داستان قطع انگشت دزد کندی توسط امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
خط ۲۱: خط ۲۱:


== قاطعیت امام در اجرای حدود الهی ==
== قاطعیت امام در اجرای حدود الهی ==
از سیره امیر مؤمنان در موضوع حدود استفاده می‌شود که آن حضرت هنگام قضاوت تا زمانی که حدّی بر یک نفر مستقر و ثابت نشده بود، حکم را اجرا نمی‌کرد. آن حضرت تا آنجا که امکان داشت به کتمان موجبات حدّ تشویق و توصیه می‌فرمود و برای اثبات آن تلاش نمی‌کرد. به عنوان نمونه سیاه‌پوستی نزد حضرت آمد و گفت: ای امیر مؤمنان من دزدی کرده‌ام، مرا پاک گردان. حضرت روی‌شان را از او برگرداند و فرمود: شاید از جای بدون حفاظ، دزدیده‌ای. گفت: من از جای با حفاظ دزدیده‌ام. حضرت باز روی‌شان را برگرداند و فرمود: شاید به مقدار حدّ نصاب، دزدی نکرده‌ای. گفت: به حد نصاب دزدیده‌ام. وقتی مرد سیاه‌پوست سه بار اقرار کرد، حضرت انگشتانش را قطع نمود.<ref>محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امیر المؤمنین ((ع))، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۹، چاپ سوم، ج۱۱، ص۵۷۱.</ref>
از سیره امیر مؤمنان در موضوع حدود استفاده می‌شود که آن حضرت هنگام قضاوت تا زمانی که حدّی بر یک نفر مستقر و ثابت نشده بود، حکم را اجرا نمی‌کرد. آن حضرت تا آنجا که امکان داشت به کتمان موجبات حدّ تشویق و توصیه می‌فرمود و برای اثبات آن تلاش نمی‌کرد. به عنوان نمونه سیاه‌پوستی نزد حضرت آمد و گفت: ای امیر مؤمنان من دزدی کرده‌ام، مرا پاک گردان. حضرت روی‌شان را از او برگرداند و فرمود: شاید از جای بدون حفاظ، دزدیده‌ای. گفت: من از جای با حفاظ دزدیده‌ام. حضرت باز روی‌شان را برگرداند و فرمود: شاید به مقدار حدّ نصاب، دزدی نکرده‌ای. گفت: به حد نصاب دزدیده‌ام. وقتی مرد سیاه‌پوست سه بار اقرار کرد، حضرت انگشتانش را قطع نمود.<ref>محمدی ری شهری، محمد، دانش نامه امیر المؤمنین ((ع))، قم، دار الحدیث، ۱۳۸۹، چاپ سوم، ج۱۱، ص۵۷۱.</ref>


این یعنی امام «ع» در مواردی که راهی جز اجرای حدّ نبود، با قاطعیت تمام به آن ملتزم می‌شدند و هیچگونه تردیدی به خود راه نمی‌دادند؛ آن حضرت در جریان حدّ زدن مردی، خطاب به خویشان او که درخواست اجرا نشدن حدّ را از امام «ع» داشتند، فرمودند: «هَذَا وَ اللَّهِ لَسْتُ أَمْلِکُه؛ به خدا سوگند، این اجرای حدّ از اموری است که در اختیار من نیست بلکه دستور خداست».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج‏۴۱، ص۹، حدیث ۱.</ref>‏
این یعنی امام «ع» در مواردی که راهی جز اجرای حدّ نبود، با قاطعیت تمام به آن ملتزم می‌شدند و هیچگونه تردیدی به خود راه نمی‌دادند؛ آن حضرت در جریان حدّ زدن مردی، خطاب به خویشان او که درخواست اجرا نشدن حدّ را از امام «ع» داشتند، فرمودند: «هَذَا وَ اللَّهِ لَسْتُ أَمْلِکُه؛ به خدا سوگند، این اجرای حدّ از اموری است که در اختیار من نیست بلکه دستور خداست».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج‏۴۱، ص۹، حدیث ۱.</ref>‏
خط ۳۰: خط ۳۰:
بر فرض اینکه این سخن از امیرمومنان باشد، به این معناست که حضرت از اینکه مردی با این صورت زیبا و لباس تمیز و موقعیت اجتماعی و با یک بار دزدی، باید دستش قطع شود، ناراحت بود؛ هدف امام این بود که ای کاش این فرد زودتر توبه می‌کرد تا گناهش بخشیده شده و حد اجرا نشود و طبق این روایت فرمود خدای حکیم و مهربان، انسان‌ها را به خاطر یک گناه مجازات نمی‌کند، اما وقتی آن مرد گفت صدمین بار است که دزدی کرده‌ام، امام فرمود از حرف اولت که گفتی اولین بار است دزدی کرده‌ام ناراحت شدم اما با این سخنت، غمم را برطرف کردی.
بر فرض اینکه این سخن از امیرمومنان باشد، به این معناست که حضرت از اینکه مردی با این صورت زیبا و لباس تمیز و موقعیت اجتماعی و با یک بار دزدی، باید دستش قطع شود، ناراحت بود؛ هدف امام این بود که ای کاش این فرد زودتر توبه می‌کرد تا گناهش بخشیده شده و حد اجرا نشود و طبق این روایت فرمود خدای حکیم و مهربان، انسان‌ها را به خاطر یک گناه مجازات نمی‌کند، اما وقتی آن مرد گفت صدمین بار است که دزدی کرده‌ام، امام فرمود از حرف اولت که گفتی اولین بار است دزدی کرده‌ام ناراحت شدم اما با این سخنت، غمم را برطرف کردی.


{{پایان پاسخ}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش