حدیث زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر [[امام کاظم(ع)]]، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] ذکر شده و [[حدیث صحیح|صحیح]] و معتبر است. همه راویان در سلسله سند این روایت، ثقه و مورد اطمینان هستند.  
{{جعبه اطلاعات حدیث
| عنوان =
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر =
| موضوع  =
| به نقل از  =
| روایات مشابه =
| راوی اصلی = علی بن یَقْطین
| دیگر راویان = حسن بن علی بن یقطین، احمد بن محمد بن عیسی، سعد بن عبدالله، محمد بن حسن صفار، محمد بن حسن بن احمد بن ولید
| اعتبار سند = [[حدیث صحیح|صحیح]]
| منابع شیعه = [[الامالی (صدوق)|الامالیِ شیخ صدوق]]
| منابع سنی =
| توضیحات =
}}
'''زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)''' مضمون روایتی است که در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالیِ شیخ صدوق]] ذکر شده و از نظر سند [[حدیث صحیح|صحیح]] و معتبر دانسته شده است. رجال‌شناسان شیعه همه راویان در سلسله سند این روایت را، [[ثقه]] و مورد اطمینان دانسته‌اند.
 
بر اساس این روایت، [[امام کاظم(ع)]] تصویر شیری را در مجلس [[هارون الرشید]] زنده کرد و شیر، [[سحر|ساحری]] را که به دستور هارون برای تمسخر امام(ع)‌ آمده بود بلعید. هارون قصد داشت با استفاده از ساحر جایگاه امام(ع) را پایین بیاورد؛ ولی امام(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربه‌ای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد.


بر اساس این روایت، امام کاظم(ع) تصویر شیری را در مجلس [[هارون الرشید]] زنده کرد و شیر، [[سحر|ساحری]] را که به دستور هارون برای تمسخر امام(ع)‌ آمده بود بلعید. محتوای این روایت نیز با [[قرآن]] که معجزه [[حضرت موسی(ع)]] را بیان می‌کند، سازگار است؛ زیرا یکی از راه‌های اثبات راستگویی [[پیامبران]] و جانشینان آنان [[معجزه]] و [[کرامت]] است.  
عالمان شیعه معتقدند در جایی که ممکن است با عوام‌فریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و جایگاه [[امامت]] نزد مردم سست شود، امام(ع) می‌تواند با اجازه خدا نشانه‌ای بیاورد تا حقیقت روشن شود.  


==حدیث و ترجمه==
==حدیث و ترجمه==
{{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}}
{{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}}


علی بن یقطین گوید: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امر امامت ابی الحسن موسی بن جعفر را به‌وسیله او باطل کند؛ او را خاموش سازد و در مجلس شرمنده کند. یک مرد افسونگری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، آن مرد نیرنگی با قرص‌های نان کرد که خادم امام(ع) هر وقت می‌خواست قرص نانی بردارد از جلو دستش می‌پرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم(ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پرده‌ها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و چون بزرگترین درنده آن جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کردند و برو افتادند و از ترس عقل آنها پرید. هنگامی که به‌هوش آمدند پس از مدتی هارون به امام(ع) گفت به‌حق خودم بر تو خواهش دارم که از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. فرمود اگر عصای موسی(ع) چوب‌دستی‌های جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمی‌گرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن آن حضرت(ع) گردید.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref>
{{نقل قول|علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع)‌ را در مجلس شرمنده کند [و اینگونه جایگاهی که امام(ع) بین مردم داشت از بین برود]. مرد ساحری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، مرد ساحر نیرنگی با قرص‌های نان کرد که خادم امام(ع) هر وقت می‌خواست نانی بردارد از جلو دستش می‌پرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم(ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پرده‌ها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و مانند درنده‌ای بزرگ جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کرده و از ترس عقل آنها پرید. پس از مدتی که به‌هوش آمدند هارون به امام(ع) گفت: به‌حق خودم بر تو درخواست می کنم از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. امام(ع) فرمود: اگر عصای موسی(ع) چوب‌دستی‌های جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمی‌گرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن امام کاظم(ع) گردید.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref>}}


==سند==
==سند==
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر [[امام کاظم(ع)]]، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] ذکر شده است. شیخ صدوق این روایت را از محمد بن حسن بن احمد بن ولید، از محمد بن حسن صفّار، از سعد بن عبدالله، همگی از احمد بن محمد بن عیسی، از حسن بن علی بن یقطین، از برادرش حسین، از پدرش علی بن یقطین نقل کرده است. 
روایت زنده شدن تصویر شیر به امر [[امام کاظم(ع)]]، توسط [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (صدوق)|الامالی]] ذکر شده است. رجال‌شناسان شیعه راویان این روایت را مورد اعتماد دانسته‌اند:  
 
رجال‌شناسان شیعه راویان این روایت را مورد اعتماد دانسته‌اند:  


*محمد بن حسن بن احمد بن ولید، مورد اعتماد و دارای قدر و منزلت نزد قمی‌ها بوده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۸۳. حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۷.</ref>
*محمد بن حسن بن احمد بن ولید، مورد اعتماد و دارای قدر و منزلت نزد قمی‌ها بوده است.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵، ص۳۸۳. حلی، حسن، رجال العلامه الحلی، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۷.</ref>
خط ۲۷: خط ۴۳:
*علی بن یقطین، کسی است که طبق روایاتی، امام کاظم(ع) [[بهشت]] را برایش ضمانت کرده<ref>کشی، محمد، رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳، ج‏۲، ص۷۲۹.</ref> و ثقه و دارای منزلت نزد امام کاظم(ع) بود.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ص۲۷۰. رجال ابن داود، پیشین، ص۲۵۴. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۹۱.</ref>
*علی بن یقطین، کسی است که طبق روایاتی، امام کاظم(ع) [[بهشت]] را برایش ضمانت کرده<ref>کشی، محمد، رجال الکشی (اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۳۶۳، ج‏۲، ص۷۲۹.</ref> و ثقه و دارای منزلت نزد امام کاظم(ع) بود.<ref>طوسی، محمد، فهرست کتب الشیعه و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، قم، مکتبه محقق طباطبائی، چاپ اول، ۱۴۲۰ ق، ص۲۷۰. رجال ابن داود، پیشین، ص۲۵۴. رجال العلامه الحلی، پیشین، ص۹۱.</ref>


ازاین رو، این روایت از نظر سند معتبر و [[حدیث صحیح|صحیح]] است.  
ازاین رو، این روایت را از نظر سند معتبر و [[حدیث صحیح|صحیح]] دانسته‌اند.
 
