دلایل روایی اثبات ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۸: خط ۱۸:
احادیثی که برای اثبات اصل ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته‌اند فراوان هستند. آیت‌الله جوادی آملی به ۱۹ روایت در این زمینه اشاره می‌کند<ref>ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص۱۷۸</ref> که از سویی سخن گفتن از عدم صحت کلیه این روایات بسیار مشکل است و از سویی دیگر حتی اگر یکی از این روایات صحیح باشد برای اثبات مدعا کافی است و عدم صحت روایات دیگر ضرری به اثبات این اصل نمی‌زند.  
احادیثی که برای اثبات اصل ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته‌اند فراوان هستند. آیت‌الله جوادی آملی به ۱۹ روایت در این زمینه اشاره می‌کند<ref>ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص۱۷۸</ref> که از سویی سخن گفتن از عدم صحت کلیه این روایات بسیار مشکل است و از سویی دیگر حتی اگر یکی از این روایات صحیح باشد برای اثبات مدعا کافی است و عدم صحت روایات دیگر ضرری به اثبات این اصل نمی‌زند.  


===مقبوله عمر بن حنظله===
=== مقبوله عمر بن حنظله ===
حدیث معروفی از امام صادق(ع) است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند تعارض ادله و ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است. این حدیث را کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتب اربعه، نقل کرده‌اند. متن بخش اول این روایت که در اثبات ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته است:
حدیث معروفی از امام صادق(ع) است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند تعارض ادله و ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است. این حدیث را کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتب اربعه، نقل کرده‌اند. متن بخش اول این روایت که در اثبات ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته است:
: عمر بن حنظله می‌گوید از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنی شیعه) که نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث به قُضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟{{سخ}}
: عمر بن حنظله می‌گوید از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنی شیعه) که نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث به قُضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟{{سخ}}
امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنی قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به طور حرام می‌گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می‌کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خدای تعالی می‌فرماید: یریدُونَ انْ یتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یکْفُرُوا به.
امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنی قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به‌طور حرام می‌گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می‌کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خدای تعالی می‌فرماید: یریدُونَ انْ یتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یکْفُرُوا به.
: پرسیدم: چه باید بکنند؟
:فرمود: باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحب‌نظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است… بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار داده‌ام. پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی‌گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده‌اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷–۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۸–۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۸.</ref>


پرسیدم: چه باید بکنند؟
این حدیث اصلی‌ترین حدیثی است که در اثبات اصل ولایت فقیه به آن استناد می‌شود و از آن به مقبوله یاد می‌شود.


فرمود: باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحب‌نظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است... بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار داده‌ام. پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی‌گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده‌اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است.
=== مشهوره ابوخدیجه ===
<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷-۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۸-۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۸.</ref>
مشهوره ابی خدیجه نیز از روایاتی است که از امام صادق(ع) درباره شیعیان نقل شده‌است. از این روایت برای اثبات اصل ولایت فقیه استدلال شده‌است. امام صادق(ع) در این روایت تأکید می‌کند؛ هرگاه بین شیعیان خصومت، دعوای حقوقی و اختلافی پیش آمد، از اینکه برای گرفتن یا دادن حق یا اصلاح خصومت بین خود، قاضیان فاسق را حَکم قرار دهند، بپرهیزند. در اینجا قضاوت تنها به معنای مصطلح آن نیست؛ چراکه قضاوت تنها یکی از شئون ولایت فقیهان است. در حالی که فقیه، افزون بر شأن تبلیغ و ترویج دین، شئون قضاء، افتاء و تصرف در امور را هم دارد.


امام خمینی در مورد این روایت معتقد است: صدر روایت در مورد رفع اختلاف و قضاوت است و ذیل روایت مربوط به مسائل اجتماعی و سیاسی و اجرایی است، اینکه اگر به کشور حمله شد چه کسی باید فرمان مقابله صادر کند و متجاوز را بیرون کنند این موارد دیگر به قاضی مربوط نیست. پس معلوم می‌شود صدر و ذیل این روایت می‌خواهد دو نکته را بگوید؛ صدر روایت مربوط به قضاوت و منازعات حقوقی بوده و ذیل روایت در مورد منازعات سیاسی و اجتماعی و بین‌المللی است.<ref>[http://vasael.ir/fa/news/4953/مشهوره-ابی-خدیجه-از-منظر-حضرت-امامره-بر-ولایت-فقیه-دلالت-دارد مشهوره ابی خدیجه از منظر حضرت امام(ره) بر ولایت فقیه دلالت دارد] پایگاه تخصصی فقه حکومتی</ref>


این حدیث اصلی‌ترین حدیثی است که در اثبات اصل ولایت فقیه به آن استناد می‌شود و از آن به مقبوله یاد می‌شود.
: ابو خدیجه گوید امام صادق(ع) به من مأموریت دادند که نزد اصحابشان بروم و به آنها بگویم دور بدارید خودتان را وقتی که خصومتی بینتان پیدا شد یا بینتان گفتگویی پیش آمد از اینکه تحاکم کنید و مراجعه به این فساق نمایید یعنی به قضاتی که از سوی سلاطین جائر هستند مراجعه نکنید بلکه به شخصی مراجعه کنید که عارف به حلال و حرام ماست پس همانا او را بر شما قاضی قرار دادیم و نیز اگر مخاصمه‌ای شد که مرجع آن والی جائر است از مراجعه به آنان پرهیز کنید.<ref>وسائل‌الشیعه ج: ۲۷ ص: ۱۴۰</ref>
 
علاوه بر این، دو نفر اول را نجاشی نیز توثیق نموده است و در مجموع می‌توان آنها را موثق دانست و در مورد عمر بن حنظله نیز علاوه بر توثیقی که شهید نموده است با شواهد دیگر می‌توان وثاقت راوی را به دست آورد به عنوان مثال گفته شده است که در همین حدیث صفوان بن یحیی که از اصحاب اجماع است از داوود بن حصین از عمر بن حنظله خبر را نقل می‌کند و اعتماد شخصیتی چون صفوان بن یحیی به او تأییدی بر وثاقت اوست زیرا او جز از ثقه نقل نمی‌کند.<ref>مبانی حکومت اسلامی، حسین جوان آراسته ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص۱۵۳</ref>
 
بنابر این در یک‌کلام می‌توان نتیجه گرفت که علیرغم مشهور شدن مقبوله عمر بن حنظله به این عنوان، این حدیث را می‌توان جزء احادیث صحیح السند ذکر کرد و حداکثر چیزی که در مورد این روایت وجود دارد برخی ابهامات در مورد برخی راویان آن است که حتی اگر رفع ابهامات را نیز قبول نکنیم عمل قریب به اتفاق علمای امامیه به عنوان عاملی برای جبران ضعف سند خواهد بود هر چند با توضیحات ارائه شده مشخص شد که حتی چنین ضعفی هم وجود ندارد.
 
۲ – مشهوره ابوخدیجه:
 
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی الْجَهْمِ عَنْ أَبِی خَدِیجَه قَالَ بَعَثَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَی أَصْحَابِنَا فَقَالَ قُلْ لَهُمْ إِیَّاکُمْ إِذَا وَقَعَتْ بَیْنَکُمْ خُصُومَه أَوْ تَدَارَی فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَخْذِ وَ الْعَطَاءِ أَنْ تَحَاکَمُوا إِلَی أَحَدٍ مِنْ هَؤُلَاءِ الْفُسَّاقِ اجْعَلُوا بَیْنَکُمْ رَجُلًا قَدْ عَرَفَ حَلَالَنَا وَ حَرَامَنَا فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ قَاضِیاً وَ إِیَّاکُمْ أَنْ یُخَاصِمَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً إِلَی السُّلْطَانِ الْجَائِرِ<ref>وسائل‌الشیعه ج: ۲۷ ص: ۱۴۰</ref>


درباره سند این حدیث هم که از جمله مهمترین روایات مورد استناد معتقدان به اصل ولایت فقیه است گفته شده است سند حدیث اشکالی ندارد؛ زیرا در نقل شیخ طوسی ابوالجهم کنیه مشترک بکیر بن اعین و ثویر بن ابی فاخته می‌باشد که اولی ثقه و دومی ممدوح است. احمد بن عائذ نیز که در سند صدوق قرار دارد ثقه می‌باشد.<ref>رک: حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، ج۱، ص۴۳۱–۴۳۰ به نقل از مبانی حکومت اسلامی، همان، ص۱۶۰</ref>
درباره سند این حدیث هم که از جمله مهمترین روایات مورد استناد معتقدان به اصل ولایت فقیه است گفته شده است سند حدیث اشکالی ندارد؛ زیرا در نقل شیخ طوسی ابوالجهم کنیه مشترک بکیر بن اعین و ثویر بن ابی فاخته می‌باشد که اولی ثقه و دومی ممدوح است. احمد بن عائذ نیز که در سند صدوق قرار دارد ثقه می‌باشد.<ref>رک: حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایه الفقیه، ج۱، ص۴۳۱–۴۳۰ به نقل از مبانی حکومت اسلامی، همان، ص۱۶۰</ref>
۷٬۲۲۸

ویرایش