توقیفی بودن اسماء الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

تکمیل و بارگزاری
(بارگزاری اولیه)
 
(تکمیل و بارگزاری)
خط ۸: خط ۸:


{{سوال}}
{{سوال}}
چرا عاشق و يا معشوق و يا بسياري از اسم‌هاي زيباي ديگر، جزء اسماء الهي نيستند؟
آیا اسماء الهی توقیفی هستند و به جز اسم هایی که در قرآن و ادعیه آمده است نمی توان اسماء دیگری را برای خدا به کار برد، یا این طور نیست و اسماء دیگری را هم می توان برای خدا استفاده کرد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در علم كلام مبحثي وجود دارد با عنوان توقيفي بودن اسماء. كساني كه قائل به توقيفي بودن اسماء هستند معتقدند غير از اسمائي كه در متون ديني و ادعيه و قرآن ذكر شده است نمي توان از نام ديگري براي خداوند استفاده كرد. «مستند اين گروه رواياتي است كه در آن ها مضاميني با همين عبارات آمده است از جمله ان الخالق لا يوصف الا بما وصف به نفسه يعني خداوند وصف نمي شود جز به آن چه خودش به آن ها خود را وصف كرده است و يا لا تتجاوز في التوحيد ما ذكره الله تعالي فتهلک يعني از آن چه خداوند در وحدانيت خود ذكر نموده تجاوز نكنيدكه هلاك مي شويد <ref>شيخ صدوق، محمد بن حسن، التوحيد، دفتر نشر اسلامي، باب دوم، ح۱۷و ۳۱.</ref> در برابر اين عده كساني ديگر اسماء را توقيفي ندانسته و قائلندكه غير از اسمائي كه در قرآن و سنّت براي خداوند ذكر شده اسماء مناسب با شأن و مقام او را مي توان بر او نهاد اين گروه به آيه ۱۸۰ سوره اعراف تمسك جسته اند. كه  مي فرمايد: {{قرآن|لله الاسماء الحسني فادعوها بها}} براي خدا نام هاي نيكوست پس به آن ها بخوانيد او را<ref>شيرواني، علی، شرح و ترجمه كشف المراد، قم، دارالعلم، ج۱، ص۶۱.</ref>.
یکی از مباحثی که در علم کلام از آن بحث می شود، توقیفی بودن [[اسماء الهی]] در اسامی و صفاتی است که در ادعیه و قرآن آمده است، که آیا می شود غیر از این اسماء از اسماء دیگری که منافی با شأن خدای متعال نباشد استفاده کرد یا خیر. با وجود اینکه اکثر فقها و بزرگان قائل به این هستند که می شود خدای متعال را با اسمائی غیر از [[اسماء مأثور|اسماء الهی]] در صورتی که خلاف شأن خدای متعال نباشد نام گذاری کرد، اما مقتضای [[احتیاط]] و مراعات بعضی ملاحظات دینی این است که خداوند، با اسمائی غیر از اسماء مأثور و ذکر شده در [[قرآن]] و [[ادعیه]] نام گذاری نشود.


علامه طباطبايي ذيل اين آيه توقيفي بودن اسماء را در علم كلام جايز نمي داند و قائل است به اين كه از اسماء ديگر كه منافي شأن و عظمت و بزرگي و مخالف با تجرد او نباشد مي توان در حق او استفاده كرد چنانكه عنوان مي كند در علم فقه به لحاظ بعضي ملاحظات ديني ممكن است بزرگاني مخالف با اين امر باشند<ref>ر.ك:علامه طباطبايي، سيد محمد حسين؛الميزان، ترجمه: موسوي همداني، سيد محمد، باقر ذيل آيه ۱۸۰ سوره اعراف.</ref>.
==قائلین به توقیفی بودن اسماء الهی==
در علم كلام مبحثي وجود دارد با عنوان توقيفي بودن اسماء الهی. كساني كه قائل به توقيفي بودن اسماء هستند معتقدند غير از اسمائي كه در متون ديني و ادعيه و قرآن ذكر شده است نمي توان از نام ديگري براي خداوند استفاده كرد. مستند اين گروه رواياتي است كه در آن ها مضاميني با همين عبارات آمده است از جمله «ان الخالق لا يوصف الا بما وصف به نفسه» يعني خداوند وصف نمي شود جز به آن چه خودش به آن ها خود را وصف كرده است و يا «لا تتجاوز في التوحيد ما ذكره الله تعالي فتهلک» يعني از آن چه خداوند در وحدانيت خود ذكر نموده تجاوز نكنيد كه هلاك مي شويد<ref>شيخ صدوق، محمد بن حسن، التوحيد، دفتر نشر اسلامي، باب دوم، ح۱۷و ۳۱.</ref>  


مرحوم آيت الله شعراني در شرح كشف المراد مي فرمايند: «بسياري از علما نام هاي خداي تعالي را توقيفي مي دانند و غير آن چه وارد شده است را بر او جايز نمي دانند. انسان در ابتداي امر مي پندارد مقصود منع شرعي است اما التزام بدان دشوار است. ولي هر نام نيكو كه دلالت بركمال و صفات كماليه او كند بر او مي توان اطلاق كرد و اسمائي كه دلالت بر نقص كند جايز نيستند دليل آن كه بعضي اسماء مانند كريم و جواد را بر خداوند جايز و بعضي ديگر مانند سخي را با آن كه هم رديف هم هستند را جايز نمي دانند، بيشتر امتناع طبع بُلغاي (عالمان علم بلاغت) اهل لغت است نه آن كه در روايتي يا آيه اي از قرآن وارد شده باشد كه خدا را مثلا فقيه يا سخي نگوئيد».<ref>شعراني، محمد حسن، ترجمه و شرح كشف المراد، دارالكتب اسلاميه، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۲.</ref>
==قائلین به نام گذاری خداوند به اسماء دیگر==
در برابر اين عده كساني ديگر اسماء را توقيفي ندانسته و قائلندكه غير از اسمائي كه در قرآن و [[سنّت]] براي خداوند ذكر شده اسماء مناسب با شأن و مقام او را مي توان بر او نهاد اين گروه به آيه ۱۸۰ سوره اعراف تمسك جسته اند. كه  مي فرمايد: {{قرآن|لله الاسماء الحسني فادعوه بها}} براي خدا نام هاي نيكوست پس با آن ها او را بخوانيد<ref>شيرواني، علی، شرح و ترجمه كشف المراد، قم، دارالعلم، ج۱، ص۶۱.</ref>.


[[علامه طباطبايي]] ذيل اين آيه توقيفي بودن اسماء را در علم كلام جايز نمي داند و قائل است به اين كه از اسماء ديگر كه منافي شأن و عظمت و بزرگي و مخالف با تجرد او نباشد مي توان در حق او استفاده كرد چنانكه عنوان مي كند در علم فقه به لحاظ بعضي ملاحظات ديني ممكن است بزرگاني مخالف با اين امر باشند<ref>ر.ك:علامه طباطبايي، سيد محمد  حسين؛الميزان، ترجمه: موسوي همداني، سيد محمد، باقر ذيل آيه ۱۸۰ سوره اعراف.</ref>.
[[مرحوم آيت الله شعراني]] در شرح [[كشف المراد]] مي فرمايند: «بسياري از علما نام هاي خداي تعالي را توقيفي مي دانند و غير آن چه وارد شده است را بر او جايز نمي دانند. انسان در ابتداي امر مي پندارد مقصود منع شرعي است اما التزام بدان دشوار است. ولي هر نام نيكو كه دلالت بركمال و صفات كماليه او كند بر او مي توان اطلاق كرد و اسمائي كه دلالت بر نقص كند جايز نيستند دليل آن كه بعضي اسماء مانند كريم و جواد را بر خداوند جايز و بعضي ديگر مانند سخي را با آن كه هم رديف هم هستند را جايز نمي دانند، بيشتر امتناع طبع بُلغاي (عالمان علم بلاغت) اهل لغت است نه آن كه در روايتي يا آيه اي از قرآن وارد شده باشد كه خدا را مثلا فقيه يا سخي نگوئيد».<ref>شعراني، محمد حسن، ترجمه و شرح كشف المراد،  دارالكتب اسلاميه، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۲.</ref>
==احتیاط در عدم استفاده از اسماء غیر مأثور==
با احتساب اين موارد دو نكته به دست مي آيد:
با احتساب اين موارد دو نكته به دست مي آيد:


نكته اول: علماي كلام بيشتر معتقدند كه خدا را با هر نام كه مخالف شأن و مقام و عظمت او نباشد مي توان ناميد و علت مخالفت بعضي از علما با اين كار مراعات بعضي ملاحظات ديني و مخالفت با فصاحت و بلاغت كلام است.
نكته اول: علماي كلام بيشتر معتقدند كه خدا را با هر نام كه مخالف شأن، مقام و عظمت او نباشد مي توان ناميد و علت مخالفت بعضي از علما با اين كار مراعات بعضي ملاحظات ديني و مخالفت با فصاحت و بلاغت كلام است.


نكته دوم: آناني كه اسماء الهي را توقيفي نمي دانند احتياط كرده و بنا به همان ملاحظات ياد شده در ناميدن خدا به اسمائي غير از آن چه در ادعيه وارد شده احتياط مي نمايند. شرط عقل و روايات وارد شده نيز همين مطلب را تأييد مي كند ضمن آن كه لزومي ندارد با اين همه اسمائي كه از ائمه معصومين ما در ادعيه مختلف روايت شده خدا را با نام هاي ديگر بخوانيم پس بهتر است در مناجات و راز و نياز با خدا به دعا هاي معتبر در مفاتيح و صحيفه سجاديه رجوع كرده و از پيش خود خدا را با نامي كه شايد شائبه نقص و كمبود در او را به وجود آورد نخوانيم.
نكته دوم: آناني كه اسماء الهي را توقيفي نمي دانند احتياط كرده و بنا به همان ملاحظات ياد شده در ناميدن خدا به اسمائي غير از آن چه در ادعيه وارد شده احتياط مي نمايند.  


اما درباره كلمه عشق و معشوق برخي از اهل لغت گفته اند كه فرق عشق با محبت در اين است كه در مفهوم عشق نوعي گرايش شهواني نيز وجود دارد<ref>عسگري، ابي هلال؛ معجم الفروق اللغويه؛ ص ۳۵۸. دفتر نشر اسلامي؛ قم؛ ۱۴۱۲ ق.</ref>. به نظر مي رسد همين تفاوت لغوي براي عدم استعمال آن درباره خداوند كافي باشد.
شرط عقل و روايات وارد شده نيز همين مطلب را تأييد مي كند ضمن آن كه لزومي ندارد با اين همه اسمائي كه از ائمه معصومين ما در ادعيه مختلف روايت شده خدا را با نام هاي ديگر بخوانيم، پس بهتر است در مناجات و راز و نياز با خدا به دعا هاي معتبر در [[مفاتيح]] و [[صحيفه سجاديه]] رجوع كرده و از پيش خود، [[خدا]] را با نامي كه شايد شائبه نقص و كمبود در او را به وجود آورد نخوانيم.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۳۹: خط ۴۶:


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش