حدیث فتح شهر امان به‌دست امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


== متن حدیث ==
== متن حدیث ==
{{عربی|لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ(ص) عَلِیّاً(ع) إِلَی مَدِینَةِ عَمَّانَ فِی قِتَالِ الْجُلُنْدَی بْنِ کِرْکِرَةَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ… دَعَا الْجُلُنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَةِ السَّوْدَاءِ… فَتَأْخُذَهُ أَسِیراً… أُزَوِّجُکَ ابْنَتِی… فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلُنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا… و [علی(ع)] جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَةٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ… ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُّ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلَ الْأَبْیَضَ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ… فَضَرَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَرْبَةً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ… وَ أَخَذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ… قَالَ(ع)... مُدَّ نَظَرَکَ فَمَدَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ النَّبِیَّ عَلَی سُورِ الْمَدِینَةِ وَ صَحَابَتِهِ. فَقَالَ: مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؟ قَالَ: مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً. فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ… مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلُنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً… وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ…}}<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج‏۲، ص۳۱۱.</ref>
{{عربی|لَمَّا أَرْسَلَ النَّبِیُّ(ص) عَلِیّاً(ع) إِلَی مَدِینَةِ عَمَّانَ فِی قِتَالِ الْجُلُنْدَی بْنِ کِرْکِرَةَ وَ جَرَی بَیْنَهُمَا حَرْبٌ عَظِیمٌ… دَعَا الْجُلُنْدَی بِغُلَامٍ یُقَالُ لَهُ الْکِنْدِیُّ وَ قَالَ لَهُ إِنْ أَنْتَ خَرَجْتَ إِلَی صَاحِبِ الْعِمَامَةِ السَّوْدَاءِ… فَتَأْخُذَهُ أَسِیراً… أُزَوِّجُکَ ابْنَتِی… فَرَکِبَ الْکِنْدِیُّ الْفِیلَ الْأَبْیَضَ وَ کَانَ مَعَ الْجُلُنْدَی ثَلَاثُونَ فِیلًا… و [علی(ع)] جَعَلَ یُکَلِّمُهَا بِکَلَامٍ لَا یَفْهَمُهُ الْآدَمِیُّونَ وَ إِذَا بِتِسْعَةٍ وَ عِشْرِینَ فِیلًا قَدْ دَارَتْ رُءُوسُهَا وَ حَمَلَتْ عَلَی عَسْکَرِ الْمُشْرِکِینَ… ثُمَّ رَجَعَتْ وَ هِیَ تَتَکَلَّمُ بِکَلَامٍ یَسْمَعُهُ النَّاسُ یَا عَلِیُّ کُلُّنَا نَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ نُؤْمِنُ بِرَبِّ مُحَمَّدٍ إِلَّا هَذَا الْفِیلَ الْأَبْیَضَ فَإِنَّهُ لَا یَعْرِفُ مُحَمَّداً وَ لَا آلَ مُحَمَّدٍ… فَضَرَبَهُ الْإِمَامُ بِذِی الْفَقَارِ ضَرْبَةً رَمَی رَأْسَهُ عَنْ بَدَنِهِ… وَ أَخَذَ الْکِنْدِیَّ مِنْ ظَهْرِهِ… قَالَ(ع)... مُدَّ نَظَرَکَ فَمَدَّ عَیْنَیْهِ فَکَشَفَ اللَّهُ عَنْ بَصَرِهِ فَنَظَرَ النَّبِیَّ عَلَی سُورِ الْمَدِینَةِ وَ صَحَابَتِهِ. فَقَالَ: مَنْ هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ فَقَالَ: سَیِّدُنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَقَالَ کَمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ؟ قَالَ: مَسِیرَةُ أَرْبَعِینَ یَوْماً. فَقَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ… مُدَّ یَدَکَ فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. وَ قَتَلَ عَلِیٌّ الْجُلُنْدَی وَ غَرَّقَ فِی الْبَحْرِ مِنْهُمْ خَلْقاً کَثِیراً… وَ أَسْلَمَ الْبَاقُونَ…}}<ref name=":0">ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ ق، ج‏۲، ص۳۱۱.</ref>


{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور عمان) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمی‌آورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند… سپس فیل‌ها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمی‌شناسد.»...  امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقای‌مان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}}
{{نقل قول|پیامبر(ص)، علی(ع) را به سوی امّان (پایتخت کشور عمان) برای جنگ با جلندی بن کرکره فرستاد، بین آنها جنگ سختی روی داد… جلندی به غلامش کندی گفت: «اگر تو به جنگ شخصی که عمامه سیاه دارد بروی و او را اسیر کنی… دخترم را به عقد تو درمی‌آورم.» کندی سوار فیل سفید شد. جلندی سی فیل داشت که با فیل‌ها و لشکر به جنگ مسلمانان رفت… امام علی(ع) با کلماتی با فیل‌ها سخن گفت که کسی از انسان‌ها آن را نمی‌فهمید. ۲۹ زنجیر فیل سرهای‌شان را پایین انداخته و به لشکر مشرکان از راست و چپ حمله‌ور شدند… سپس فیل‌ها به سوی امام علی(ع) برگشته و به او، طوری که مردم صدای آنها را می‌شنیدند گفتند: «ای علی! ما محمد را می‌شناسیم و به پروردگار محمد ایمان داریم؛ به جز آن فیل سفید که محمد و آل او را نمی‌شناسد.»...  امام(ع) با ذوالفقار یک ضربه بر او زد که سرش از بدنش جدا شد... او کندی را از پشت فیل گرفت... [و] به او گفت: «نگاه کن.» پس خداوند حجاب‌ها را از جلوی چشمان او برداشت و او، پیامبر(ص) را با اصحابش در مدینه دید و گفت: «ای اباالحسن! این شخص کیست؟» حضرت فرمود: «سید و آقای‌مان رسول خدا است.» کندی گفت: «از اینجا تا آنجا چقدر فاصله است؟» امام(ع) فرمود: «چهل روز.» کندی گفت: «...دستت را دراز کن تا ایمان بیاورم.» آنگاه گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله»؛ امام علی(ع) جلندی را کشت و افراد زیادی با او در دریا غرق شدند... و دیگران اسلام آوردند.}}


