حدیث غبطه آدم(ع) به جایگاه پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}بر اساس حدیثی علت هبوط حضرت آدم(ع) از بهشت، حسادت ورزیدن او نسبت به جایگاه پیامبر واهل بیت(ع) بوده است. آیا این حدیث معتبر است؟ حسادت حضرت آدم(ع) به چه معنا است؟ آیا حسادت با مقام عصمت او سازگار است؟‌{{پایان سوال}}
{{سوال}}بر اساس حدیثی علت هبوط حضرت آدم(ع) از بهشت، حسادت ورزیدن او نسبت به جایگاه پیامبر واهل‌بیت(ع) بوده است. آیا این حدیث معتبر است؟ حسادت حضرت آدم(ع) به چه معنا است؟ {{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
<br />
{{جعبه اطلاعات حدیث
| عنوان =
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| موضوع  =
| به نقل از  = [[امام رضا(ع)]]
| روایات مشابه =
| راوی اصلی =
| دیگر راویان = عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری، علی بن محمد بن قتیبه
| اعتبار سند =
| منابع شیعه = [[عیون اخبار الرضا(ع) (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]، [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]]
| منابع سنی =
| وابسته =
}}
حدیث غبطه آدم به جایگاه پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[عیون اخبار الرضا(ع)]] از [[امام رضا(ع)]] نقل شده است. در اعتبار سند این روایت اختلاف‌نظر است. بر اساس برخی مبانیِ [[علم رجال|رجالی]]، سند آن [[حدیث صحیح|صحیح]] و بر اساس برخی مبانی دیگر [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است. 
 
در این حدیث، علت اخراج [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] حسادت ورزیدن آنها به جایگاه [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، [[امام علی(ع)]]، [[حضرت فاطمه(س)]]، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] دانسته شده است. به گفته [[علامه مجلسی]]، [[حسد|حسادت]] در این روایت به معنای درخواست رسیدن به جایگاه پیامبر و اهل‌بیت(ع) است؛ در حالی که خدا آدم را از این درخواست نهی کرده بود؛ بنابراین آدم تسلیم امر خدا نشده و مرتکب [[ترک اولی]] شد. مجلسی حسادت را به [[غبطه|غبطه خوردنِ]] آدم نسبت به چیزی که سزاوار آن نبوده نیز معنا کرده است. 


==حدیث ذکر شده در عیون اخبار الرضا==
==حدیث ذکر شده در عیون اخبار الرضا==
{{عربی|... إِنَّ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ... قَالَ فِي نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اَللَّهُ بَشَراً أَفْضَلَ مِنِّي فَعَلِمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... فَنَادَاهُ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا آدَمُ وَ اُنْظُرْ إِلَى سَاقِ اَلْعَرْشِ... فَوَجَدَ عَلَيْهِ مَكْتُوباً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلاَءِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ هَؤُلاَءِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِي... فَإِيَّاكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ فَأُخْرِجَكَ عَنْ جِوَارِي فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ وَ تَمَنَّى مَنْزِلَتَهُمْ فَتَسَلَّطَ عَلَيْهِ اَلشَّيْطَانُ حَتَّى أَكَلَ مِنَ اَلشَّجَرَةِ اَلَّتِي نُهِيَ عَنْهَا وَ تَسَلَّطَ عَلَى حَوَّاءَ لِنَظَرِهَا إِلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ حَتَّى أَكَلَتْ مِنَ اَلشَّجَرَةِ... فَأَخْرَجَهُمَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ جَنَّتِهِ فَأَهْبَطَهُمَا عَنْ جِوَارِهِ إِلَى اَلْأَرْضِ.}}<ref name=":0">شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، به تصحیح مهدی لاجوردی، تهران، جهان، بی‌تا، ج۱، ص۳۰۶.</ref>
{{عربی|... إِنَّ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ… قَالَ فِي نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اَللَّهُ بَشَراً أَفْضَلَ مِنِّي فَعَلِمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ… فَنَادَاهُ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا آدَمُ وَ اُنْظُرْ إِلَى سَاقِ اَلْعَرْشِ… فَوَجَدَ عَلَيْهِ مَكْتُوباً لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ اَلْعَالَمِينَ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا رَبِّ مَنْ هَؤُلاَءِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ هَؤُلاَءِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ خَيْرٌ مِنْكَ وَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِي… فَإِيَّاكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ فَأُخْرِجَكَ عَنْ جِوَارِي فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ وَ تَمَنَّى مَنْزِلَتَهُمْ فَتَسَلَّطَ عَلَيْهِ اَلشَّيْطَانُ حَتَّى أَكَلَ مِنَ اَلشَّجَرَةِ اَلَّتِي نُهِيَ عَنْهَا وَ تَسَلَّطَ عَلَى حَوَّاءَ لِنَظَرِهَا إِلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بِعَيْنِ اَلْحَسَدِ حَتَّى أَكَلَتْ مِنَ اَلشَّجَرَةِ… فَأَخْرَجَهُمَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ جَنَّتِهِ فَأَهْبَطَهُمَا عَنْ جِوَارِهِ إِلَى اَلْأَرْضِ.}}<ref name=":0">شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا(ع)، به تصحیح مهدی لاجوردی، تهران، جهان، بی‌تا، ج۱، ص۳۰۶.</ref>


{{نقل قول|امام رضا(ع): ...حضرت آدم(ع)... با خودش گفت آیا خدا از جنس بشر بهتر از من آفریده است؟ خدا به او گفت: «ای آدم! سر خود را بلند کن و به ساق عرش من نگاه کن...» آدم دید روی ساق عرش نوشته شده: «خدایی به جز الله نیست، محمد رسول خدا است، علی بن ابی‌طالب امیر مؤمنان است و همسر او فاطمه برترین زن عالم است و حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشتند.» آدم پرسید: «اینان چه کسانی هستند؟» خدا گفت: «اینان از فرزندان تو هستند، و از تو و از همه مخلوقات من بهترند... مبادا به آنها حسادت بورزی که تو را از جوار خود بیرون می‌کنم.» آدم به آنها حسادت ورزید و جایگاه آنان را برای خود آرزو کرد، پس شیطان بر او تسلط یافت تا اینکه از درخت ممنوعه خورد. شیطان بر حوا نیز تسلط یافت، زیرا او به فاطمه(س) حسادت ورزید، تا اینکه او نیز از درخت خورد... پس خدا آن دو را از بهشت بیرون کرد و از جوار خود به زمین فرستاد.}}  
{{نقل قول|امام رضا(ع): حضرت آدم(ع)... با خودش گفت آیا خدا از جنس بشر بهتر از من آفریده است؟ خدا به او گفت: «ای آدم! سر خود را بلند کن و به ساق عرش من نگاه کن…» آدم دید روی ساق عرش نوشته شده: «خدایی به جز الله نیست، محمد رسول خدا است، علی بن ابی‌طالب امیر مؤمنان است و همسر او فاطمه برترین زن عالم است و حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشتند.» آدم پرسید: «اینان چه کسانی هستند؟» خدا گفت: «اینان از فرزندان تو هستند، و از تو و از همه مخلوقات من بهترند… مبادا به آنها حسادت بورزی که تو را از جوار خود بیرون می‌کنم.» آدم به آنها حسادت ورزید و جایگاه آنان را برای خود آرزو کرد، پس شیطان بر او تسلط یافت تا اینکه از درخت ممنوعه خورد. شیطان بر حوا نیز تسلط یافت، زیرا او به فاطمه(س) حسادت ورزید، تا اینکه او نیز از درخت خورد… پس خدا آن دو را از بهشت بیرون کرد و از جوار خود به زمین فرستاد.}}


===سند===
===سند===
[[شیخ صدوق]] این روایت را در کتاب [[عیون اخبار الرضا(ع) (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref name=":0" /> و [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.</ref> ذکر کرده است. عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری راوی نخست سلسله‌سند، در کتاب‌های رجالی متقدم [[حدیث مجهول|ناشناخته]] است؛ ولی چون شیخ صدوق فراوان از او نقل روایت کرده ثقه و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>مازندرانى حائرى، محمد بن اسماعيل‏، منتهى المقال في أحوال الرجال‏
[[شیخ صدوق]] این روایت را در کتاب [[عیون اخبار الرضا(ع) (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref name=":0" /> و [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.</ref> ذکر کرده است. عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری راوی نخست سلسله‌سند، در کتاب‌های رجالی متقدم [[حدیث مجهول|ناشناخته]] است؛ ولی چون شیخ صدوق فراوان از او نقل روایت کرده [[وثاقت|ثقه]] و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>مازندرانی حائری، محمد بن اسماعیل‏، منتهی المقال فی أحوال الرجال‏


