حدیث فتح شهر امان به‌دست امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور اردن) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمی‌آورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند… سپس فیل‌ها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمی‌شناسد.»...  امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقای‌مان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}}
{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور اردن) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمی‌آورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند… سپس فیل‌ها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمی‌شناسد.»...  امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقای‌مان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}}


=== بررسی سند ===
== بررسی سند ==
حدیث فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند از عمّار نقل شده است.<ref name=":0" /> به گفته [[سید هاشم بحرانی|علامه بحرانی]] محدث [[شیعه]]، این روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمی‌توان به آن استناد کرد.<ref name=":1">بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>  
حدیث فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند از عمّار نقل شده است.<ref name=":0" /> به گفته [[سید هاشم بحرانی|علامه بحرانی]] محدث [[شیعه]]، این روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمی‌توان به آن استناد کرد.<ref name=":1">بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>  


۱۱٬۸۷۷

ویرایش