تناقض اختیار خدا با سایر صفات الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
اگر خداوند دارای اختیار باشد، باید با گزینه‌های مختلفی روبرو باشد تا از میان آن‌ها یکی را انتخاب کند و چون بنابر فرض، خداوند، علیم مطلق است و از آینده خبر دارد، پس می‌داند چه انتخابی می‌کند و این نشان می‌دهد که خداوند گزینه‌های مختلفی برای انتخاب ندارد؛ بلکه باید فقط بر اساس علم خود انتخاب کند؛ از این رو اختیار خداوند با علم او در تناقض است و موجودی که صفاتش متناقض است، اصلاً نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زمان‌مندی را هم نمی‌توان از علم و فعل او حذف کرد تا بتوان میان اختیار و علم او جمع کرد؛ چرا که هیچ موجودی، خارج از زمان به تصور نمی‌آید!
اگر خداوند دارای اختیار باشد، باید با گزینه‌های مختلفی روبرو باشد تا از میان آن‌ها یکی را انتخاب کند و چون بنابر فرض، خداوند، علیم مطلق است و از آینده خبر دارد، پس می‌داند چه انتخابی می‌کند و این نشان می‌دهد که خداوند گزینه‌های مختلفی برای انتخاب ندارد؛ بلکه باید فقط بر اساس علم خود انتخاب کند؛ از این رو اختیار خداوند با علم او در تناقض است و موجودی که صفاتش متناقض است، اصلاً نمی‌تواند وجود داشته باشد؛ زمان‌مندی را هم نمی‌توان از علم و فعل او حذف کرد تا بتوان میان اختیار و علم او جمع کرد؛ چرا که هیچ موجودی، خارج از زمان به تصور نمی‌آید!
{{پایان شبهه}}
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
تناقضی بین [[اختیار]] خداوند و سایر صفات او وجود ندارد. مقایسه اختیار الهی با اختیار انسان ناشی از تصور اشتباه و عدم شناخت ذات و [[صفات الهی]] است. هرچند برخی صفات برای [[خداوند]] و انسان به صورت اشتراکی به کار می‌رود اما صفات خالق در حد کمال است و هیچ نوع نقص و محدودیتی را نمی‌توان به خدا نسبت داد. اختیار دارای معانی مختلفی است که در برخی معانی مطابق اختیار الهی نیست و خداوند از آن مبراست.


==تفاوت اختیار و سایر صفات در خدا و انسان==
==تفاوت اختیار و سایر صفات در خدا و انسان==
با اطمینان می‌توان گفت که تمام شبهاتی که بر اصل توحید و خداشناسی وارد می‌شود، ناشی از تصور ناصحیح ذات و صفات واجب الوجود است؛ در براهین اثبات خدا، بیان می‌شود که خداوند از هرنقص و هرمحدودیتی مبراست؛ از این رو هرصفت یا هرفعلی را نمی‌توان به او منسوب کرد؛ بدین سبب که برخی از صفات، هم برای خداوند و هم برای سایر مخلوقات و از جمله انسان، مشترکاً به کار می‌رود، ممکن است برخی از افراد، با انطباق صفات مخلوقات بر خداوند دچار انحراف شوند و در نتیجه به انکار وجود او باور آرند؛ مهم‌ترین بخش از مسائل مربوط به الهیات، خصوصاً الهیات بالمعنی الاخص، تصور دقیق و صحیح مفاهیم فلسفی است که اگر به درستی انجام نشود، پایه بسیاری از برداشت‌های نادرست و باطل قرار خواهد گرفت.
با اطمینان می‌توان گفت که تمام شبهاتی که بر اصل [[توحید]] و [[خداشناسی]] وارد می‌شود، ناشی از تصور ناصحیح ذات و صفات [[واجب الوجود]] است؛ در براهین اثبات خدا، بیان می‌شود که خداوند از هرنقص و هرمحدودیتی مبراست؛ از این رو هر صفت یا هرفعلی را نمی‌توان به او منسوب کرد؛ بدین سبب که برخی از صفات، هم برای خداوند و هم برای سایر مخلوقات و از جمله انسان، مشترکاً به کار می‌رود، ممکن است برخی از افراد، با انطباق صفات مخلوقات بر خداوند دچار انحراف شوند و در نتیجه به انکار وجود او باور آرند؛ مهم‌ترین بخش از مسائل مربوط به الهیات، خصوصاً الهیات بالمعنی الاخص، تصور دقیق و صحیح مفاهیم فلسفی است که اگر به درستی انجام نشود، پایه بسیاری از برداشت‌های نادرست و باطل قرار خواهد گرفت.


==مفاهیم اختیار==
==مفاهیم اختیار==


در دانش کلام برای اختیار، معنی مطرح شده است:
در دانش کلام برای اختیار، معانی مختلفی مطرح شده است:


#  گاهی مراد از اختیار، همان اراده است.
#  گاهی مراد از اختیار، همان اراده است.
خط ۲۵: خط ۲۸:
توجه به این نکته ضروری است که ممکن است برخی، اختیار و اراده را، به سبب اینکه میان آن‌ها همبستگی خاصی وجود دارد، با یکدیگر اشتباه بگیرند. در صورتی که اراده، از مقدمات اختیار به حساب می‌آید نه خود اختیار!<ref>سجادی؛ سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ هـ. ش، ج۱، ص۱۰۶ و ۱۳۰.</ref>  
توجه به این نکته ضروری است که ممکن است برخی، اختیار و اراده را، به سبب اینکه میان آن‌ها همبستگی خاصی وجود دارد، با یکدیگر اشتباه بگیرند. در صورتی که اراده، از مقدمات اختیار به حساب می‌آید نه خود اختیار!<ref>سجادی؛ سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ هـ. ش، ج۱، ص۱۰۶ و ۱۳۰.</ref>  


اراده الهی با اراده انسان تفاوت می‌کند؛ زیرا اراده الهی، همان فعل اوست؛ یعنی همین که خداوند اراده، می‌کند، موجود می‌شود. اراده انسان، یک کیفیت نفسانی است، در حالی که اراده الهی، اِعمال قدرت و ربوبیت است؛<ref>خویی؛ سید ابوالقاسم، محاضرات فی الاصول، قم، طبع دارالهادی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هـ. ق، ج۲، ص۳۶–۳۷و ص۷۲.</ref> با این تفسیر اراده الهی با علم او منافاتی ندارد؛ زیرا خداوند متعال آنچه را که در علم اوست اراده می‌کند؛ اشیاء، پیش از مرتبه وجود عینی، دارای وجود علمی‌اند و خدای سبحان با اراده تکوینی، به موجود علمی، به نحو تجلّی و نه به نحو تجافی،<ref>فاعلیت به نحو تجلی یعنی وجود اشیاء مانند نوری است که از خورشید حق تابیده می‌شود و اتصال او همیشه با خورشید برقرار است، نه مانند باران که اگر به زمین فرور آید دیگر در آسمان نیست؛ به این نحو از تنزل، تجافی گفته می‌شود.</ref> وجود عینی می‌بخشد؛<ref>جوادی آملی؛ عبداله، تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ هشتم، ۱۳۸۹ هـ. ش، ج۶، ص۳۲۶.</ref> پس اراده الهی به علم او تعلق می‌گیرد.<ref>جوادی آملی؛ عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (توحید در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۳ هـ. ش، ج۲، ص۳۸۰.</ref>
[[اراده الهی]] با اراده انسان تفاوت می‌کند؛ زیرا اراده الهی، همان فعل اوست؛ یعنی همین که خداوند اراده، می‌کند، موجود می‌شود. اراده انسان، یک کیفیت نفسانی است، در حالی که اراده الهی، اِعمال قدرت و ربوبیت است؛<ref>خویی؛ سید ابوالقاسم، محاضرات فی الاصول، قم، طبع دارالهادی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ هـ. ق، ج۲، ص۳۶–۳۷و ص۷۲.</ref> با این تفسیر اراده الهی با علم او منافاتی ندارد؛ زیرا خداوند متعال آنچه را که در علم اوست اراده می‌کند؛ اشیاء، پیش از مرتبه وجود عینی، دارای وجود علمی‌اند و خدای سبحان با [[اراده تکوینی]]، به موجود علمی، به نحو تجلّی و نه به نحو تجافی،<ref>فاعلیت به نحو تجلی یعنی وجود اشیاء مانند نوری است که از خورشید حق تابیده می‌شود و اتصال او همیشه با خورشید برقرار است، نه مانند باران که اگر به زمین فرور آید دیگر در آسمان نیست؛ به این نحو از تنزل، تجافی گفته می‌شود.</ref> وجود عینی می‌بخشد؛<ref>جوادی آملی؛ عبداله، تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ هشتم، ۱۳۸۹ هـ. ش، ج۶، ص۳۲۶.</ref> پس اراده الهی به علم او تعلق می‌گیرد.<ref>جوادی آملی؛ عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (توحید در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۳ هـ. ش، ج۲، ص۳۸۰.</ref>


