حدیث ثقلین به قرائت ابن‌تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
* نزد برخی از علمای اهل سنت دارای اعتبار و جایگاه خاص روایی نیست؛
* نزد برخی از علمای اهل سنت دارای اعتبار و جایگاه خاص روایی نیست؛


* برخی از بزرگان علمای چهارگانه اهل سنت او را کافر معرفی نموده‌اند؛
* برخی از بزرگان علمای چهارگانه اهل سنت او را کافر دانسته‌اند؛


* عناد و دشمنی با ائمه معصومین(ع) و شیعه دارد؛
* دشمنی آشکار با ائمه معصومین(ع) و شیعه دارد؛


* سند محمّد بن مسلم قرائنی در خود روایت دارد که می‌رساند جعلی و نادرست است.<ref>ابن حجر عسقلانی، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ عمر عبدالسلام، مخالفه الوهابیه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱</ref>
* سند محمد بن مسلم قرائنی در روایت دارد که دلالت بر جعلی و نادرست بودن حدیث دارد.<ref>ابن حجر عسقلانی، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ عمر عبدالسلام، مخالفه الوهابیه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱</ref>


== نکات اساسی حدیث ثقلین ==
== نکات اساسی حدیث ثقلین ==
این حدیث شریف خطوط مهمی را دربردارد که به طور فشرده به قسمتی از آن اشاره می‌شود:
در این نقل قرائنی وجود دارد که می‌رساند این نقل درست نیست چون در این نقل آمده است: «نساؤه من اهل بیته» و در پایان زید بن ارقم می‌گوید اهل بیت علاوه بر زنها شامل آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس<ref>ابوالحسین مسلم بن حجّاج القشیری، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.</ref> می‌شود با این‌که فخر رازی بعد از تطبیق اهل بیت بر خمسه طیبّه(ع) در آیهٔ مباهله می‌گوید «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحّت آن را پذیرفته‌اند»<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.</ref> خود صحیح مسلم هم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل‌بیت خمسه طیّبه می‌باشد<ref>صحیح مسلم بشرح النوری، همان، ج۱۵، ص۵۱۴؛ و هم‌چنین دیگر محدثین عامه همچون حاکم در مستدرک و… نقل نموده‌اند.</ref> پس ذیل روایت مذکور در سئوال دلیل بر عدم صحت آن است.
 
۱ـ قرآن و اهل بیت(ع) همیشه همراه یکدیگرند و جدایی ناپذیرند.
 
۲ـ پیروی اهلبیت(ع) مثل قرآن بدون قید و شرط واجب می‌باشد.
 
۳ـ با توجّه به دو نکته قبلی عصمت اهلبیت به خوبی اثبات می‌شود.
 
۴ـ در هر عصر و زمان باید فردی یا افرادی از اهلبیت(ع) در کنار قرآن باشند.
 
۵ـ جدایی یا پیشی گرفتن از اهلبیت مایه گمراهی است.
 
۶ـ آن‌ها از همه افضل و اعلم و برترند.<ref>پیام قرآن، همان، ج۹، ص۷۷–۷۶.</ref>
 
با توجه به نکات بیان شده باید گفت: اوّلاً که در این نقل قرائنی وجود دارد که می‌رساند این نقل درست نیست چون در این نقل آمده است: «نساؤه من اهل بیته» و در پایان زیدبن ارقم می‌گوید اهل بیت علاوه بر زنها شامل آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس<ref>ابوالحسین مسلم بن حجّاج القشیری، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.</ref> می‌شود با این‌که فخر رازی بعد از تطبیق اهل بیت بر خمسه طیبّه(ع) در آیهٔ مباهله می‌گوید «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحّت آن را پذیرفته‌اند»<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.</ref> خود صحیح مسلم هم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل‌بیت خمسه طیّبه می‌باشد<ref>صحیح مسلم بشرح النوری، همان، ج۱۵، ص۵۱۴؛ و هم‌چنین دیگر محدثین عامه همچون حاکم در مستدرک و… نقل نموده‌اند.</ref> پس ذیل روایت مذکور در سئوال دلیل بر عدم صحت آن است.


ثانیاً بر فرض که تنها طریق صحیح حدیث شریف ثقلین همان باشد که ابن تیمیّه گفته است باز هم تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت می‌کند، و می‌رساند که به‌هرحال دو ثقل اکبر جا مانده از پیامبر(ص) قرآن و اهلبیت (ولو به معنای وسیع آن) می‌باشد و اتفاقاً در مورد اهل بیت سه بار تأکید می‌کند که «خدا را بیاد شما می‌اندازم در مورد اهل بیتم» هر چند جملات لن یفترقا را ندارد، ای کاش ابن تیمیّه و وهابی‌ها به همین مضمون عمل می‌کردند، و این همه مضامین قرآن را که درباره شفاعت، تحصیل نمودن وسیله به سوی خدا، متوسل شدن به پیامبر(ص) برای استغفار، نفی تجسیم، زیر پا قرار نمی‌دادند و ای کاش به تأکید حدیث توجّه می‌کردند که سه بار درباره اهلبیت تأکید نموده است و این همه بی‌حرمتی‌ها به اهلبیت و قبور آن‌ها در بقیع و کربلا و… روا نمی‌داشتند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، همان، تمام کتاب.</ref>
ثانیاً بر فرض که تنها طریق صحیح حدیث شریف ثقلین همان باشد که ابن تیمیّه گفته است باز هم تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت می‌کند، و می‌رساند که به‌هرحال دو ثقل اکبر جا مانده از پیامبر(ص) قرآن و اهلبیت (ولو به معنای وسیع آن) می‌باشد و اتفاقاً در مورد اهل بیت سه بار تأکید می‌کند که «خدا را بیاد شما می‌اندازم در مورد اهل بیتم» هر چند جملات لن یفترقا را ندارد، ای کاش ابن تیمیّه و وهابی‌ها به همین مضمون عمل می‌کردند، و این همه مضامین قرآن را که درباره شفاعت، تحصیل نمودن وسیله به سوی خدا، متوسل شدن به پیامبر(ص) برای استغفار، نفی تجسیم، زیر پا قرار نمی‌دادند و ای کاش به تأکید حدیث توجّه می‌کردند که سه بار درباره اهلبیت تأکید نموده است و این همه بی‌حرمتی‌ها به اهلبیت و قبور آن‌ها در بقیع و کربلا و… روا نمی‌داشتند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، همان، تمام کتاب.</ref>
۱٬۴۰۷

ویرایش