به تحقیق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث‏، قم، موسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث‏، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۷۵.</ref> البته سید ابوالقاسم خویی فقیه و رجال‌شناس، توثیق او را نپذیرفته است.<ref>خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۲.</ref>
به تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث‏، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث‏، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۷۵.</ref> البته [[سید ابوالقاسم خویی]] فقیه و [[علم رجال|رجال‌شناس]]، توثیق او را نپذیرفته است.<ref>خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۲.</ref>


در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق می‌دانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمرده‌اند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شده‌اند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، صحیح و طبق برخی از مبانی ضعیف است.
در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق می‌دانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمرده‌اند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شده‌اند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، [[حدیث صحیح|صحیح]] و طبق برخی از مبانی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] است.


===مراد از حسادت===
===مراد از حسادت===
علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار احتمال داده است مراد از حسادت، درخواست کردن حالات اهل بیت(ع) و رسیدن به منزلت آنها بوده است. این درخواست از طرف آدم و حوا، ترک اولی شمرده می‌شود؛ زیرا باید راضی و تسلیم امر خدا می‌شدند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۲۶، ص۲۷۳.</ref> او در جایی دیگر حسادت را به معنای غبطه به چیزی دانسته که سزاوار آن نبوده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۱۶۵.</ref>
{{همچنین ببینید|حسد|ترک اولی}}
[[علامه مجلسی]] در کتاب [[بحارالانوار (کتاب)|بحارالانوار]] احتمال داده است مراد از [[حسد|حسادت]]، درخواست کردن حالات [[اهل‌بیت(ع)]] و رسیدن به منزلت آنها بوده است. این درخواست از طرف [[حضرت آدم(ع)|آدم]] و [[حوا]]، [[ترک اولی]] شمرده می‌شود؛ زیرا باید [[رضایت از خدا|راضی]] و تسلیم امر خدا می‌شدند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۲۶، ص۲۷۳.</ref> او در جایی دیگر حسادت را به معنای [[غبطه]] به چیزی دانسته که سزاوار آن نبوده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۱۶۵.</ref>


==حدیث ذکر شده در تفسیر عیاشی==
==حدیث ذکر شده در تفسیر عیاشی==
{{عربی|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَرَضَ عَلَى آدَمَ فِي الْمِيثَاقِ ذُرِّيَّتَهُ فَمَرَّ بِهِ النَّبِيُّ(ص) وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى عَلِيٍّ(ع) وَ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا تَتْلُوهُمَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ(ع) يَتْلُوَانِ فَاطِمَةَ فَقَالَ اللَّهُ يَا آدَمُ إِيَّاكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَيْهِ بِحَسَدٍ أُهْبِطْكَ مِنْ جِوَارِي فَلَمَّا أَسْكَنَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ مُثِّلَ لَهُ النَّبِيُّ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ بِحَسَدٍ ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَيْهِ الْوَلَايَةُ فَأَنْكَرَهَا فَرَمَتْهُ الْجَنَّةُ بِأَوْرَاقِهَا فَلَمَّا تَابَ إِلَى اللَّهِ مِنْ حَسَدِهِ وَ أَقَرَّ بِالْوَلَايَةِ وَ دَعَا بِحَقِّ الْخَمْسَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ الْآيَةَ}}.<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، به تحقیق و تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴۱.</ref>
{{عربی|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَرَضَ عَلَى آدَمَ فِي الْمِيثَاقِ ذُرِّيَّتَهُ فَمَرَّ بِهِ النَّبِيُّ(ص) وَ هُوَ مُتَّكِئٌ عَلَى عَلِيٍّ(ع) وَ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا تَتْلُوهُمَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ(ع) يَتْلُوَانِ فَاطِمَةَ فَقَالَ اللَّهُ يَا آدَمُ إِيَّاكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَيْهِ بِحَسَدٍ أُهْبِطْكَ مِنْ جِوَارِي فَلَمَّا أَسْكَنَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ مُثِّلَ لَهُ النَّبِيُّ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَنَظَرَ إِلَيْهِمْ بِحَسَدٍ ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَيْهِ الْوَلَايَةُ فَأَنْكَرَهَا فَرَمَتْهُ الْجَنَّةُ بِأَوْرَاقِهَا فَلَمَّا تَابَ إِلَى اللَّهِ مِنْ حَسَدِهِ وَ أَقَرَّ بِالْوَلَايَةِ وَ دَعَا بِحَقِّ الْخَمْسَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ الْآيَةَ}}.<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، به تحقیق و تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، المطبعة العلمیة، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴۱.</ref>


{{نقل قول|خدا در میثاق، ذریه و فرزندان آدم(ع) را به او نشان داد. آدم از پیامبر(ص) عبور کرد در حالی که او به علی(ع) تکیه داده بود، و فاطمه(س) پشت سر آن دو می‌آمد، و حسن(ع) و حسین(ع) پشت سر فاطمه می‌آمدند. خداوند گفت: «ای آدم! هیچ‌گاه به آنان حسادت نکن، (که در این صورت) تو را از جوار خودم بیرون می‌کنم.» هنگامی که خدا او را در بهشت ساکن کرد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) برای او تَمَثّل یافتند. او به آنها حسادت ورزید. پس از آن، ولایت آنها بر آدم عرضه شد و او آن را انکار کرد. پس بهشت برگ‌های خود را به سمت او پرتاب کرد. هنگامی که آدم از حسادت خود توبه کرد و ولایت را پذیرفت و خدا را به حق پنج‌تن محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین خواند، خدا او را آمرزید. این همان سخن خداوند [در قرآن] است که فرمود: «پس آدم از جانب پروردگارش کلماتی آموخت...»}}<br />
{{نقل قول|خدا در میثاق، ذریه و فرزندان آدم(ع) را به او نشان داد. آدم از پیامبر(ص) عبور کرد در حالی که او به علی(ع) تکیه داده بود، و فاطمه(س) پشت سر آن دو می‌آمد، و حسن(ع) و حسین(ع) پشت سر فاطمه می‌آمدند. خداوند گفت: «ای آدم! هیچ‌گاه به آنان حسادت نکن، (که در این صورت) تو را از جوار خودم بیرون می‌کنم.» هنگامی که خدا او را در بهشت ساکن کرد، پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) برای او تَمَثّل یافتند. او به آنها حسادت ورزید. پس از آن، ولایت آنها بر آدم عرضه شد و او آن را انکار کرد. پس بهشت برگ‌های خود را به سمت او پرتاب کرد. هنگامی که آدم از حسادت خود توبه کرد و ولایت را پذیرفت و خدا را به حق پنج‌تن محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین خواند، خدا او را آمرزید. این همان سخن خداوند [در قرآن] است که فرمود: «پس آدم از جانب پروردگارش کلماتی آموخت…»}}
 
===سند===
===سند===
این روایت نخستین بار در تفسیر عیاشی آمده است. سند روایت مرسل است (برخی راویان ذکر نشده‌اند) و تنها راوی قبل از امام صادق(ع) آمده است. عبدالرحمن بن کثیر تنها راوی ذکر شده در سلسه‌سند نیز، ضعیف و جعل‌کننده حدیث شمرده شده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۳۴.؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۹، ص۳۴۴.</ref> بنابراین سند روایت ضعیف است. {{پایان پاسخ}}
این روایت نخستین بار در [[تفسیر عیاشی]] آمده است. سند روایت [[حدیث مرسل|مرسل]] است (برخی راویان ذکر نشده‌اند) و تنها، راویِ قبل از [[امام صادق(ع)]] آمده است. عبدالرحمن بن کثیر تنها راوی ذکر شده در سلسه‌سند، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] و جعل‌کننده حدیث شمرده شده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۳۴. ؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۹، ص۳۴۴.</ref> بنابراین سند روایت ضعیف است. {{پایان پاسخ}}


==منابع==
==منابع==
خط ۳۲: خط ۵۱:


{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
خط ۳۹: خط ۵۸:


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:عصمت پیامبران]]
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش