حدیث زناکار بودن متعه‌کنندگان

سؤال
در روایتی گفته شده کسانی که ازدواج موقت می‌کنند زناکار هستند. آیا این روایت صحیح است؟


زناکار بودن متعه‌کنندگان مضمون روایتی است که در کتاب وسائل الشیعه از امام صادق(ع) نقل شده و از نظر سندی صحیح است؛ ولی محتوای آن با روایات بسیاری که بر جایز بودن ازدواج موقت دلالت می‌کند، ناسازگار دانسته شده است. جواز ازدواج موقت از احکام قطعی فقه شیعه شمرده شده و هیچ کدام از فقیهان گذشته بر اساس این روایت فتوا نداده‌اند. عمل نکردن فقیهان به این روایت را اگرچه از نظر سند صحیح است، باعث سستی این روایت دانسته‌اند.

حدیث زناکار بودن متعه‌کنندگان
اطلاعات حدیث
به نقل ازامام صادق(ع)
راویان
راوی اصلیهِشام بن حَکَم
سند
اعتبار سندصحیح
منابع شیعهوسائل الشیعه
توضیحاتعمل نکردن فقیهان گذشته به روایت دلیلی بر سستی آن دانسته شده است.

برخی از عالمان شیعه معتقدند امام صادق(ع) این سخن را از روی تقیه گفته است. برخی نیز مانند شیخ حر عاملی فقیه شیعه قرن یازدهم قمری، این روایت را حمل بر کراهت کرده است.

متن و ترجمه

«عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع): فِی الْمُتْعَةِ، قَالَ: مَا یَفْعَلُهَا عِنْدَنَا إِلاَّ الْفَوَاجِرُ».[۱]

بررسی سندی

حدیث زناکار بودن متعه‌کنندگان، در کتاب وسائل الشیعه از امام صادق(ع)‌ روایت شده است. نویسنده کتاب وسائل الشیعه این روایت را از کتاب نوادرِ احمد بن محمد بن عیسی، از ابن ابی‌عُمَیْر از هِشام بن حَکَم نقل کرده است. نوادر اصطلاحی است در علم رجال و به کتاب‌هایی گفته می‌شود که در چهار قرن نخست هجری قمری نوشته شده‌اند و شامل احادیث غیرمشهور هستند.[۲]

این حدیث از نظر سند صحیح شمرده شده است؛ ولی جزء روایات نادر به حساب آمده که فقیهان گذشته بر اساس آن فتوا نداده‌اند. بر اساس کتاب‌های اصولی، اگر بیشتر عالمان به یک روایت عمل نکرده باشند، موجب سستی روایت می‌شود، اگرچه سند حدیث صحیح باشد؛ زیرا احتمال قوی داده می‌شود که فقیهان گذشته دلایلی داشتند و با وجود صحیح بودن سند روایت، بر اساس آن فتوا نداده‌اند.[نیازمند منبع]

بررسی محتوا

بر اساس حدیث زناکار بودن متعه‌کنندگان، کسانی که ازدواج موقت می‌کنند زناکار دانسته شده‌اند. این محتوا با بسیاری از روایات که به جایز بودن ازدواج موقت دلالت می‌کنند[۳] ناسازگار دانسته شده است.[۴] به همین دلیل، عالمان شیعه دلیل ناسازگاری آن را توضیح داده، یا برداشت صورت گرفته از روایت را نادرست دانسته‌اند. برخی از نظرات عالمان شیعه درباره این روایت چنین است:

  • از روی تقیه: احتمال داده شده این حدیث از باب تقیّه صادر شده باشد؛‌ زیرا اهل سنت معتقدند ازدواج موقت حرام است و از طرفی امام صادق(ع) در مدینه و بین مردم سنی‌مذهب زندگی می‌کرد؛ بنابراین این احتمال داده شده که امام صادق(ع) برای حفظ جان خود و شیعیان این سخن را گفته است. در حدیثی دیگر نیز امام صادق(ع)، اسماعیل جعفی و عمار ساباطی را از ازدواج موقت ممنوع کرد؛ با این استدلال که ممکن است آنها را دستگیر کنند و به بدی مشهورشان کنند و بگویند این افراد یاران جعفر بن محمد (امام صادق) هستند.[۵]
  • حمل بر کراهت: شیخ حر عاملی محدث و فقیه شیعه در قرن یازدهم قمری، این روایت و دیگر روایات نهی از ازدواج موقت را حمل بر کراهت کرده است. دلیل او احادیث بسیاری است که به جایز بودن ازدواج موقت دلالت می‌کند.[۴]
  • فواجر به معنای زنان زناکار: برخی کلمه فواجر در این حدیث را به معنای زنان زناکار دانسته‌اند.[۶] آنها بر این باورند که معنای حدیث چنین است: «فقط زنان زناکار ازدواج موقت می‌کنند». برداشت آنها از حدیث این است که در زمان امام صادق(ع) در مدینه، فقط زنان زناکار حاضر به ازدوج موقت می‌شدند؛[۷] به همین دلیل، به اهل مدینه سفارش شده ازدواج موقت نکنند؛ در نتیجه روایت، به معنای زناکار بودن مردانی که ازدواج موقت می‌کنند نیست.[۶]
  • واضح نبودن محتوا: این حدیث در منبع اصلی (کتاب نوادر)، بدون عبارت «فِی الْمُتْعَه؛ درباره ازدواج موقت» آمده و تنها به این بخش از حدیث تصریح شده است: «مَا تَفْعَلُهَا عِنْدَنَا إِلاَّ الْفَوَاجِرُ؛ آن را فقط زناکاران انجام می‌دهند». بنابراین این حدیث به صورت ناقص ذکر شده و مرجع ضمیر «ها» مشخص نشده است.[۸] شیخ حر عاملی در دو کتاب وسائل الشیعه و هدایة الامه عبارت نخست (درباره ازدواج موقت) را به روایت افزوده است.[۹] گفته شده دلیل اینکه شیخ حر عاملی این عبارت را به حدیث افزوده، این است که در کتاب نوادر این روایت، کنار روایات مربوط به ازدواج موقت ذکر شده است. برخی معتقدند صرف اینکه این روایت در کنار احادیث مربوط به ازدواج موقت ذکر شده، شخص را به این اطمینان نمی‌رساند که منظور از ضمیر، ازدواج موقت است؛ زیرا احتمالات دیگری نیز وجود دارد؛ مانند اینکه مراد، ازدواج موقت با زنان مشهور به زناکار بوده است؛ چنانکه در روایتی دیگر[۱۰] از آن نهی شده است؛ در نتیجه این روایت را مجمل شمرده و قابل استناد ندانسته‌اند.

منابع

  1. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، ۱۴۰۹ق، ج‏۲۱، ص۳۰.
  2. کلّیات فی علم رجال، سبحانی، جعفر، مؤسسهٔ نشر اسلامی، قم، چاپ سوّم، ۱۴۱۹هـ ق، ص ۴۸۰، به نقل از (الذریعه، ج۲۴، ص ۳۱۵)
  3. برای نمونه نگاه کنید به تفسیرالإمام العسکری(ع)، ص۳۰۹، ح ۱۵۴.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ حر عاملی، محمد بن حسن، هدایة الامة الی احکام الائمة(ع)، ج۷، ص۲۱۸.
  5. همان، ص۱۱۳
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ نجفی یزدی، محمد، نور هدایت، تهران، مشعر، ۱۳۹۱ش، ص۱۰۳.
  7. آل محسن، علی، لله و للحقیقه رد علی کتاب لله ثم للتاریخ، تهران، مشعر، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۲۴۹.
  8. النوادر، اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، مدرسه الإمام المهدی، قم، چاپ: اول، ۱۴۰۸ ق. ص۸۷
  9. هدایه الأمه إلی أحکام الأئمه علیهم السلام، شیخ حر عاملی، آستانه الرضویه المقدسه، مشهد، چاپ: اول، ۱۴۱۴ق. ج-۷؛ ص۲۱۸
  10. هدایه الأمه إلی أحکام الأئمه(ع)، همان، ج‏۷، ص: ۲۱۷