حدیث کسب شهرت به‌وسیله عبادت

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۷ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: «إنَّ اللّهَ یَکرَهُ شُهرَةَ العِبادَة و شُهرَةَ النّاس؛ خداوند انگشت‌نما شدن در عبادت و انگشت‌نما شدن نزد مردم را دوست ندارد». آیا این حدیث معتبر است؟ آیا به این معنا است که نباید در ظاهر، خود را فردی با تقوا و اهل عبادت نشان داد؟


هر چند روایت مورد نظر از نظر سندی ضعیف است، اما مضمون آن در روایات معتبر آمده است. و از آنجایی که اخلاص در انجام کارهای خیر از اهمیت بالایی برخوردار است؛ این روایات به این مسئله اشاره دارند که انسان بهتر است کارهای پسندیده به خصوص مستحبات را در مرئا و منظر مردم انجام ندهند؛ چون ممکن است مورد تعریف و تمجید دیگران قرار گرفته و به مرور زمان دچار حس برتربینی و غرور شوند. این روایات از مشهور شدن به اهل تقوا به خاطر انجام مستحبات نهی می‌کنند؛ نه این که ناظر به واجبات باشند و از داشتن ظاهر خدایی نهی کنند.

متن و ترجمه

بررسی سندی

حدیث مشهور شدن به عبادت، در کتاب‌های حدیثی اَمالیِ شیخ صدوق،[۱] امالی شیخ طوسی،[۲] من لا یحضره الفقیه،[۳] و معانی الاخبار[۴] ذکر شده است.

همه روایان سلسله‌سند حدیثی که در کتاب معانی الاخبار ذکر شده،[۴]

و مورد اطمینان دانسته شده‌اند و این حدیث، صحیح و معتبر شمرده شده است؛[۵] اگرچه دیگر احادیث که در کتاب‌های دیگر حدیثی آمده را از نظر سندی ضعیف دانسته‌اند.

یکی از روایان حدیثی که در امالی شیخ طوسی ذکر شده، علی بن محمد علوی است.[۲] این فرد را در کتاب‌های رجالی مجهول و ناشناخته دانسته‌اند.[۶] عالمان علم درایه معتقدند حدیثی که در سند آن فردی ناشناخته باشد، از نظری سندی ضعیف است.[۷] همچنین در سند روایتی که در من لا یحضره الفقیه و امالی شیخ صدوق ذکر شده، یونس بن ظبیان قرار دارد[۸] که رجال‌شناسان شیعه او را ضعیف دانسته‌اند.[۹] عالمان علم درایه معتقدند حدیثی که در سند آن فردی ضعیف باشد، از نظر سندی ضعیف است.[۷]

بررسی محتوایی

بر اساس حدیث مشهور شدن به عبادت، کسی که خودش را به وسیله عبادت میان مردم مشهور کند، باید در دینداری او شک کرد. در دیگر روایات نیز، خودنمایی در عبادت و با تقوا جلوه دادن خود در بین مردم، امری ناپسند شمرده شده است.

مراد از این روایات را نکوهش ریا در عبادت دانسته‌اند.

مراد از این حدیث، کسی دانسته شده که


ریا و اشتهار پیدا کردن میان مردم با چند کار می‌تواند تحقق یابد:

  1. اظهار و ابراز باورهای حقه و معارف الهیه؛
  2. دوری از باورهای باطل؛
  3. اظهار ویژگی‌های پسندیده و مثبت؛
  4. انجام واجبات و مستحبات دینی و ترک کارهای حرام و مکروه.[۱۰]

از توضیحات و شرح‌هایی که برخی از بزرگان، ذیل روایات اشتهار به عبادت آورده‌اند، می‌توان به این نتیجه رهنمون شد که ریا و خودنمایی در امور مستحبی نمود و جلوهٔ بیشتری دارد:

به گفته علامه مجلسی، محدث شیعه قرن یازدهم قمری، می‌نویسد: اگر انسان امور مستحبی را دور از نگاه مردم و در پنهانی انجام دهد، پاداش بیشتری خواهد داشت و گرنه ممکن است به مرور زمان غرور و خود برتربینی دامن انسان را بگیرد و اخلاصش از بین برود؛ لذا، خداوند دوست ندارد بنده‌اش به جای اینکه خود را نزد خدا عزیز کند، در حضور مردم عزیز باشد. ریا و خودنمایی در انجام واجبات نمود کمتری دارد؛ زیرا واجبات را بقیه نیز انجام می‌دهند، بر خلاف مستحبات که همه آن را انجام نمی‌دهند و اگر مخفیانه به جا آورده شود ریایی نخواهد شد.[۱۱]

فیض کاشانی نیز اینگونه روایات را ناظر بر انجام مخفیانه مستحبات می‌داند که مؤمنان می‌بایست اعمال مسحتبی خودشان را به رخ مردم نکشانند.[۱۲]

شیخ حر عاملی هم بر این باور است که واجبات را باید علنی انجام داد، اما انجام مستحبات بهتر است مخفیانه و به دور از چشم مردم باشد تا صدق شهرت نکند.[۱۳]

خلاصه سخن اینکه مؤمنان باید همواره اهل تقوا و صلاح و خیر باشند؛ همانگونه که باطن‌شان خدایی است، ظاهری خدایی هم باید داشته باشند. اینگونه روایات بیانگر این است که مؤمنان باید مراقب باشند که اخلاص و قصد قربت الهی‌شان در عبادات، با خودبینی و غرور از بین نرود و در مستحبات تا می‌توانند خدا را دور از چشم مردم عبادت کنند. مشهور به اهل تقوا بودن کار ناپسندی نیست و اینگونه روایات هم نمی‌گوید که ظاهرمذهبی و مومنانه نداشته باشید؛ بلکه هشداری است برای دور نگه داشتن مؤمنان از افتادن به دام شیطانی ریا و غرور.

احادیث مشابه

شیخ صدوق نیز در روایتی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: «الِاشْتِهَارُ بِالْعِبَادَة رِیبَة»؛[۱۴] «شهرت یافتن به وسیله عبادت، شبهه‌ناک و گمان برانگیز است».

شیخ صدوق همین روایت را با دو سند دیگر در معانی الاخبار و الامالی نقل کرده است.[۱۵]

جستارهای وابسته


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ طوسی، محمد، الأمالی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴۹۶، حدیث۱۱.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ طوسى، محمد بن حسن، امالی، به تحقیق و تصحیح ‏مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، ۱۴۱۴ش، ص۴۶۹.
  3. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۵.
  5. رجوع کنید به نرم‌افزار درایه النور؛ نرم‌افزار اسناد شیخ صدوق.
  6. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۵، ص۴۵۸؛ بسام، مرتضی، زبدة المقال من معجم الرجال، ج۱، ص۸۳.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ رحمان ستایش، محمدکاظم، توثیق و تضعیف، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.
  8. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ص۲۱؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴.
  9. نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۴۸؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، الرجال، ص۲۶۶؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۱، ص۱۰۸؛ خویی، جامع الرواة، ج۲، ص۳۵۵؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۲۰۵.
  10. موسوی خمینی، روح الله، چهل حدیث، نشر آثار امام خمینی، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶ش، ص۳۵.
  11. رک: مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج‏۱۳، ص۱۰۰.
  12. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ق، ج‏۲۶، ص۱۶۰.
  13. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج‏۱، ص۸۰.
  14. ابن بابویه، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۹۴، حدیث۵۸۴۰.
  15. رک: ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ص۱۹۵. ؛ ابن بابویه، محمد، الأمالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۲۰.