۷٬۰۴۹
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان، در مآخذ دینی روایاتی وجود دارد که پیامبر(ص) و اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر میشدند و این روایات نشان نمیدهند که پیامبر رحمت(ص) حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب زده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض کرده باشند. بلکه برعکس، عکس العملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب آن حضرت(ص) مشاهده میشد. | در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان، در مآخذ دینی روایاتی وجود دارد که پیامبر(ص) و اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر میشدند و این روایات نشان نمیدهند که پیامبر رحمت(ص) حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب زده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض کرده باشند. بلکه برعکس، عکس العملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب آن حضرت(ص) مشاهده میشد. | ||
'''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین میگوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکردند امام حسن (ع) در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمودند: خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.<ref>کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹</ref> | '''الف)''' ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین میگوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکردند امام حسن(ع) در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمودند: خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.<ref>کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹</ref> | ||
'''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که [[امام حسن (ع)]] میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر(ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند.<ref>شریف قرشی، زندگانی حسن بن علی علیه السلام، ج۱، ص ۶۸.</ref> | '''ب)''' گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که [[امام حسن(ع)]] میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر(ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند.<ref>شریف قرشی، زندگانی حسن بن علی علیه السلام، ج۱، ص ۶۸.</ref> | ||
'''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.<ref>شریف قرشی، زندگانی حسن به علی(ع)، ج۱، ص ۶۸.</ref> | '''ج)''' شبی پیامبر(ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.<ref>شریف قرشی، زندگانی حسن به علی(ع)، ج۱، ص ۶۸.</ref> |