== بررسی صحت ==
=== بررسی سند ===
حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، توسط ابن شهر آشوب در کتاب المناقب بدون سند از عمّار نقل شده است.<ref name=":0" /> به گفته علامه بحرانی محدث شیعه، این روایت مرسل بوده و سند ندارد؛ بنابراین نمی‌توان به آن استناد کرد.<ref name=":1">بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>


حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)،  
== ناسازگاری محتوای حدیث با روایت‌های تاریخی ==
محتوای حدیث فتح شهر امان توسط امام علی(ع)، با برخی روایت‌های تاریخی ناسازگار است. به گفته احمد بن یحیی بَلاذُری تاریخ‌نگار قرن دوم قمری، در کتاب فتوح البلدان پیامبر(ص) در سال هشتم هجری، عمرو بن عاص را به همراه نامه‌ای به امان فرستاد. به گفته وی، در آن زمان حکومت در دست پسران جلندی، جیفر و عبید بوده است.<ref>بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.</ref>


پرش به ناوبریپرش به جستجو
به گفته علامه بحرانی محدث شیعه، واقعه فتح امان توسط امام علی(ع) در کتاب‌های تاریخی ذکر نشده است. به نظر او، پیامبر(ص) عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به امان فرستاد و مردم آن بدون جنگ اسلام آوردند.<ref name=":1" />


 
علی بن یوسف حلی از عالمان شیعه قرن هفتم قمری، جلندی بن کرکره را همان ابرهه دانسته که قبل از حضرت محمد(ص) درگذشته بود.<ref>حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم‏، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ‏چاپ اول‏، ۱۴۰۸ ق‏، ص۲۲۰.</ref><span></span>
ابن شهر آشوب در المناقب خود حدیثی را بدون سند از عمار نقل می‌کند که:
 
علامه بحرانی بعد از نقل این حدیث، چند ایراد بر این نقل وارد می‌کند:
 
#  این حدیث مرسل است و سند ندارد و نمی‌توان به حدیث بی‌سند استناد کرد.
#
#  در فتح عمان توسط اسلام در کتاب‌های تاریخ و شهرها و جنگ‌ها چنین مطلبی نیامده است یعنی کسی نگفته است که امیر مؤمنان به این جنگ فرستاده شده و بلکه از نامه‌های رسولخدا–صلی الله علیه و آله- و کتاب‌های مربوط به شهرها و… استفاده می‌شود که رسول اللّه- صلّی اللّه علیه و آله- عمرو بن عاص بن وائل یا زید بن ثابت را به عمان فرستاد و بدون جنگ و درگیری آنها اسلام آوردند.
#
۵. جلندی سال‌ها قبل از رسول الله –صلی الله علیه و آله- از دنیا رفته بود و فرزندانش عبید و جیفر حکومت داشتند.<ref>بحرانی، هاشم، مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، قم، مؤسسه المعارف الإسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۲۸۴.</ref>
 
۱. برخی جلندی بن کرکره را همان ابرهه دانسته‌اند که در قرآن کریم به اصحاب الفیل معروف است و سال‌ها قبل از رسول الله –صلی الله علیه و آله- مرده بود.<ref>حلی، رضی الدین علی، العدد القویّه لدفع المخاوف الیومیه، قم‏، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ‏چاپ اول‏، ۱۴۰۸ ق‏، ص۲۲۰.</ref> و امکان ندارد که حضرت علی به جنگ او رفته باشد.
#
#  این حدیث فقط در المناقب ابن شهر آشوب آمده است و دیگر کتاب‌ها نیز از همان کتاب نقل کرده‌اند و این یعنی در کتاب‌های معتبر و دست اول نیز چنین روایتی نداریم.
#
#  با توجه به اینکه ابن شهر آشوب در دوره قدما می‌زیسته، کتاب مناقب در آن زمان و بر مبنای قدما نگاشته شده است و طبق مبنای قدما وجود قراینی که دال بر صحت حدیث باشد، به طوری که یقین به صدور آن از زبان معصوم حاصل شود، کفایت می‌کند؛ لکن حدیث مزبور چنانچه مشخص است از زبان غیر معصوم نقل شده است و حتی با یقین به صدور آن و فرض اتصال، سند آن نهایتاً به عمار می‌رسد نه معصومین. فلذا حدیث از لحاظ سندیت بر طبق مبنای قدما نیز دچار اشکال است.
#
۷. در بررسی کتب تاریخی درباره شهر عمان به مطالبی برمی‌خوریم که با مضمون روایت عمار تناقض داشته و آن را رد می‌کند. از جمله در کتاب فتوح البلدان آمده که حضرت رسول الله در سال هشت هجری عمرو بن عاص را به همراه نامه‌ای به عمان فرستاد و در آن زمان حکومت در دست پسران جلندی، جیفر و عبید بوده است.<ref>بلاذری، ابوالحسن احمد، فتوح البدان، بیروت، المکتبه الهلال، ۱۹۸۸م، ص۸۳.</ref>
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش