حب الوطن من الایمان

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۹ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا جمله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ» در منابع حدیثی موجود است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟

جملهٔ حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمان منسوب به پیامبر(ص) به این شکل در منابع روایی نقل نشده، و بر فرض صحیح‌بودن انتساب آن به پیامبر(ص)، معانی مختلفی، مانند برخی معانی عرفانی، و غیر از معنای جدید متبادر از واژهٔ وطن از آن شده است.

در برخی منابع منظور از وطن بهشت، قرب الهی و سرزمین اسلامی دانسته شده که با وطن عرفی تناسبی ندارد. از نگاه اسلام، زمان و مکان به‌خودی‌خود ارزش و اعتباری ندارند بلکه ارزش و تقدس آنها تابع وقایعی است که در آن زمان یا مکان رخ می‌دهد.

متن، منبع و محتوای روایت

این جمله در منابع قبل از قرن پنجم قمری شیعه به‌عنوان حدیث نقل نشده است. اولین منبع موجود که این جمله به‌عنوان روایت در آن نقل شده تفسیر ابوالفتوح رازی (درگذشتهٔ پس از ۵۵۲ق) است.[۱] در قرن دهم قمری، ملا فتح الله کاشانی (درگذشتهٔ ۹۸۸ق) این جمله را در تفسیر خود به عنوان روایت نقل کرده است. در دورهٔ صفوی، این روایت را شیخ حر عاملی (۱۰۳۳ - ۱۱۰۴ق) در مقدمهٔ امل الآمل به‌عنوان روایت نقل کرده است.[۲] شیخ عباس قمی (۱۲۹۴-۱۳۵۹ق)، با استناد به کلام شیخ حر عاملی، این جمله را به‌عنوان روایتی مرسل نقل کرده است.[۳] در دوره‌های بعد، ملا احمد نراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق) این جمله را به‌عنوان روایت در کتاب خزائن خود آورده است.[۴]

در منابع متأخر شیعی، سید محسن امین[۵] (۱۲۸۴- ۱۳۷۱ق‌)، سید جعفر مرتضی عاملی[۶] (۱۳۶۴ – ۱۴۴۱ق) و محمد محمدی ری‌شهری[۷] (۱۳۲۵-۱۴۰۱ش) این جمله را به عنوان روایت نقل کرده‌اند.

علاقه به وطن

حس وطن‌خواهی و وطن‌دوستی از امور فطری است و انسان ناخودآگاه به زادگاه خود علاقه خاصی دارد. در تاریخ اسلام درباره پیامبر(ص) نقل شده است هنگامی که حضرت از مکه به مدینه هجرت می‌کرد، در مسیر هنگامی که به جحفه رسید، در حالی که از فشار مشرکان محزون و ناراحت بود، به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه: ﴿إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی‌گرداند.(قصص:۸۶) را برای پیامبر(ص) نازل و او را دلداری داده و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ پیامبر گفت: آری و آه سردی کشیده و گفت: «الوطن، الوطن.»[۲]

متن منسوب به پیامبر(ص)

متنی که در برخی منابع به پیامبر نسبت داده شده چنین است:

این عبارت در کتاب‌های امل الآمل نوشته شیخ حر عاملی،[۸] تحفة السنیه نوشته فیض کاشانی،[۱۰] مستدرک سفینة البحار،[۱۱] الصحیح من السیرة نوشته سید جعفر مرتضی عاملی[۱۲] و کشف الخفاء[۱۳] بدون ذکر سند نقل شده است.

همچنین شاعرانی همچون مولوی و سعدی این عبارت را حدیث پنداشته‌اند. سعدی در این باره سروده است:

سعدیا حب وطن گر چه حدیثی‌ست صحیح نتوان مرد به سختی که من این جا زادم[۱۴]

بررسی سند و محتوا

این عبارت در کتاب‌های معتبر حدیثی ذکر نشده است و کتاب‌هایی که این عبارت را به پیامبر منسوب کرده‌اند منبع حدیثی شمرده نمی‌شوند؛ بنابراین این جمله به‌عنوان حدیث در هیچ کدام از کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده و انتساب آن از نظر سند به پیامبر(ص) معتبر نیست.

بر فرض پذیرش انتساب این عبارت به پیامبر(ص)، درباره اینکه منظور از واژه وطن در این عبارت چیست، احتمالات مختلفی مطرح شده است:

  • بهشت، که مسکن اول آدم ابوالبشر(ع) بود.
  • مکه، که ام‌القری جهان اسلام و قبله مسلمانان است.
  • بازگشت به سوی خداوند؛ زیرا که او مبدأ و معاد است.
  • سرزمین بزرگ اسلامی، که حفظ آن بر همه واجب است.[۱۵]

ذاتی نبودن تقدس زمان و مکان

ارزش و اعتبار زمان و مکان ذاتی نیست بلکه به‌خاطر حوادث و وقایعی است که در آنها رخ می‌دهد، مانند سیزده رجب یا هجده ذی‌الحجه که دارای ارزش و اعتبار ذاتی نبودند بلکه به‌خاطر ولادت امام علی(ع) در سیزدهم رجب و انتصاب ایشان به جانشینی پیامبر(ص) در ۱۸ ذی‌الحجه، این روزها اعتبار و ارزش پیدا کردند. همچنین مکانی مانند غار حرا ارزش ذاتی ندارد بلکه به دلیل وجود پیامبر(ص) و نزول وحی در آن تقدس پیدا کرده است. بنابراین وطن هم فی‌نفسه تقدس ندارد و به همین خاطر است که قرآن کریم در موارد متعددی دستور به هجرت داده است.


منابع

  1. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش، ج۱۷، ص۲۹۹.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.
  3. القمی، عباس بن محمدرضا، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، تهران، دارالاسوه للطباعه والنشر، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۵۲۵.
  4. نراقی، احمد بن محمدمهدی، خزائن، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، قیام، ۱۳۸۰ش، ص۵۲۸.
  5. الامین، السید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق السید حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۰۱.
  6. العاملی، السید جعفر مرتضی،
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة (با ترجمهٔ فارسی)، قم، مؤسسهٔ علمی و فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۷۹ش، ج۱۳، ص۲۳۶.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.
  9. [۸]
  10. فیض کاشانی، ملامحسن، شارح سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس، ص۳۴۰.
  11. نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.
  12. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.
  13. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.
  14. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۳۷۱.
  15. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.