خطبه متقین و داستان مرگ همام

نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۶ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

در خطبه ۱۸۴ نهج البلاغه (متقین) آمده که بعد از آن که حضرت علی(ع) صفات متقین را ذکر فرمود، همام جان داد… آیا این مسئله حقیقت دارد؟

سؤال این است که آیا درست است که همام با شنیدن سخنان امام علی(ع) در بیان اوصاف متقین از دنیا رفت. در پاسخ به این سؤال ابتدا خلاصه ای از ماجرا به این صورت است: همام (که مردی عابد و پرهیزکار بود) از امیرالمؤمنین درخواست کرد تا صفات پرهیزکاران را برای او بیان فرماید. امیرالمؤمنین علی(ع) درنگ فرمود و سپس به اختصار صفات متقین را برای همام بیان کرد ولی همام درخواست کرد که به تفصیل برای او بیان کند و دراین مورد اصرار ورزید؛ لذا امیر المؤمنین - علیه السلام - به‌طور تفصیلی در خطبه ۱۸۴ که معروف به خطبه همام است، صفات پرهیزکاران را برای او بیان کرد. وقتی که سخنان امام(ع) به آخر رسید، راوی می‌گوید: فصعق همام صعقه کانت نفسها فیها؛[۱] ناگهان همام ناله‌ای از جان کشید که روحش از کالبدش خارج شد.

در مورد حقیقت داشتن این مسئله:

اولا: علامه شوشتری در شرح نهج البلاغه گوید: این خطبه با تمام خصوصیات و جزئیات، از جمله این که همام از دنیا رفت در کتاب کافی، کتاب سلیم بن قیس، تحف العقول، آمالی محمد بن بابویه، تذکره سبط ابن الجوزی، و ابن طلحه الشافعی در مطالب السؤول و کراجکی در کنز آمده است.[۲]

ثانیا: سید رضی در جمع‌آوری کلمات آن حضرت در نهج البلاغه هر چند سند را ذکر نکرده است ولی یقیناً منابع قابل اعتماد داشته که در کتب دیگر بیان شده است.

ثالثا: در ادامه همین خطبه وقتی که همام از دنیا رفت امیرالمؤمنین فرمود: آه من از این پیشامد می‌ترسیدم.[۳] از این کلام امام(ع) معلوم می‌شود که همام از دنیا رفته بود و امام از این پیشامد خوف داشته است.

رابعا: امیرالمؤمنین - علیه السلام - همچنین در ادامه می‌فرماید: این امر اختصاصی به همام ندارد بلکه هرکس که شرایط همام را داشته باشد و این سخنان را بشنود چنین خواهد شد؛ لذا می‌فرماید: موعظه و پند و اندرزهای رسا به آنان که اهل موعظه‌اند چنین می‌کند.[۴] پس مسلماً همام با شنیدن سخنان امام از دنیا رفته بود.


مطالعه بیشتر

۱ـ شرح خطبه متقین، آیت الله فاضل لنکرانی.

۲ـ شرح نهج البلاغه، خطبه متقین، ناصر مکارم شیرازی.


منابع

  1. نهج البلاغه، خ۱۸۴.
  2. شوشتری، محمد تقی، بهج الصباغه، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۶، ج۱۲، ص۴۰۵.
  3. نهج البلاغه، خ۱۸۴.
  4. همان.