حدیث فتح شهر امان به‌دست امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا روایت فتح شهر عمان بدست حضرت علی (علیه السلام)، معتبر است و جریان سی فیل و کشتن فیل سفید چیست؟
آیا داستان فتح شهر امان به دست امام علی(ع) معتبر است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات حدیث
| عنوان = فتح امان توسط امام علی(ع)
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| موضوع  = فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، سخن گفتن امام علی(ع) با فیل‌ها
| به نقل از  =
| روایات مشابه =
| راوی اصلی = عمّار
| دیگر راویان =
| اعتبار سند = [[حدیث مرسل|مرسل]]، [[حدیث ضعیف|ضعیف]]
| منابع شیعه = [[مناقب علی بن ابی‌طالب (کتاب)|مناقب علی بن ابی‌طالب]]
| منابع سنی =
| توضیحات = ناسازگاری محتوا با برخی روایات تاریخی
}}
{{درگاه|غدیر}}
'''فتح شهر اَمّان به‌دست امام علی(ع)''' مضمون حدیثی است که در کتاب [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند نقل شده و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست. بر اساس این روایت [[امام علی(ع)]] توسط [[پیامبر(ص)]] به جنگ با جُلُنْدَی بن کِرکِره حاکم وقت شهر امان (پایتخت کنونی اردن) فرستاده شد. امام علی(ع) با فیل‌هایی که سپاه جلندی به همراه داشت سخن گفت و آنها امام(ع) را از ایمان خود به پیامبر(ص) خبردار کردند. امام(ع) تنها، فیل فرمانده سپاه را که به پیامبر(ص) ایمان نداشت کشت.
محتوای این حدیث نیز، با روایت‌های تاریخی سازگاری ندارد؛ زیرا جلندی در آن زمان درگذشته بود و فرزندان او حاکم امان بودند. همچنین با توجه به برخی روایت‌های تاریخی، [[عمرو بن عاص]] به دستور پیامبر(ص) به امان رفت و مردم آن بدون جنگ [[اسلام]] آوردند.
== متن حدیث ==
{{عربی|لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ(ص) عَلِیّاً(ع) إِلَی مَدِینَةِ عَمَّانَ فِی قِتَالِ الْجُلُنْدَی بْنِ کِرْکِرَةَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ… دَعَا الْجُلُنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَةِ السَّوْدَاءِ… فَتَأْخُذَهُ أَسِیراً… أُزَوِّجُکَ ابْنَتِی… فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلُنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا… و [علی(ع)] جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَةٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ… ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُّ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلَ الْأَبْیَضَ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ… فَضَرَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَرْبَةً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ… وَ أَخَذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ… قَالَ(ع)... مُدَّ نَظَرَکَ فَمَدَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ النَّبِیَّ عَلَی سُورِ الْمَدِینَةِ وَ صَحَابَتِهِ. فَقَالَ: مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؟ قَالَ: مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً. فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ… مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلُنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً… وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ…}}<ref name=":0">ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج‏۲، ص۳۱۱.</ref>


این حدیث سند ندارد و در تاریخ آمده که عمرو بن عاص یا زید بن ثابت به جنگ عمان فرستاده شد نه امیر مؤمنان و از سوی دیگر جلندی بن کرکره قبل از رسول الله –صلی الله علیه و آله- از دنیا رفته بود.
{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور اردن) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمی‌آورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند… سپس فیل‌ها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمی‌شناسد.»...  امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقای‌مان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}}


== اصل حدیث ==
== بررسی سند ==
ابن شهر آشوب در المناق ب خود حدیثی را بدون سند از عمار نقل می‌کند که: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی «ع» را به سوی عمان برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سخت و دردناکی روی داد. جلندی به غلامش کندی گفت: اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه و اسب شهباء دارد بروی و او را اسیر کنی یا او را به خاک بیندازی، دخترم را که به شاهزادگان نداده‌ام به عقد تو درمی‌آورم. کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت. هنگامی که چشم امام «ع» به او افتاد از اسب پایین آمد، عمامه از سر برداشت که طول و عرض زمین را روشن کرد و مدتی قدم زد؛ بعد سوار اسب شده به نزدیک فیل‌ها آمد و با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. بیست و نه تا از فیل‌ها سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند و تا دروازه شهر عمان آنها را به عقب راندند. سپس فیل‌ها به سوی حضرت علی «ع» برگشته و با آن حضرت سخن گفتند، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند و گفتند: ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ مگر آن فیل سفید که او محمد و آل او را نمی‌شناسد. حضرت علی خشمگین شده و پیشانی‌بندش را که در هنگام خشم بر سر می‌بست، بر پیشانی بسته و به آن فیل رو کرده و فیل به لرزه افتاد و ایستاد. امیرالمؤمنین با ذوالفقار یک ضربه بر او زدند که سرش از بدنش جدا شد. فیل مانند کوهی بزرگ روی زمین افتاد. حضرت، کندی را از پشت فیل گرفتند که جبرئیل بر پیامبر نازل شده و جریان را تعریف کرد. پس رسول خدا صدایش را از مدینه به گوش حضرت علی رساند و فرمود: ای اباالحسن! او را به من ببخش که اسیر توست. علی «ع» او را رها کرد. کندی گفت: ای اباالحسن! چه چیز باعث شد که مرا رها کردی؟ حضرت فرمود: وای بر تو! نگاه کن. پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با اصحابش را در مدینه دید و گفت: ای اباالحسن! این شخص کیست؟ حضرت فرمود: سید و آقای‌مان رسول خداست. کندی گفت: از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟ حضرت فرمود: چهل روز. کندی گفت: ای اباالحسن! همانا پروردگارتان، خدای بزرگی است و پیامبرتان، کریم و بخشنده؛ دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم. آن گاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ حضرت علی «ع» جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند و افراد زیادی نیز از آنها را به هلاکت رساندند و افرادی هم که زنده مانده بودند، اسلام آوردند. علی «ع» قلعه را به کندی دادند و دختر جلندی را به ازدواج او درآوردند و گروهی از مسلمانان را نیز آنجا گذاشتند که به آنها واجبات‌شان را یاد بدهند. ‏<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج‏۲، ص۳۱۱.</ref>
حدیث فتح شهر امان توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)|المناقب]] نوشته [[ابن شهر آشوب]]، بدون سند از عمّار نقل شده است.<ref name=":0" /> به گفته [[سید هاشم بحرانی|علامه بحرانی]] محدث [[شیعه]]، این روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمی‌توان به آن استناد کرد.<ref name=":1">بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>  


== بررسی صحت ==
== ناسازگاری محتوای حدیث با روایت‌های تاریخی ==
علامه بحرانی بعد از نقل این حدیث، چند ایراد بر این نقل وارد می‌کند:
محتوای حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، با برخی روایت‌های تاریخی سازگاری ندارد. بر اساس این روایت، امام علی(ع) در شهر امان به جنگ جُلُنْدَی بن کِرکِرة رفته است؛ در حالی که بر اساس منابع تاریخی در آن زمان حکومت امان در درست پسران جلندی بوده است. به گفته احمد بن یحیی بَلاذُری تاریخ‌نگار قرن دوم قمری در کتاب فتوح البلدان، [[پیامبر(ص)]] در سال هشتم هجری، [[عمرو بن عاص]] را به همراه نامه‌ای به امان فرستاد. به گفته وی، در آن زمان حکومت در دست پسران جُلُنْدَی بن کِرکِرة، جیفر و عبید بوده است.<ref>بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.</ref>


#  این حدیث مرسل است و سند ندارد و نمی‌توان به حدیث بی‌سند استناد کرد.
به گفته علامه بحرانی محدث شیعه نیز، واقعه فتح امان توسط امام علی(ع) در کتاب‌های تاریخی ذکر نشده است. به نظر او، پیامبر(ص) عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به امان فرستاد و مردم آن بدون جنگ اسلام آوردند.<ref name=":1" />
#
#  در فتح عمان توسط اسلام در کتاب‌های تاریخ و شهرها و جنگ‌ها چنین مطلبی نیامده است یعنی کسی نگفته است که امیر مؤمنان به این جنگ فرستاده شده و بلکه از نامه‌های رسولخدا–صلی الله علیه و آله- و کتاب‌های مربوط به شهرها و… استفاده می‌شود که رسول اللّه- صلّی اللّه علیه و آله- عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به عمان فرستاد و بدون جنگ و درگیری آنها اسلام آوردند.
#
۵. جلندی سال‌ها قبل از رسول الله –صلی الله علیه و آله- از دنیا رفته بود و فرزندانش عبید و جیفر حکومت داشتند.<ref>بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>


۱. برخی جلندی بن کرکره را همان ابرهه دانسته‌اند که در قرآن کریم به اصحاب الفیل معروف است و سال‌ها قبل از رسول الله –صلی الله علیه و آله- مرده بود.<ref>حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم‏، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ‏چاپ اول‏، ۱۴۰۸ ق‏، ص۲۲۰.</ref> و امکان ندارد که حضرت علی به جنگ او رفته باشد.
[[علی بن یوسف حلی]] از عالمان شیعه قرن هفتم قمری، جلندی بن کرکره را همان [[ابرهه]] دانسته که قبل از حضرت محمد(ص) درگذشته بود.<ref>حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم‏، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ‏چاپ اول‏، ۱۴۰۸ ق‏، ص۲۲۰.</ref>
#
#  این حدیث فقط در المناقب ابن شهر آشوب آمده است و دیگر کتاب‌ها نیز از همان کتاب نقل کرده‌اند و این یعنی در کتاب‌های معتبر و دست اول نیز چنین روایتی نداریم.
#
#  با توجه به اینکه ابن شهر آشوب در دوره قدما می‌زیسته، کتاب مناقب در آن زمان و بر مبنای قدما نگاشته شده است و طبق مبنای قدما وجود قراینی که دال بر صحت حدیث باشد، به طوری که یقین به صدور آن از زبان معصوم حاصل شود، کفایت می‌کند؛ لکن حدیث مزبور چنانچه مشخص است از زبان غیر معصوم نقل شده است و حتی با یقین به صدور آن و فرض اتصال، سند آن نهایتاً به عمار می‌رسد نه معصومین. فلذا حدیث از لحاظ سندیت بر طبق مبنای قدما نیز دچار اشکال است.
#
۷. در بررسی کتب تاریخی درباره شهر عمان به مطالبی برمی‌خوریم که با مضمون روایت عمار تناقض داشته و آن را رد می‌کند. از جمله در کتاب فتوح البلدان آمده که حضرت رسول الله در سال هشت هجری عمرو بن عاص را به همراه نامه‌ای به عمان فرستاد و در آن زمان حکومت در دست پسران جلندی، جیفر و عبید بوده است.<ref>بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.</ref>
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
 
{{جهاد}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = حدیث
  |شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  |شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}


خط ۵۶: خط ۶۷:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:فقه الحدیث]]
۱۱٬۸۷۷

ویرایش