==محتوا==
==محتوا==
روایت زنده شدن تصویر شیر توسط امام کاظم(ع)، به صادر شدن [[کرامت|کرامتی]] از این امام(ع) در مجلس [[هارون الرشید]] دلالت دارد. [[معجزه]] و کرامت یکی از نشانه‌های راستگویی و الهی بودن [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] است، بر اساس [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] معجزه نشانه‌ای است که خداوند به پیامبران و حجت‌های خود می‌دهد تا راستی گفتار آنها ثابت شود و آنان از دروغگویان و مدعیان نبوت و امامت بازشناخته شوند.<ref>ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، ترجمه: مسترحمی، تهران، کتاب فروشی مصطفوی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص۲۶۴.</ref>  
بر اساس روایت زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم(ع)، هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی قصد داشت با ترتیب دادن مجلسی، جایگاه امام کاظم(ع) را بین مردم پایین آورد. به دستور او ساحری دعوت شده و با نیرنگی که ساحر انجام می‌داد، هر گاه خادم امام(ع) می‌خواست نانی بردارد نان از جلوی او می‌پرید. او با این شیوه موجبات تمسخر امام(ع) و خادم او را فراهم می‌کرد.
 
عالمان شیعه معتقدند در جایی که ممکن است با عوام‌فریبی، باطل جای حقیقت را بگیرد و حتی برای مردم با ایمان، جایگاه امامت سست شود، امام(ع) می‌تواند با اجازه خداوند نشانه‌ای بیاورد تا حقیقت روشن شود. امام کاظم(ع) با نشان دادن کرامت زنده کردن تصویر شیر، حربه‌ای را که هارون دنبال او بود خنثی کرد.
 
بر اساس [[روایت|روایتی]] از [[امام صادق(ع)]] معجزه نشانه‌ای است که خداوند به پیامبران و حجت‌های خود می‌دهد تا راستی گفتار آنها ثابت شود و آنان از دروغگویان و مدعیان نبوت و امامت بازشناخته شوند؛<ref>ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، ترجمه: مسترحمی، تهران، کتاب فروشی مصطفوی، چاپ ششم، ۱۳۶۶، ص۲۶۴.</ref> بنابراین [[معجزه]] و کرامت یکی از نشانه‌های راستگویی و الهی بودن [[پیامبران]] و [[امامان(ع)]] است. 


شبیه این کرامت، معجزه [[حضرت موسی(ع)]] است که در [[قرآن]] ذکر شده است. در این معجزه، عصای حضرت موسی(ع) تبدیل به مار بزرگی شد و چوب‌دستی‌های ساحران را بلعید؛ بنابراین، رخ دادن چنین کراماتی از پیامبران و جانشینان آنان (امامان(ع)) دور از ذهن نیست.<ref>همچنین نگاه کنید به ناقه حضرت صالح در سوره‌های اعراف/ ۷۳ و هود/ ۶۴ و شعراء/ ۱۵۵ و شمس/ ۱۳؛ گاو بنی اسرائیل در سوره بقره/ ۷۳–۶۷؛ عصای حضرت موسی در سوره‌های اعراف/ ۱۰۷ و ۱۱۷ و نمل/ ۱۰ و قصص/ ۳۱ و شعراء/ ۳۲ و ۴۵.</ref>{{پایان پاسخ}}
شبیه این کرامت، معجزه [[حضرت موسی(ع)]] است که در [[قرآن]] ذکر شده است. در این معجزه، عصای حضرت موسی(ع) تبدیل به مار بزرگی شد و چوب‌دستی‌های ساحران را بلعید؛ بنابراین، رخ دادن چنین کراماتی از پیامبران و جانشینان آنان (امامان) دور از ذهن نیست.<ref>همچنین نگاه کنید به ناقه حضرت صالح در سوره‌های اعراف/ ۷۳ و هود/ ۶۴ و شعراء/ ۱۵۵ و شمس/ ۱۳؛ گاو بنی اسرائیل در سوره بقره/ ۷۳–۶۷؛ عصای حضرت موسی در سوره‌های اعراف/ ۱۰۷ و ۱۱۷ و نمل/ ۱۰ و قصص/ ۳۱ و شعراء/ ۳۲ و ۴۵.</ref>{{پایان پاسخ}}


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
== جستارهای وابسته ==


* [[حدیث زنده شدن تصویر شیر به امر امام رضا(ع)]]
==جستارهای وابسته==
 
*[[حدیث زنده شدن تصویر شیر به امر امام رضا(ع)]]


==منابع==
==منابع==
خط ۶۶: خط ۸۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
<references />
<references />
[[Category:منبع‌شناسی]]
[[Category:امام کاظم(ع)]]
[[Category:فقه الحدیث]]


[[رده:منبع‌شناسی]]
[[رده:منبع‌شناسی]]
[[رده:امام کاظم(ع)]]
[[رده:امام کاظم(ع)]]
[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:فقه الحدیث]]
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش