توقیفی بودن اسماء الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۵ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

چرا عاشق و يا معشوق و يا بسياري از اسم‌هاي زيباي ديگر، جزء اسماء الهي نيستند؟


در علم كلام مبحثي وجود دارد با عنوان توقيفي بودن اسماء. كساني كه قائل به توقيفي بودن اسماء هستند معتقدند غير از اسمائي كه در متون ديني و ادعيه و قرآن ذكر شده است نمي توان از نام ديگري براي خداوند استفاده كرد. «مستند اين گروه رواياتي است كه در آن ها مضاميني با همين عبارات آمده است از جمله ان الخالق لا يوصف الا بما وصف به نفسه يعني خداوند وصف نمي شود جز به آن چه خودش به آن ها خود را وصف كرده است و يا لا تتجاوز في التوحيد ما ذكره الله تعالي فتهلک يعني از آن چه خداوند در وحدانيت خود ذكر نموده تجاوز نكنيدكه هلاك مي شويد [۱] در برابر اين عده كساني ديگر اسماء را توقيفي ندانسته و قائلندكه غير از اسمائي كه در قرآن و سنّت براي خداوند ذكر شده اسماء مناسب با شأن و مقام او را مي توان بر او نهاد اين گروه به آيه ۱۸۰ سوره اعراف تمسك جسته اند. كه مي فرمايد: ﴿لله الاسماء الحسني فادعوها بها براي خدا نام هاي نيكوست پس به آن ها بخوانيد او را[۲].

علامه طباطبايي ذيل اين آيه توقيفي بودن اسماء را در علم كلام جايز نمي داند و قائل است به اين كه از اسماء ديگر كه منافي شأن و عظمت و بزرگي و مخالف با تجرد او نباشد مي توان در حق او استفاده كرد چنانكه عنوان مي كند در علم فقه به لحاظ بعضي ملاحظات ديني ممكن است بزرگاني مخالف با اين امر باشند[۳].

مرحوم آيت الله شعراني در شرح كشف المراد مي فرمايند: «بسياري از علما نام هاي خداي تعالي را توقيفي مي دانند و غير آن چه وارد شده است را بر او جايز نمي دانند. انسان در ابتداي امر مي پندارد مقصود منع شرعي است اما التزام بدان دشوار است. ولي هر نام نيكو كه دلالت بركمال و صفات كماليه او كند بر او مي توان اطلاق كرد و اسمائي كه دلالت بر نقص كند جايز نيستند دليل آن كه بعضي اسماء مانند كريم و جواد را بر خداوند جايز و بعضي ديگر مانند سخي را با آن كه هم رديف هم هستند را جايز نمي دانند، بيشتر امتناع طبع بُلغاي (عالمان علم بلاغت) اهل لغت است نه آن كه در روايتي يا آيه اي از قرآن وارد شده باشد كه خدا را مثلا فقيه يا سخي نگوئيد».[۴]

با احتساب اين موارد دو نكته به دست مي آيد:

نكته اول: علماي كلام بيشتر معتقدند كه خدا را با هر نام كه مخالف شأن و مقام و عظمت او نباشد مي توان ناميد و علت مخالفت بعضي از علما با اين كار مراعات بعضي ملاحظات ديني و مخالفت با فصاحت و بلاغت كلام است.

نكته دوم: آناني كه اسماء الهي را توقيفي نمي دانند احتياط كرده و بنا به همان ملاحظات ياد شده در ناميدن خدا به اسمائي غير از آن چه در ادعيه وارد شده احتياط مي نمايند. شرط عقل و روايات وارد شده نيز همين مطلب را تأييد مي كند ضمن آن كه لزومي ندارد با اين همه اسمائي كه از ائمه معصومين ما در ادعيه مختلف روايت شده خدا را با نام هاي ديگر بخوانيم پس بهتر است در مناجات و راز و نياز با خدا به دعا هاي معتبر در مفاتيح و صحيفه سجاديه رجوع كرده و از پيش خود خدا را با نامي كه شايد شائبه نقص و كمبود در او را به وجود آورد نخوانيم.

اما درباره كلمه عشق و معشوق برخي از اهل لغت گفته اند كه فرق عشق با محبت در اين است كه در مفهوم عشق نوعي گرايش شهواني نيز وجود دارد[۵]. به نظر مي رسد همين تفاوت لغوي براي عدم استعمال آن درباره خداوند كافي باشد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ ترجمه الميزان، ذيل آيه ۱۸۰ سوره اعراف.

۲ـ شرح كشف المراد، شعراني، ص ۴۱۱به بعد.


منابع

  1. شيخ صدوق، محمد بن حسن، التوحيد، دفتر نشر اسلامي، باب دوم، ح۱۷و ۳۱.
  2. شيرواني، علی، شرح و ترجمه كشف المراد، قم، دارالعلم، ج۱، ص۶۱.
  3. ر.ك:علامه طباطبايي، سيد محمد حسين؛الميزان، ترجمه: موسوي همداني، سيد محمد، باقر ذيل آيه ۱۸۰ سوره اعراف.
  4. شعراني، محمد حسن، ترجمه و شرح كشف المراد، دارالكتب اسلاميه، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۲.
  5. عسگري، ابي هلال؛ معجم الفروق اللغويه؛ ص ۳۵۸. دفتر نشر اسلامي؛ قم؛ ۱۴۱۲ ق.