۶٬۸۱۴
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
برای اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟ | برای اثبات معاد چه دلایل عقلی وجود دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{اصول دین و فروع دین}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
اثبات معاد از دو راه عقلی و نقلی ممکن است. البته پیشفرض دلایل عقلی وجود خداست که در مباحث [[خداشناسی]] مورد بحث قرار میگیرد. دلایل نقلی نیز بر اساس اعتماد به قرآن و حدیث بنا شده است. | اثبات معاد از دو راه عقلی و نقلی ممکن است. البته پیشفرض دلایل عقلی وجود خداست که در مباحث [[خداشناسی]] مورد بحث قرار میگیرد. دلایل نقلی نیز بر اساس اعتماد به قرآن و حدیث بنا شده است. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۲: | ||
== برهان حکمت الهی == | == برهان حکمت الهی == | ||
در مباحث [[خداشناسی]] به اثبات رسیده که خداوند حکیم است.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۹۱.</ref> مقتضای حکمت آن است که خدا مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند. | در مباحث [[خداشناسی]] به اثبات رسیده که خداوند حکیم است.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۹۳، ص۹۱.</ref> مقتضای حکمت آن است که خدا مخلوقات را به کمال لایق خودشان برساند. | ||
از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقا میباشد که میتواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست. پس اگر حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی پر از رنج و سختی باشد خلقت انسان با این خصوصیات بیفایده و خلاف حکمت است. | از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقا میباشد که میتواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست. پس اگر حیات انسان منحصر به این حیات دنیوی پر از رنج و سختی باشد خلقت انسان با این خصوصیات بیفایده و خلاف حکمت است. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۱: | ||
== برهان عدالت == | == برهان عدالت == | ||
در این جهان کسانی یافت میشوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او نمودهاند، و در سوی دیگر، کسانی دیده میشوند که بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب میگردند. اما در این جهان نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری در خور اعمالشان نمیرسند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد. | در این جهان کسانی یافت میشوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او نمودهاند، و در سوی دیگر، کسانی دیده میشوند که بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب میگردند. اما در این جهان نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری در خور اعمالشان نمیرسند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد. مثلا کسی که هزاران شخص بیگناه را به قتل رسانیده است نمیتوان او را جز یک بار، قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بیکیفر میماند در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد. | ||
در نتیجه همچنان که این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۶.</ref> | در نتیجه همچنان که این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ص۳۶۶.</ref> | ||
== مطالعه بیشتر == | |||
== | |||
* معاد، محسن قرائتی. | * معاد، محسن قرائتی. | ||
* وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم. | * وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = |
ویرایش