم کنید و مراجعه به این فساق نمایید یعنی به قضاتی که از سوی سلاطین جائر هستند مراجعه نکنید بلکه به شخصی مراجعه کنید که عارف به حلال و حرام ماست پس همانا او را بر شما قاضی قرار دادیم و نیز اگر مخاصمه‌ای شد که مرجع آن والی جائر است از مراجعه به آنان پرهیز کنید.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۲۷، ص۱۴۰.</ref>
: ابو خدیجه گوید امام صادق(ع) به من مأموریت دادند که نزد اصحابشان بروم و به آنها بگویم دور بدارید خودتان را وقتی که خصومتی بینتان پیدا شد یا بینتان گفتگویی پیش آمد از اینکه تحاکم کنید و مراجعه به این فساق نمایید یعنی به قضاتی که از سوی سلاطین جائر هستند مراجعه نکنید بلکه به شخصی مراجعه کنید که عارف به حلال و حرام ماست پس همانا او را بر شما قاضی قرار دادیم و نیز اگر مخاصمه‌ای شد که مرجع آن والی جائر است از مراجعه به آنان پرهیز کنید.<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل‌الشیعه، ج ۲۷، ص۱۴۰.</ref>


امام خمینی در مورد این روایت معتقد است: صدر روایت در مورد رفع اختلاف و قضاوت است و ذیل روایت مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی و اجرایی است، اینکه اگر به کشور حمله شد چه کسی باید فرمان مقابله صادر کند و متجاوز را بیرون کنند این موارد دیگر به قاضی مربوط نیست. پس معلوم می‌شود صدر و ذیل این روایت می‌خواهد دو نکته را بگوید؛ صدر روایت مربوط به قضاوت و منازعات حقوقی بوده و ذیل روایت در مورد منازعات سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی است.<ref>[http://vasael.ir/fa/news/4953/مشهوره-ابی-خدیجه-از-منظر-حضرت-امامره-بر-ولایت-فقیه-دلالت-دارد مشهوره ابی خدیجه از منظر حضرت امام(ره) بر ولایت فقیه دلالت دارد] پایگاه تخصصی فقه حکومتی.</ref>
[[امام خمینی]] در مورد این روایت معتقد است: صدر روایت در مورد رفع اختلاف و قضاوت است و ذیل روایت مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی و اجرایی است، اینکه اگر به کشور حمله شد چه کسی باید فرمان مقابله صادر کند و متجاوز را بیرون کنند این موارد دیگر به قاضی مربوط نیست. پس معلوم می‌شود صدر و ذیل این روایت می‌خواهد دو نکته را بگوید؛ صدر روایت مربوط به قضاوت و منازعات حقوقی بوده و ذیل روایت در مورد منازعات سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی است.<ref>[http://vasael.ir/fa/news/4953/مشهوره-ابی-خدیجه-از-منظر-حضرت-امامره-بر-ولایت-فقیه-دلالت-دارد مشهوره ابی خدیجه از منظر حضرت امام(ره) بر ولایت فقیه دلالت دارد] پایگاه تخصصی فقه حکومتی.</ref>


شهید ثانی در مسالک الافهام این حدیث و حدیث عمر بن حنظله را مشهور بین اصحاب و عمل به مضمون آن‌ها را مورد اتفاق فقها دانسته است. علامه نراقی نیز پس از بیان کلام شهید در مسالک الافهام به نقل از استرآبادی در کتاب رجالش توثیق ابوخدیجه را اقوا دانسته است. بدین ترتیب در پذیرش صحت سند حدیث موردی برای اشکال وجود ندارد.<ref>جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ص۱۶۰.</ref>
[[شهید ثانی]] در مسالک الافهام این حدیث و حدیث عمر بن حنظله را مشهور بین اصحاب و عمل به مضمون آن‌ها را مورد اتفاق فقها دانسته است. علامه نراقی نیز پس از بیان کلام شهید در مسالک الافهام به نقل از استرآبادی در کتاب رجالش توثیق ابوخدیجه را اقوا دانسته است. بدین ترتیب در پذیرش صحت سند حدیث موردی برای اشکال وجود ندارد.<ref>جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ص۱۶۰.</ref>


==توقیع امام زمان(ع)==
==توقیع امام زمان(ع)==
۷٬۲۲۸

ویرایش