۷٬۰۶۳
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی}} | |||
انسان در دین اسلام از ارزش و کرامت ذاتیای برخوردار است که حقوقی را برای او در پی دارد. مهمترین [[حق]] انسان حق حیات او است. کسی نمیتواند بر حیات انسانی متعرض شود. حق حیات وجوه متنوع و متعددی دارد، از جمله حق سلامت جسمانی و روانی، حق رفاه، حق استفاده از مواهب مادی دنیا و... | |||
انسان از حق [[آزادی]] باید بهرهمند باشد. کسی نمیتواند آزادیاش را سلب کند. انسان حق تدین و اختیار دارد. نباید عقیدهای بر او تحمیل شود. همچنین حق مساوات و برابری و عدالت را داراست. حق مالکیت دارد و هر چه برای خودش حاصل کرده در تصاحب اوست. همینطور حق امنیت، حق ازدواج، حق تحصیل، حق مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی و... دیگر حقوق شناخته شده انسان در شریعت اسلام است. | |||
== تعریف حق == | == تعریف حق == | ||
حق، سلطه و اختیاری است که به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها داده میشود. برای هر حقی دو مرحله میتوان تصور کرد. ۱. مرحله اعتبار حق برای افراد و اهلیت انسانها برای این که صاحب حق شوند که اصطلاحاً به آن اهلیت تمتع گفته میشود. ۲. مرحله اجرای حق و استیفای آن است. | |||
حقوق، تقسیمات فراوانی دارد که یکی از انواع حقوق، حقوق فردی میباشد. یک بار خود فرد به لحاظ فرد بودنش و بدون لحاظ اجتماعی بودن در نظر گرفته | حقوق، تقسیمات فراوانی دارد که یکی از انواع حقوق، حقوق فردی میباشد. یک بار خود فرد به لحاظ فرد بودنش و بدون لحاظ اجتماعی بودن در نظر گرفته میشود. و بار دیگر این فرد به لحاظ همزیستی اجتماعی و با لحاظ اجتماعی بودن دارای چه حقوقی میتواند باشد. | ||
آیت الله جوادی آملی میفرمایند: انسان فارغ از اجتماع در زندگی فردی دارای حقوق بسیاری است و رعایت و حفظ آنها بر او فرض و لازم | آیت الله جوادی آملی میفرمایند: انسان فارغ از اجتماع در زندگی فردی دارای حقوق بسیاری است و رعایت و حفظ آنها بر او فرض و لازم است. حق حیات، حق سلامت جسمانی، حق رشد مادی از جمله حقوق اسلامی برای هر فرد به شمار میآید. حقوق فردی افراد در اجتماع مبدّل به حقوق اجتماعی میگردد و تعامل افراد در آن افزون بر حقوق فردی حقوق دیگری را ایجاد میکند. لازمه حفظ کرامت انسانی، رعایت حقوق افراد در اجتماع بشری و تعهدسپاری در عدم تخطی از آن است.<ref>آیت الله جوادی آملی، حق و تکلیف، ص۲۵۶.</ref> | ||
== حقوق فردی == | == حقوق فردی == | ||
'''۱ـ حق حیات''': | '''۱ـ حق حیات''': حیات و زندگی بزرگترین موهبت الهی است که به انسان عطا شده است. به همین جهت کسی حق از بین بردن، یا ضعیف کردن آن را ندارد. این حق، از جانب خداوند در امانت اوست و انسان مأمور و مکلّف به حفظ آن است. همه شرایع بر این مطلب اتفاق دارند که حفظ حیات و عدم تعدی به آن واجب است. بسیاری از تکالیف و احکام شرعی در اسلام مانند حرمت انتحار و خودکشی، تحریم قتل نفس و … برای حفظ حیات و در راستای حق حیات انسان وضع شدهاند. بنابراین هم بر شخص و هم بر حاکمان اسلامی واجب است که زندگی انسان و اساسیترین حق او را حفظ کرده و آن را به خطر نیندازند. این همان چیزی است که قوانین حقوقی در عرف بینالملل نیز به آن توجه کرده است.<ref>آیت الله جوادی آملی، حق و تکلیف، ص۲۹۰.</ref> | ||
'''۲ـ حق سلامت''': هر فرد حق دارد که از لحاظ بدنی و روحی از صحت و سلامت برخوردار باشد و آن را حفظ کند. دیگران حق ندارند که عضوی از بدن او را قطع کنند یا با وارد ساختن جراحتی او را ناقص سازند یا کاری کنند که وی دچار بیماریهای تنی و روانی گردد؛ بنابراین هر عملی که صحت کسی را به مخاطره اندازد ممنوع است. فرقی نیست میان این که بگوییم هر فرد حق سلامت دارد و این که بگوییم جامعه مکلّف است که سلامت هر فرد را رعایت کند و محترم بدارد.<ref>آیت الله مصباح یزدی، حقوق و سیاست، ص۱۹۶۲.</ref> | |||
''' | '''۳ـ حق استفاده از نعمتهای مادی برای رفع نیازهای جسمانی''': اگر انسانی از هوا و آب و سایر خوردنیها و آشامیدنیها، نور و حرارت خورشید، لباس و مسکن محروم بماند به تدریج سلامت خود را از دست خواهد داد و سرانجام خواهد مرد. چون غرض از خلقت انسان حرکت استکمالی اوست و چون زمینه چنین حرکتی جز با بهرهوری از حیات و سلامت فراهم نمیآید و چون حیات و سلامت آدمی در گرو استفاده از نعم و مواهب مادی است پس باید هر فرد حق داشته باشد که از هوا و مواد غذائی و … استفاده کند.<ref>همان منبع.</ref> | ||
'''۴ـ حق تدیّن''': دین داری جزء مهمترین حقوق انسانی بعد از حق حیات به شمار میآید. چون زندگی بدون دینورزی حیات جامد ایستا و راکدی است که هیچ پویایی و حرکتی به سمت تکامل در آن وجود ندارد. به نظر میرسد تدین حق همه انسان هاست، این حق هیچ گونه منافاتی با آزادی عقیده نداشته بلکه مویّد آن است؛ چنانکه در قرآن تصریح شده که آزادی در انتخاب دین و دین ورزی حق مسلّم افراد است.<ref>بقره / ۲۵۶.</ref> نمیتوان دیگران را در انتخاب دین و عقیده اکراه کرد که به سمت خاصی گرایش پیدا کنند چون عقیده امری قلبی است و اکراه در آن تحقق ندارد. پذیرش دین حق، در ذات انسانها نهادینه شده و خداوند باطن بشر را به آن متمایل ساخته است. تهدید به عذاب در صورت روی گردانی از دین حق، بیان اثر تکوینی آن است نه این که اجبار و اکراهی از جانب خداوند باشد.<ref>آیت الله جوادی آملی، حق و تکلیف، ص۲۹۵.</ref> | |||
'''۴ـ حق تدیّن''' | |||
== حقوق اجتماعی افراد == | == حقوق اجتماعی افراد == | ||
'''۱ـ حق مساوات افراد در برابر قانون''': هیچ امر غیر اختیاری نباید منشأ تبعیض بین افراد یک جامعه باشد. باید همه افراد جامعه در استفاده از دستگاههای قانونی برابر و مساوی شناخته شوند. همه انسانها اصالتاً و بالذات حق استفاده یکسان و همانند از قانون دارند؛ و هیچ شخصی نسبت به دیگری متمایز و امتیاز | '''۱ـ حق مساوات افراد در برابر قانون''': هیچ امر غیر اختیاری نباید منشأ تبعیض بین افراد یک جامعه باشد. باید همه افراد جامعه در استفاده از دستگاههای قانونی برابر و مساوی شناخته شوند. همه انسانها اصالتاً و بالذات حق استفاده یکسان و همانند از قانون دارند؛ و هیچ شخصی نسبت به دیگری متمایز و امتیاز قانونیای را واجد نیست. الغاء تبعیضات در بهرهمندی از قانون و دستگاه قضائی حکم میکند که هیچ شخصی نباید به سبب آن که رنگ پوست یا نژاد یا زبان دیگری دارد از بهره از مزایای قانونی محروم گردد. | ||
'''۲ـ حق مالکیت''': اگر انسان حق کارکردن داشته باشد لکن فاقد حق مالکیت نسبت به نتیجه کار باشد باز غرض حاصل نمیشود. پس باید به انسان حق تملک نیز داد تا بتواند مالک دسترنج خود شود یا بر اساس کارش نسبت به بعضی از اشیاء اولویتهایی بیابد. | '''۲ـ حق مالکیت''': اگر انسان حق کارکردن داشته باشد لکن فاقد حق مالکیت نسبت به نتیجه کار باشد باز غرض حاصل نمیشود. پس باید به انسان حق تملک نیز داد تا بتواند مالک دسترنج خود شود یا بر اساس کارش نسبت به بعضی از اشیاء اولویتهایی بیابد. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
'''۱۱. حق محفوظ ماندن آبرو و حیثیت اجتماعی''': آدمی از لحاظ روحی سخت نیازمند و خواهان این است که در میان هم نوعان خود محترم باشد اگر انسان در معرض اهانت و تحقیر باشد نمیتواند زندگی ای سالم و مطلوب داشته باشد و در جهت استکمال گام بردارد قانون گذار باید به این شأن از شؤون روانی و نفسانی بشر عنایت کامل مبذول دارد و قوانینی وضع کند که عرض و آبرو و حیثیت اجتماعی هر فرد را از تعرض دیگران مصون بدارد. | '''۱۱. حق محفوظ ماندن آبرو و حیثیت اجتماعی''': آدمی از لحاظ روحی سخت نیازمند و خواهان این است که در میان هم نوعان خود محترم باشد اگر انسان در معرض اهانت و تحقیر باشد نمیتواند زندگی ای سالم و مطلوب داشته باشد و در جهت استکمال گام بردارد قانون گذار باید به این شأن از شؤون روانی و نفسانی بشر عنایت کامل مبذول دارد و قوانینی وضع کند که عرض و آبرو و حیثیت اجتماعی هر فرد را از تعرض دیگران مصون بدارد. | ||
* ثبوت این حقوق به عنوان اصول حاکم بر قوانین موضوعه مقید است به عدم تعارض این حقوق با حقوق افراد جامعه و دیگران. حق و تکلیف با یکدیگر متلازمند یعنی هر جا سخن از حق میشود تکلیفی هم در مقابل آن هست و اگر انفکاکی فرض شود فقط در ارتباط با خداوند سبحان قابل فرض است. هرگاه حقی برای کسی باشد حق دیگری بر اوست که وی مکلف به تادیه آن است بنابر این چنین نیست که در موردی فقط حق ثابت باشد و تکلیف و الزام یا تعهدی نباشد. آنچه در اسلام در ترغیب حفظ برخی از امور وارد شده و آنچه در ترهیب (دوری جستن) و ترک حفظ آنها رسیده است اوّلاً نشان دهنده اهتمام اسلام بر جعل حقوق است ثانیاً لزوم حفظ آن را بیان میکند ثالثاً پرهیز از زوال و نابودی آن هاست. | |||
<span></span> | <span></span> | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = حقوق | | شاخه اصلی = حقوق | ||
|شاخه فرعی۱ = نظام حقوقی اسلام | | شاخه فرعی۱ = نظام حقوقی اسلام | ||
|شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |