خود فراموشی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۸۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اصطلاح خود فراموشی، عبارت است از بیگانه شدن انسان از شخصیت واقعی، انسانی و الهی خویش و توجه به شخصیتِ پنداری، خیالی و غیر واقعی خود.


چنان‌که می‌دانیم، انسان دارای دو بُعد حیوانی و الهی (مادّی و معنوی) است. آن چیزی که انسان را انسان می‌کند، توجه او به شخصیت الهی و معنوی اش می‌باشد. این شخصیت الهی و انسانی، همان شخصیت اصیل، واقعی و راستین اوست که در فرهنگ اسلامی «خود واقعی»<ref>مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، چاپ چهاردهم، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ص۱۲۷.</ref> نام گرفته است.
== مفهوم‌شناسی ==
خود فراموشی  عبارت است از بیگانه شدن انسان از شخصیت واقعی، انسانی و الهی خویش و توجه به شخصیتِ پنداری، خیالی و غیر واقعی خود.


بدیهی است که نقطه مقابل «خود واقعی»، «خود غیر واقعی» خواهد بود. خودِ غیر واقعی همان شخصیتِ پنداری، خیالی و حیوانی است که در تعالیم اسلامی، «ناخود» «خودِ طُفیلی و غیر واقعی»<ref>همان.</ref> شناخته می‌شود.
=== خود واقعی و خود خیالی ===
خود واقعی بُعد معنوی و الهی انسان است.<ref name=":0">مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، چاپ چهاردهم، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ص۱۲۷.</ref> خود واقعیِ انسان در رروایات با ارزش شمرده شده است. بر اساس روایتی از امام سجاد(ع)، ارزش نفس (خودِ انسان) از تمام دنیا بیشتر است؛ مراد از نفس در این روایت بعد معنوی و الهی انسان دانسته شده است.<ref name=":0" />


در منابع اسلامی، گاه نفس انسانی یا «خود» مورد نکوهش قرار می‌گیرد و به منزله بالاترین دشمن انسانی معرفی می‌شود. چنان‌که از آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «لا عدو اعدی علی المرء من نفسه»<ref>آمدی، غرر الحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، دارالکتب، بی تا، فصل ۸۶، حدیث ۳۲۴.</ref> هیچ دشمنی برای انسان بدتر از خود او نیست.
خودِ غیر واقعی بُعد حیوانی انسان است که به آن «ناخود» و «خودِ طُفیلی» نیز گفته‌اند.<ref name=":0" /> خود غیر واقعیِ انسان در روایات، دشمن انسان شمرده شده است. در روایتی امام علی(ع)، بالاترین دشمن انسان را نفس او (خودِ او) دانسته است،<ref>آمدی، غرر الحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، دارالکتب، بی تا، فصل ۸۶، حدیث ۳۲۴.</ref>‌ که مراد از آن بُعد حیوانی او یا همان خود خیالی و غیر واقعی او است.


در مقابل، گاهی چنان از «خود» تعریف شده که تمام دنیا را نیز نمی‌توان با آن برابر دانست، چنان‌که از حضرت سید الساجدین امام زین العابدین (علیه السلام) سؤال می‌شود که: «من اعظمُ الناس خطراً» از همه مردم با اهمیت تر کیست؟ فرمود: «من لم یر الدنیا خَطَراً لنفسه» آن کسی که تمام دنیا را با خودش برابر نمی‌کند.<ref>فلسفه اخلاق، پیشین.</ref>
خودِ مورد نکوهش، همان «ناخود» یا شخصیت دروغین و خیالی است که انسان آن را «خود» می‌پندارد؛ بنابراین مراد از «خودفراموشی» این است که انسانِ آگاه، شخصیت واقعی خود را که بُعد معنوی او است فراموش کرده، از او بیگانه شده و تمام توجه خودش را به شخصیت دروغین خود داده است.


با اندک تأملی می‌توان دریافت که «خود» مورد نکوهش، همان «ناخود» یا شخصیت دروغین و خیالی است که انسان آن را «خود» می‌پندارد؛ بنابراین وقتی سخن از «خودفراموشی» و از خودبیگانگی انسان به میان می‌آید، منظور این است که انسانِ آگاه، خودِ اصیل و شخصیت واقعی خویش را به دست فراموشی سپرده، از او بیگانه شده و تمام توجه خویش را به شخصیت دروغین خود معطوف سازد.
بنابر روایتی از امام علی(ع)، برخی از افراد خودشان را گم کرده‌اند ولی دنبال آن نمی‌گردند تا پیدایش کنند.<ref>غررالحکم، پیشین.</ref> این روایت اشاره به رذیله خودفراموشی دارد.  


امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «عجبتُ لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه فلایطلبها.»<ref>غررالحکم، پیشین.</ref> من تعجب می‌کنم از مردمی که وقتی چیزی را گم می‌کنند، دستپاچه به دنبال گمشده شان هستند چطور این‌ها خودشان را گم کرده‌اند، ولی دنبال این نیستند که خودشان را پیدا کنند؟
== عوامل ==


ای کسی که وقتی پولت را گم می‌کنی همه جا دنبال آن می‌گردی و از این و آن سراغ می‌گیری، ببین آیا خودت را پیدا کرده‌ای؟
ای که در پیکار خود را باخته
دیگران را تو ز خود نشناخته
تو به هر صورت که آیی بیستی<ref>بیستی، یعنی بایستی.</ref>
که منم این، و الله آن تو نیستی
یک زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا به حلق
این تو کی باشی؟ که تو آن اوحدی
که خوش و زیبا و سرمست خودی<ref>مولوی، مثنوی معنوی، ص۳۵۵، سطر ۱۸.</ref>
خود را گم کردن و فراموش کردن، منحصر به این نیست که انسان درباره هویت و ماهیت خود اشتباه کند؛ بلکه هر موجودی در مسیر تکامل فطری خودش، که راه کمال را می‌پیماید، در حقیقت از خود سفر می‌کند، یعنی از خود ضعیف به خود قوی می‌رود؛ پس انحراف هر موجود از مسیر تکامل واقعی، انحراف از خود به ناخود است.
== عوامل انحراف خودفراموش ==
== ۱. اهداف انحرافی ==
== ۱. اهداف انحرافی ==
این انحراف، بیش از همه جا، در مورد انسان که موجودی مختار و آزاد است، صورت می‌گیرد. انسان هر غایت انحرافی را که انتخاب کند، در حقیقت او را به جای «خود» واقعی گذاشته است، یعنی ناخود را خود پنداشته است؛ پس غایات و اهداف انحرافی داشتن، یکی از عواملی است که انسان، غیر خود را به جای خود می‌گیرد و در نتیجه خود واقعی را فراموش می‌کند و از دست می‌دهد.
این انحراف، بیش از همه جا، در مورد انسان که موجودی مختار و آزاد است، صورت می‌گیرد. انسان هر غایت انحرافی را که انتخاب کند، در حقیقت او را به جای «خود» واقعی گذاشته است، یعنی ناخود را خود پنداشته است؛ پس غایات و اهداف انحرافی داشتن، یکی از عواملی است که انسان، غیر خود را به جای خود می‌گیرد و در نتیجه خود واقعی را فراموش می‌کند و از دست می‌دهد.
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش