سؤال

حضرت معصومه(ع)


جایگاه

مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة»

«یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ‏»

لقب معصومه

امام هشتم برادر تنی آن حضرت او را (که نامش فاطمه بود) معصومه خواند.[۱]

متن سؤال برتری حضرت معصومه

حضرت فاطمه معصومه(س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر(س) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا(ع) در والاترین رتبه جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم(ع) حداقل هجده تن بوده‌اند و فاطمه در بین این همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است.[۲]

حاج شیخ عباس قمی درباره دختران موسی بن جعفر می‌نویسد: «برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی(ع) معروف به حضرت معصومه است».[۳]

اما شیخ محمد تقی تستری در «قاموسی الرجال» فضیلت وی را نه تنها در بین دختران، بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا(ع) بی‌نظیر می‌داند و می‌نویسد: «در میان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا(ع) کسی هم‌شأن حضرت معصومه(س) نیست.»[۴]

بی‌گمان این نحوه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) بر برداشتهایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه به دست آمده است. روایاتی که مقامهایی را برای فاطمه معصومه(س) برشمرده‌اند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده‌اند و به این ترتیب نام فاطمه معصومه(س) را در شمار زنان برتر جهان قرار داده‌اند. حال به‌طور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امام‌زادگان جدا می‌کند می‌پردازیم.

۱. شرافت خانوادگی: تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد. این تأثیرپذیری در وجود فاطمه معصومه(س) از برجستگی خاصی برخوردار است. آواز هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی را به ارث برد که تنها برادرش علی بن موسی الرضا(ع) آنها را به صورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر می‌رسد بتوان سربرتری شخصیت والای فاطمه معصومه(س) بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه(س) مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزه‌ترین خصال و ویژگیها را به ارث برد با وجود بانوان دیگری در خاندان امام کاظم(ع) گویی «نجمه» ستاره پر نور بانوان امام کاظم است که به سان پرفروغ‌ترین ستاره‌ها می‌درخشد و به راستی که تمام فروغش را به دو پاکیزه گوهرش، علی بن موسی الرضا(ع) و فاطمه معصومه(س) منتقل کرد.[۵]

مطالعه سیره ائمه گواهی می‌دهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه(س) شده این بود که مادرش، مادر امام رضا(ع) نیز بود؛ لذا از هر آلودگی در هر اندازه‌اش به دور ماند.[۶]

۲. شفاعت گسترده: بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است،[۷] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می‌تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد: ۱. خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا(س) ۲. شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه(س)

در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا(س) طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست. اما در مورد حضرت معصومه(س) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ‌کس ـ حداقل هیچ بانویی ـ به شفیعه محشر معصومه نمی‌رسد، که امام جعفر صادق(ع) در این رابطه می‌فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم» با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند.[۸]

۳. ویژگی‌های دیگر: مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارتنامه مخصوص، و … باعث شده که حضرت معصومه(س) از دیگر امام‌زادگان وبرادران وخواهران پیشی گیرد.[۹] و همچون ستاره‌ای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همان‌طوری که امام رضا(ع) در فقره‌ای از زیارتنامه آن حضرت می‌فرماید: «فان للک عند الله شانا من الشان»[۱۰] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصف‌ناپذیری داری، که بر خاک‌نشینان این عالم قابل تصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقفند.

۴- کراماتی که از آن حضرت به مسلمانان وعلاقه مندان اهل بیت واهل علم ومراجع عظام رسیده برتری وفضل آن حضرت را به اثبات می‌رساند که باتامل درابعاد مختلف گوشه‌هایی از انوار ملکوتی وشعاع آسمانی روشن خواهد شد.

امام رضا (علیه السلام) هرکس خواهرم معصومه را در قم زیارت کند (بامعرفت وشناخت) بهشت براو واجب می‌شود.

متن سؤال لقب ستی

اسامی و لقب‌هایی که برای حضرت معصومه ذکر شده، به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه(س) عنوان شده است.[۱۱]

با وجود اینکه در زبان عامه مردم واژه ستی به عنوان لقب آن حضرت ستفاده می‌شود اما باید گفت که عنوان و واژه از القاب آن حضرت نبوده است و فقط به عنوان احترام ابتدای نام آن حضرت آورده می‌شود. برای فهم بیشتر موضوع باید گفت که ستی یک کلمه کاملاً عربی است و اصل آن سیدتی بوده چنان‌که زبیدی می‌نویسد: ستی برای خانم استفاده می‌شود و در اصل سیدتی بوده و برخی حروف آن حذف شده و به صورت ستی در آمده است.[۱۲] می‌توان گفت این واژه که در ابتدای نام افراد می‌آید معادل واژه فارسی؛ خانمم، بانوی من ، بی بی من، سرورم، می‌باشد، که در گویش عربی کاربرد فراوان داشته و عنوانی احترام آمیز برای زنان دارد. شیخ عباس قمی هم می‌نویسد: این واژه (ستی) عربی است و به معنی خانم، بی بی به کار می‌رود و همان سیدتی عربی است.[۱۳]

وقتی به تاریخ مراجعه می‌کنیم می بینیم که حداقل از صدر اسلام این واژه به عنوان احترام به خانمهای والا مرتبه به کار می‌رفته است. چنان‌که درباره حضرت این کلمه استفاده شده است.

ام ایمن خادمه حضرت پیامبر(ص) روزی وارد منزل حضرت زهرا(س) می‌شود و چیز اموری مشاهده می‌کند برایش عجیب بود لذا به پیامبر(ص) عرضه می‌دارد: انی قصدت منزل ستی فاطمه الزهراء(س) … یعنی من برای دیدار فاطمه وارد منزل او شدم دیدم آسیاب خودش می‌چرخد، گهواره حسین خودش تکان می‌خورد و…[۱۴] اینجا ام ایمن واژه ستی را برای حضرت زهرا به کار برده است.

همچنین درباره حضرت زینب هم این واژه استفاده می‌شود چنان‌که اعراب وقتی به زیارت حضرت زینب می‌روند آن حضرت را با پیشوند ستی مورد خطاب قرار می‌دهند.[۱۵] و نیز این عنوان را درباره حضرت رقیه و دیگر منسوبین خاندان عصمت و طهارت به کار می‌برند.[۱۶]

همچنین این کلمه را نرجس خاتون، مادر گرامی امام زمان(عج) ، برای حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(ع) کار برده است: فقالت نرجس: یا ستی کیف امسیت؟ فقلت لها: بل انت سیدتی و سیده اهلی. در جریان تولد حضرت امام عصر(عج) که حکیمه خاتون در منزل امام یازدهم بود و منتظر تولد نوزاد نرجس خاتون بودند گفتگویی که بین نرجس و حکیمه صورت می‌گیرد نرجس حکیمه را با پیشوند ستی خطاب می‌کند و حکیمه در جواب می‌گوید تو سرور و بانوی من و خانواده ام هستی.[۱۷]

بنابراین از مطالب گفته شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که واژه ستی از القاب خاص حضرت معصومه نبوده و کلمه ای است که به عنوان احترام برای خانمهای والا مقام به کار می ورد و ریشه ای عربی دارد که در گذر زمان و در اثر کثرت استعمال از سیدتی به ستی تغییر یافته است و لذا به هیچ وجه اسم فارسی نبوده و ایرانیان هم درباره حضرت معصومه به کار نبرده‌اند بلکه در زبان عربی از قدیم الایام تا به امروز هم کاربرد داشته و دارد.

زندگی‌نامه

ولادت و نسب

حضرت معصومه(س) در سال ۱۷۳ هجری قمری، در دوران خلافت هارون الرشید در مدینه متولد شد و در ۱۰ سالگی پدر خود امام کاظم(ع) را از دست داد.[۱۸] در دقت و صحیح بودن تاریخ ولادت حضرت معصومه تردید وجود دارد.[۱۹]

فاطمهٔ معصومه در اول ذیقعده، سال ۱۷۳ هجری قمری دیده به جهان گشود. حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع)، خواهر امام رضا(ع) و عمه امام جواد(ع) است. مادر حضرت معصومه به نام «نجمه» از بانوان با فضیلت است. شیخ صدوق روایت کرده که نجمه خاتون در عقل و درایت، اطاعت و عبادت و رعایت ادب، مشهور بوده است. منابع تاریخی تصریح کرده‌اند که امام رضا(ع) و حضرت معصومه(ع) از یک مادر می‌باشند.[۲۰]

عدم ازدواج

حضرت معصومه(س) در طول عمر خود ازدواج نکرد. برخی دلیل ازدواج نکردن او را نیافتن کفو و همتا و کسی که شایسته او باشد ذکر کرده‌اند.[۲۱] یکی از احتمالات در عدم ازدواج این است که خود امام کاظم(ع) به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند! اما چنین وصیتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیره اهل بیت(ع) است. برخی هم گفته‌اند وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد کسی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.[۲۲]

القاب

معصومهْ از القاب مشهور دختر امام کاظم(ع) است. این لقب برگرفته شده از روایتی است که از امام رضا(ع) نقل شده است: «مَن زارَ المَعصُومَهَ بِقُمّ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.» لقب معصومه هر چند دلالت بر عصمت از خطا و لغزش از آن نوع و در آن مرتبه‌ای که پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) برخوردار هستند، نمی‌کند، اما بیانگر برخورداری وی از مرتبه نازله این رتبت ویژه است؛ رتبتی که در انسان‌های معمولی یافت نمی‌شود.

از القاب دیگر حضرت معصومه(س) «کریمه اهل بیت» است که در حق او فراوان به کار برده‌اند. آیت‌الله مرعشی نجفی گفته است که امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) در خواب به پدر ایشان گفته است: «بر تو باد به کریمه اهل بیت.»

شفیعه از دیگر القاب حضرت معصومه(س) است. امام صادق(ع) در سخنی این مقام او را چنین بیان می‌کند: «بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی در قم رحلت می‌کند که با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند.» و در زیارتنامهٔ حضرت معصومه(س) که از امام رضا(ع) رسیده است آمده است: «ای فاطمه معصومه! بهشت را برای من درخواست کن؛ زیرا نزد خدا مقام والایی داری.»

القاب دیگر حضرت معصومه(س) که در زیارتنامه‌اش آمده عبارت است از: طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، نقیه، رضیه، سیده، مرضیه و اخت الرضا(ع).[۲۳]

سفر به ایران و وفات

صاحب کتاب تاریخ قم می‌گوید در سال ۲۰۰ هجری قمری مأمون خلیفه عباسی، امام رضا(ع) را از مدینه به مرو به جهت ولیعهدی خود طلب نمود و خواهر او حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ به قصد دیدار برادر راهی ایران شد. گفته شده حضرت فاطمه معصومه(س) پس از دریافت نامه برادرش، خود را آماده سفر نمود.[۲۴]

حضرت معصومه(س) در سال ۲۰۱ هجری قمری به قصد دیدار برادرش امام رضا(ع) در طوس به ایران سفر کرد. در این سفر پنج تن از برادران حضرت به نام‌های: فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از خدمتکاران، او را همراهی می‌کردند. بنابر نظر بعضی، حضرت معصومه(س) همراه ۲۳ نفر از برادران و برادرزادگان به سفر رفتند. برخی گفته‌اند حضرت معصومه(س) در این مسافرت تنها یک خادم را همراه داشت.[۲۵] حضرت معصومه(ع) رنج سفر را تحمل کرد تا به شهر ساوه رسید. مردم آن شهر که در آن زمان از دشمنان سرسخت اهل بیت(ع) بودند به آنان حمله کردند و جنگ سختی درگرفت و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه به شهادت رسیدند. شهادت ۲۳ تن از بستگان و عزیزان او را در نهایت به بستر بیماری کشاند. مردم و اشراف قم که دوستدار خاندان پیامبر(ص) بودند با آگاهی از این واقعه دلخراش به ساوه رفتند و پس از دیدار با دختر موسی بن جعفر(ع)، او را به درخواست خودش به قم آوردند. حضرت معصومه(ع) مدت هفده روز در خانهٔ یکی از بزرگان قم به نام موسی بن خزرج در حالی که بیمار و رنجور بود به سر برد. تا آن که سرانجام در روز دهم ربیع الثانی، سال ۲۰۱ هجری قمری وفات یافت.[۲۶]

از تاریخ دقیق وفات حضرت معصومه(س) نیز در منابع متقدم خبری نیست؛ ولی منابع متأخر سالروز وفات ایشان را در روز ۱۰ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری در ۲۸ سالگی عنوان کرده‌اند. برخی نیز روز ۱۲ ربیع الثانی را نقل کرده‌اند. برخی محققان معتقدند که هر دو تاریخ، تخمینی است.[۲۷] طبق نقلى نيز بعد از آن حمله، دشمنان در غذاى حضرت معصومه(س) سمّ ريختند و آن سمّ موجب بيمارى و مسموم شدن و در نهايت شهادت ايشان بعد از ۱۷ روز گرديد.[۲۸]

برخی گفته‌اند با توجه به برخورد نظامی با کاروان حضرت معصومه(س)، می‌توان دریافت که شهادت حضرت معصومه امری محتمل بوده است چون بیماری او متأثر از این جنگ بوده است. با این وصف، می‌توان گزارش کتاب تاریخ قم، مبنی بر وفات حضرت معصومه(س) در اثر بیماری را، حمل بر موضع محافظه‌کارانهٔ غالب اشعریان نمود که سعی در حفظ رابطه با دولت عباسی داشتند؛ و نویسندهٔ کتاب تاریخ قم، خود یکی از اشعریان بوده است.[۲۹]

زیارت و زیارت‌نامه حضرت معصومه

زیارت حضرت معصومه در کلام اهل‌بیت، از منزلت ویژه‌ای برخوردار است و روایاتی در اهمیت آن صادر شده است. در این روایات از رحلت حضرت معصومه در قم و ثواب زیارت ایشان خبر داده شده‌است:

  • در روایتی امام صادق(ع)، شهر قم را حرم اهل‌بیت معرفی نموده و به مدفون شدن یکی از فرزندانش به نام فاطمه در این شهر اشاره کرده‌است. امام در عظمت زیارت این بانو فرمود: هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب است.[۳۰]
  • امام رضا(ع) در روایتی به سعد اشعری قمی، به قبر فاطمه معصومه در قم اشاره می‌کند و می‌فرماید: هرکه او را زیارت کند، درحالی‌که عارف به حقش باشد، بهشت براى اوست.[۳۱]
  • امام جواد در فضیلت زیارت قبر عمه‌شان فرمود: هر کس عمه مرا در قم زیارت کند بهشت برای اوست.[۳۲]

زیارت‌نامه

یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه(س) زیارتنامه‌ای است که در شأن او از امام رضا(ع) صادر شده است. علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار و برخی دیگر از آثارش زیارتنامه‌ای به نقل از امام رضا(ع) برای فاطمه معصومه ذکر کرده‌است.[۳۳] از ویژگی‌های زیارت فاطمه معصومه نسبت به سایر امام‌زادگان، مأثوره بودن این زیارت‌نامه می‌باشد.[۳۴] این زیارت‌نامه که توسط امام به سعد اشعری انشاء شده با اذکار الهی آغاز می‌شود:

چون به نزد قبر آن حضرت برسی، بالای سر، رو به قبله بایست و «۳۴» مرتبه «الله أَکبر»، «۳۳» مرتبه «سُبْحانَ اللّٰهِ» و «سی ‌و سه» مرتبه «الْحَمْدُلِلّٰهِ» بگو، آنگاه بخوان:

زیارت‌نامه حضرت معصومه
مـتـنترجمه
السَّلامُ عَلَىٰ آدَمَ صِفْوَهِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ نُوحٍ نَبِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَى إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ مُوسَىٰ کَلِیمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَىٰ عِیسىٰ رُوحِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خَیْرَ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّٰهِ خاتَِمَ النَّبِیِّینَ، سلام بر آدم برگزیده خدا، سلام بر نوح پیامبر خدا، سلام بر ابراهیم دوست خدا، سلام بر موسی هم‌سخن خدا، سلام بر عیسی روح خدا، سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای بهترین خلق خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا، سلام بر تو ای محمد بن عبدالله خاتم پیامبران،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ وَصِیَّ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا فاطِمَهُ سَیِّدَهَ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکُما یَا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ وَسَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَّنَهِ، سلام بر تو ای امیرمؤمنان علی بن ابیطالب، جانشین رسول خدا، سلام بر تو ای فاطمه سرور بانوان جهانیان، سلام بر شما ای دو فرزندزاده پیامبر رحمت و دو سرور جوانان اهل بهشت،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ سِیِّدَ الْعابِدِینَ وَقُرَّهَ عَیْنِ النَّاظِرِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِیِّ؛ سلام بر تو ای علی بن الحسین، سرور عبادت‌کنندگان و روشنی چشم بینندگان، سلام بر تو ای محمد بن علی، شکافنده دانش پس از پیامبر؛
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبارَّ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرِ، سلام بر تو ای جعفر بن محمد، راستگوی نیکوکار امین، سلام بر تو ای موسی بن جعفر، امام پاک و پاکیزه،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضىٰ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ التَّقِیَّ، سلام بر تو ای علی بن موسی‌الرضا امام پسندیده، سلام بر تو ای محمد بن علی تقی،
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النَّاصِحَ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلَى الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ. سلام بر تو ای علی بن محمّد نقی اندرزگوی امین، سلام بر تو ای حسن بن علی، سلام بر وصی پس از او.
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ نُورِکَ وَسِراجِکَ، وَوَلِیِّ وَلِیِّکَ، وَوَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَحُجَّتِکَ عَلَىٰ خَلْقِکَ، خدایا درود فرست بر نورت و چراغت و نماینده نماینده‌ات و جانشین جانشینت، حجّتت بر آفریدگانت،
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فاطِمَهَ وَخَدِیجَهَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَرَحْمَهُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ؛ سلام بر تو ای دختر رسول خدا، سلام بر تو ای دختر فاطمه و خدیجه، سلام بر تو ای دختر امیرمؤمنان، سلام بر تو ای دختر حسن و حسین، سلام بر تو ای دختر ولی خدا، سلام بر تو ای خواهر ولی خدا، سلام بر تو ای عمّه ولی خدا، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای دختر موسی بن جعفر؛
السَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللّٰهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّهِ، وَحَشَرَنا فِی زُمْرَتِکُمْ، وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَسَقَانا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ، سلام بر تو، خدا بین ما و شما در بهشت شناسایی برقرار کند و در گروهتان محشور دارد و بر حوض پیامبرتان واردمان نماید و به ما با جام جدّتان، از دست علی بن ابی‌طالب بنوشاند درودهای خدا بر شما باد،
أَسْأَلُ اللّٰهَ أَنْ یُرِیَنا فِیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَأَنْ یَجْمَعَنا وِإِیَّاکُمْ فِی زُمْرَهِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَأَنْ لَایَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ، از خدا خواستارم که به ما درباره شما خوشحالی و گشایش بنمایاند و ما و شما را در گروه جدّتان محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) گرد آورد و معرفت شما را از ما باز نگیرد، به راستی که او سرپرستی تواناست.
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللّٰهِ بِحُبِّکُمْ، وَالْبَراءَهِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلِیمِ إِلَى اللّٰهِ راضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَلَا مُسْتَکْبِرٍ، وَعَلَىٰ یَقِینِ مَا أَتىٰ بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راضٍ، نَطْلُبُ بِذٰلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اللّٰهُمَّ وَرِضاکَ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ، یَا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللّٰهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ. به درگاه خدا به سبب دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و تسلیم بودن به خدا، تقرّب می‌جویم، در حال خشنودی به آن، نه با انکار و تکبّر بلکه بر پایه یقین به آنچه محمد آن را آورده و به آن خشنودم، به این امور خاطر تو را می‌خواهم ای آقای من، خدایا خشنودی‌ات و خانه آخرت را می‌خواهم. ای فاطمه درباره بهشت برایم شفاعت کن، به درستی که برای تو نزد خدا مقامی از مقامات بلند است.
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعادَهِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّهَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ . اللّٰهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. خدایا از تو می‌خواهم که سرانجام کارم را به خوشبختی ختم کنی و آنچه را در آنم از دستم مگیری و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى بلندمرتبه بزرگ. خدایا برای ما اجابت کن و آن را به کرم و عزّتت و به رحمت و عافیتت بپذیر و درود خدا بر محمّد و همه خاندان او و بر آنان سلام، سلامی کامل، ای مهربان‌ترین مهربانان.


حرم حضرت معصومه

نگارخانه عکس‌های قدیمی

نگارخانه عکس‌های جدید

منابع

  1. مجلسی محمد، باقر، بحار الانوار، بیروت مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳هق، ج۱۰۹ ، ص۱۶۷.
  2. . صدوق، عیون‌الاخبار، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج۱، ص۱۴؛ شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج۲، ص ۲۴۴.
  3. . شیخ عباس قمی، منتهی‌الامال، انتشارات هجرت، ج۲، ص۲۷۳.
  4. . ر.ک. مجله کوثر، شماره ۳۳، شخصیت‌حضرت معصومه.
  5. . کلینی، اصول کافی، چاپ مکتبه الصدوق، تهران، ج۱، ص۴۷۷.
  6. . طبرسی، اعلام الوری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص۳۰۲.
  7. . سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  8. . سفینه البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج۲، ص۳۷۶.
  9. . طبق حدیثی از امام رضا(ع) لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و این دلالت بر عصمت و پاکی آن حضرت دارد. طبق نقل علامه امینی در الغدیر، حضرت معصومه(س) ناقل حدیث از اجداد خود بوده است از این روی به وی محدثه می‌گویند. (علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۹۶).
  10. . علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۱۰۲، ص۲۶۶.
  11. انوار المشعشعین، ج۱ ، ص۲۱۱.
  12. زبیدی، تاج العروس، ج۳ ، ص۶۴.
  13. قمی، شیخ عباس، منتی الامال، قم دلیل ما، ج۳ ، ص٬۱۵۸۲، ۱۳۷۹ش.
  14. انصاری، محمد اسماعیل، موسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸ه‍. ق، ج۸ ، ص۳۶۸.
  15. بیضون، لبیب، موسوعه کربلا، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۲۷هق، ج۲ ٬ص۶۴۷.
  16. ر. ک. همان ج۲ ، ص۴۲۶.
  17. حسینی، ابن شدقم، تحفه الازهار، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۸ش، ج۳ ، ص۵۰۲.
  18. از ولادت تا وفات، پرتال جامع آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
  19. محمدی اشتهاردى. محمد. «حضرت معصومه (س)، اختر تابان آل محمد (ص)». نشریه پاسدار اسلام، ۱۳۷۵، شماره ۱۷۷. و نیز: نمازی، شیخ علی، مستدرک سفینه، ج۸، ص۲۵۷؛ و کلینی، اصول کافی، انتشارات ولی عصر، ج۲، کتاب الحجه.
  20. جمعی از نویسندگان، دانشنامه امام کاظم علیه السلام، بیجا، پایگاه تخصصی عاشورا، بیتا، ص۳۳۸.
  21. الهامی، داود، سیری در تاریخ تشیع، قم، مکتب اسلام، ۱۳۷۵، ص۵۴۵..
  22. حسینی، سید جواد، «راز عدم ازدواج حضرت معصومه(س)»، فرهنگ کوثر، ۱۳۸۶، شماره ۶۹.
  23. رفیعی، علی، تاریخ زندگانی امام کاظم(ع)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، اداره آموزش‌های عقیدتی سیاسی، ص۲۱.
  24. فقیهی، علی اصغر، تاریخ مذهبی قم، قم، انتشارات زائر، ۱۳۸۷، .ص۹۲.
  25. از ولادت تا وفات، پرتال جامع آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س)، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
  26. رفیعی، علی، تاریخ زندگانی امام کاظم(ع)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. اداره آموزش‌های عقیدتی سیاسی، ص۲۴ و ۲۵. و نیز: شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۲؛ و کتاب قم، چاپ مجلس، ص۲۱۳.
  27. 23 ربیع الاول سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه(س)، کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ درج مطلب، ۱۳۹۶، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
  28. قيام سادات علوى، ص ۱۶۶. به نقل از آداب و احكام زيارت، گروه اخلاق و عرفان، نشر معارف، قم، ۱۳۸۹، ص۶۵.
  29. پاک، محمدرضا، «قم در دو قرن نخست هجری»، تاریخ اسلام، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۸۲، شماره ۱۴، ص۱۰.
  30. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ص ۲۶۷.
  31. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۸، ص ۳۱۶.
  32. ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات، نجف، المطبعة المبارکة المرتضویة، ج۱، ص۳۲۴.
  33. مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق، ص۵۴۸-۵۴۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۹۹، ۱۴۰۳ق، ص۲۶۶-۲۶۷؛ مجلسی،‌ محمدباقر، تحفةالزائر، قم، مؤسسه امام هادی، ۱۳۸۶ش، ص۴.
  34. مجلسی، محمدباقر، زاد المعاد، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳ق، ص۵۴۸-۵۴۷.