دلایل روایی اثبات ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ابرابزار)
خط ۸: خط ۸:


== وجه تمایز اندیشه سیاسی شیعه ==
== وجه تمایز اندیشه سیاسی شیعه ==
از موضوعاتی که در فقه سیاسی مذهب شیعه همواره مورد بحث فقیهان بوده، موضوع ولایت فقیه است. به گونه‌ای که وجود این موضوع یکی از مهمترین وجوه تمایز اندیشه سیاسی شیعه با دیگر اندیشه‌های سیاسی جهان اسلام به‌شمار می‌آید. به تبع همین مسئله بحث درباره دلایل اثبات ولایت فقیه و نیز ملحقات آن همچون بحث حدود، اختیارات و … نیز در میان اندیشمندان اسلامی رواج داشته است.<ref>برای مطالعه در زمینه پیشینه بحث ولایت فقیه رک: پیشینه تاریخی نظریه ولایت فقیه، احمد جهان بزرگی، پژوهشگاه اندیشه اسلامی</ref>
از موضوعاتی که در فقه سیاسی مذهب شیعه همواره مورد بحث فقیهان بوده، موضوع ولایت فقیه است. به گونه‌ای که وجود این موضوع یکی از مهمترین وجوه تمایز اندیشه سیاسی شیعه با دیگر اندیشه‌های سیاسی جهان اسلام به‌شمار می‌آید. به تبع همین مسئله بحث درباره دلایل اثبات ولایت فقیه و نیز ملحقات آن همچون بحث حدود، اختیارات و … نیز در میان اندیشمندان اسلامی رواج داشته است.<ref>برای مطالعه در زمینه پیشینه بحث ولایت فقیه رک: پیشینه تاریخی نظریه ولایت فقیه، احمد جهان بزرگی، پژوهشگاه اندیشه اسلامی.</ref>


این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام دینی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه از اهمیت فراوانی نسبت به قبل برخوردار شد و وجوه مختلف آن از مناظر مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این میان عده ای به دنبال اثبات مباحث مطرح در آن و عده ای دیگر به دنبال نقد و نفی این موضوع بوده و به همین دلیل تلاش کردند که شبهات فراوانی به این اصل مهم وارد سازند که از جمله این شبهات تردید در سند احادیثی است که برای اثبات این اصل یا بررسی حدود اختیارات به آنها استناد می‌شود. این در حالی است که در این زمینه چند نکته قابل تذکر است:
==روش‌های اثبات ولایت فقیه==
اصل ولایت فقیه به روش‌های مختلفی مورد بحث و اثبات قرار گرفته است که استناد به احادیث و روایات یکی از این راه‌ها می‌باشد و در کنار آن، روشهای دیگری همچون روش عقلی نیز در میان کلمات فقها به منظور اثبات اصل ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است که ارزش عملی هر کدام از این روشها با دیگری مساوی است به گونه‌ای که می‌توان به هر کدام از این ادله به منظور اثبات این اصل استناد کرد.  


۱ – اصل ولایت فقیه به روش‌های مختلفی مورد بحث و اثبات قرار گرفته است که استناد به احادیث و روایات یکی از این راه‌ها می‌باشد و در کنار آن، روشهای دیگری همچون روش عقلی نیز در میان کلمات فقها به منظور اثبات اصل ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است که ارزش عملی هر کدام از این روشها با دیگری مساوی است به گونه ای که می‌توان به هر کدام از این ادله به منظور اثبات این اصل استناد کرد. بنابر این حتی اگر در اسناد این روایات خدشه ای وجود داشت باز هم اشکالی به اثبات اصل ولایت فقیه وارد نمی‌کند چرا که می‌توان به ادله عقلی محض یا ادله ترکیبی عقلی و نقلی دیگر استناد کرد چنان‌که مرحوم آخوند خراسانی به منظور اثبات این اصل وقتی ادله نقلی را ناکافی می‌داند از ادله دیگر برای اثبات آن استفاده می‌کند.<ref>حاشیه بر مکاسب، آخوند خراسانی، ص۹۶.</ref>
بنابراین حتی اگر در اسناد این روایات خدشه‌ای وجود داشت، باز هم اشکالی به اثبات اصل ولایت فقیه وارد نمی‌کند چرا که می‌توان به ادله عقلی محض یا ادله ترکیبی عقلی و نقلی دیگر استناد کرد چنان‌که مرحوم آخوند خراسانی به منظور اثبات این اصل وقتی ادله نقلی را ناکافی می‌داند از ادله دیگر برای اثبات آن استفاده می‌کند.<ref>حاشیه بر مکاسب، آخوند خراسانی، ص۹۶.</ref>


۲ – احادیثی که برای اثبات اصل ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته‌اند فراوان هستند به گونه ای که آیت الله جوادی آملی به ۱۹ روایت در این زمینه اشاره می‌کند<ref>ولایت فیه، ولایت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص۱۷۸</ref> که از سویی سخن گفتن از عدم صحت کلیه این روایات بسیار مشکل است و از سویی دیگر حتی اگر یکی از این روایات صحیح باشد برای اثبات مدعا کافی است و عدم صحت روایات دیگر ضرری به اثبات این اصل نمی‌زند؛ لذا ما نیز در مقام بررسی روایات تنها به چند روایت مشهور که معمولاً برای اثبات این اصل به آنها استناد می‌شود اشاره می‌کنیم و اگر صحت سندی این روایات درست باشد دیگر نیازی به بررسی سایر روایات نمی‌باشد.
==مهمترین روایات مورد استدلال در اثبات ولایت فقیه==
احادیثی که برای اثبات اصل ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته‌اند فراوان هستند. آیت‌الله جوادی آملی به ۱۹ روایت در این زمینه اشاره می‌کند<ref>ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادی آملی، نشر اسراء، ص۱۷۸</ref> که از سویی سخن گفتن از عدم صحت کلیه این روایات بسیار مشکل است و از سویی دیگر حتی اگر یکی از این روایات صحیح باشد برای اثبات مدعا کافی است و عدم صحت روایات دیگر ضرری به اثبات این اصل نمی‌زند.  


بررسی روایات ولایت فقیه:
===مقبوله عمر بن حنظله===
حدیث معروفی از امام صادق(ع) است که در مباحث مهم فقه و اصول مانند تعارض ادله و ولایت فقیه مورد استفاده قرار گرفته است. این حدیث را کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی در کتب اربعه، نقل کرده‌اند. متن بخش اول این روایت که در اثبات ولایت فقیه مورد استناد قرار گرفته است:
: عمر بن حنظله می‌گوید از امام صادق(ع) درباره دو نفر از دوستانمان (یعنی شیعه) که نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث به قُضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟{{سخ}}
امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنی قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به طور حرام می‌گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می‌کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. خدای تعالی می‌فرماید: یریدُونَ انْ یتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یکْفُرُوا به.


همانگونه که پیش تر ذکر شد در اثبات ولایت فقیه به احادیث متعددی استناد می‌گردد که از میان این روایات چند روایت مشهورتر از سایرین هستند که به آنها اشاره می‌کنیم و صحت احادیث آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:
پرسیدم: چه باید بکنند؟


۱ – مقبوله عمر بن حنظله: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَه قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَه فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَی السُّلْطَانِ وَ إِلَی الْقُضَاه أَ یَحِلُّ ذَلِکَ قَالَ مَنْ تَحَاکَمَ إِلَیْهِمْ فِی حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاکَمَ إِلَی الطَّاغُوتِ وَ مَا یَحْکُمُ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقّاً ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ یُکْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ قُلْتُ فَکَیْفَ یَصْنَعَانِ قَالَ یَنْظُرَانِ إِلَی مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَی حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه‏.<ref>الکافی ج: ۱ ص: ۶۸</ref>
فرمود: باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحب‌نظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است... بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار داده‌ام. پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی‌گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده‌اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است.
<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۷-۶۸؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۸-۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۲۱۸.</ref>


این حدیث اصلی‌ترین حدیثی است که در اثبات اصل ولایت فقیه به آن استناد می‌شود و از آن به مقبوله یاد می‌شود. از طرفی با توجه به اینکه مقبوله به احادیثی اطلاق می‌شود که فقها در استنادات خود بدون توجه به صحت یا عدم صحت سند بدان عمل کرده‌اند<ref>آشنایی با علوم حدیث، علی نصیری ، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ص۱۹۲</ref> لذا وجود برخی ابهامات در سند باعث خدشه در عمل به این روایت نمی‌گردد. با این حال حتی در بررسی سند این حدیث نیز در می‌یابیم که ابهاماتی که در صحت این حدیث وجود دارد قابل رفع است به عنوان مثال آیت الله سبحانی در زمینه این روایت چنین می‌گوید: «در طریق این روایت سه نفر واقع شده است:


۱ – محمد بن عیسی الیقطینی که ابن ولید وقتی بیست و هفت نفر از رجال نوادر الحکمه استثنا می‌کند او را تضعیف کرده که البته وثاقت او ثابت شده و تضعیف ابن ولید مرهون است.
این حدیث اصلی‌ترین حدیثی است که در اثبات اصل ولایت فقیه به آن استناد می‌شود و از آن به مقبوله یاد می‌شود.
 
۲ – داوود ابن الحصین که کوفی و ثقه است اگر چه شهید ثانی در درایه اش او را تضعیف نموده است.
 
۳ – عمر بن حنظله که اصحاب در مورد جرح و تعدیل او چیزی نگفته‌اند لکن شهید فرموده که در مورد ایشان من مشکلی ندارم چون توثیقش را از جای دیگری به دست آوردم هر چند دیگران در آن اهمال کردند»<ref>حدیث‌شناسی، آیت الله جعفر سبحانی، ترجمه محسن احمدوند، نشر صحیفه خرد، ص۸۵</ref>


علاوه بر این، دو نفر اول را نجاشی نیز توثیق نموده است و در مجموع می‌توان آنها را موثق دانست و در مورد عمر بن حنظله نیز علاوه بر توثیقی که شهید نموده است با شواهد دیگر می‌توان وثاقت راوی را به دست آورد به عنوان مثال گفته شده است که در همین حدیث صفوان بن یحیی که از اصحاب اجماع است از داوود بن حصین از عمر بن حنظله خبر را نقل می‌کند و اعتماد شخصیتی چون صفوان بن یحیی به او تأییدی بر وثاقت اوست زیرا او جز از ثقه نقل نمی‌کند.<ref>مبانی حکومت اسلامی، حسین جوان آراسته ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص۱۵۳</ref>
علاوه بر این، دو نفر اول را نجاشی نیز توثیق نموده است و در مجموع می‌توان آنها را موثق دانست و در مورد عمر بن حنظله نیز علاوه بر توثیقی که شهید نموده است با شواهد دیگر می‌توان وثاقت راوی را به دست آورد به عنوان مثال گفته شده است که در همین حدیث صفوان بن یحیی که از اصحاب اجماع است از داوود بن حصین از عمر بن حنظله خبر را نقل می‌کند و اعتماد شخصیتی چون صفوان بن یحیی به او تأییدی بر وثاقت اوست زیرا او جز از ثقه نقل نمی‌کند.<ref>مبانی حکومت اسلامی، حسین جوان آراسته ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص۱۵۳</ref>
۷٬۲۲۸

ویرایش