==معنای دوم اختیار==
==معنای دوم اختیار==
خط ۵۹: خط ۶۲:


====تناقض اختیار و علم ذاتی====
====تناقض اختیار و علم ذاتی====
طبق معنای اول و معانی سوم تا پنجم برای اختیار، هیچ منافاتی وجود ندارد؛ اما میان اختیار به معنای قدرت الهی و علم ذاتی، این سؤال مطرح می‌شود که خداوند که علم تام به همه جزئیات عالم، قبل از ایجاد دارد و بنابر فرض، قادر مطلق هم هست، می‌تواند متعلق قدرت خود را خلاف علم خود قرار دهد؟ اگر چنین کند آیا خلاف علم خود رفتار نکرده است؟! و اگر نمی‌تواند، آیا این امر نشان از محدودیت قدرت او نیست؟!  
طبق معنای اول و معانی سوم تا پنجم برای اختیار، هیچ منافاتی بینشان وجود ندارد؛ اما میان اختیار به معنای قدرت الهی و علم ذاتی، این سؤال مطرح می‌شود که خداوند که علم تام به همه جزئیات عالم، قبل از ایجاد دارد و بنابر فرض، قادر مطلق هم هست، می‌تواند متعلق قدرت خود را خلاف علم خود قرار دهد؟ اگر چنین کند آیا خلاف علم خود رفتار نکرده است؟! و اگر نمی‌تواند، آیا این امر نشان از محدودیت قدرت او نیست؟!  


هریک از صفات ذاتی، عین دیگری، از لحاظ مصداق، و غیر دیگری، از لحاظ مفهوم است و عینیت آن‌ها با ذات و با یکدیگر، از لحاظ مصداق، منافاتی با مغایرت مفهومی آن‌ها ندارد؛ یعنی اشکالی ندارد که مفاهیمی مثل علم و قدرت را به ذات الهی نسبت دهیم، اما مصداق این مفاهیمِ کثیر، یک واحد بسیط باشد؛ همین معنا، یعنی عینیّت ذات و صفات و نفی تمایز مصداقی میان ذات و صفات، همان احدیت ذات باری تعالی است؛ پس مفاهیمِ صفات، زائد بر ذات، ولی حقایق آن‌ها، عین ذات لایزال الهی است؛<ref>طباطبایی محمد حسین، مجموعه رسائل، قم، انتشارات بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۷، ج‏۱، ص: ۳۲.</ref>
هریک از صفات ذاتی، عین دیگری، از لحاظ مصداق، و غیر دیگری، از لحاظ مفهوم است و عینیت آن‌ها با ذات و با یکدیگر، از لحاظ مصداق، منافاتی با مغایرت مفهومی آن‌ها ندارد؛ یعنی اشکالی ندارد که مفاهیمی مثل علم و قدرت را به ذات الهی نسبت دهیم، اما مصداق این مفاهیمِ کثیر، یک واحد بسیط باشد؛ همین معنا، یعنی عینیّت ذات و صفات و نفی تمایز مصداقی میان ذات و صفات، همان احدیت ذات باری تعالی است؛ پس مفاهیمِ صفات، زائد بر ذات، ولی حقایق آن‌ها، عین ذات لایزال الهی است؛<ref>طباطبایی محمد حسین، مجموعه رسائل، قم، انتشارات بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۷، ج‏۱، ص: ۳۲.</ref>
خط ۸۴: خط ۸۷:
بر اساس دلایل عقلی و برهانی، خداوند قادر و عالم علی الاطلاق است و هیچ گونه تعارضی میان صفات او وجود ندارد؛ تأکیدی که بر تسبیح و تقدیس ذات الهی در آیات قرآن و روایات رفته است، گویای این حقیقت است که انسان باید او را متصف به صفات کمال بشناسد اما در عین حال از هرگونه نقص و کاستی هم، که مخصوص مخلوقات است، پیراسته بداند! نیز روشن شد که زمانی‌بودن، دلیل محدودبودن است و حال آنکه هیچگونه محدودیتی در ذات و صفات و افعال الهی، از آن جهت که از خداوند صادر می‌شود، وجود ندارد!
بر اساس دلایل عقلی و برهانی، خداوند قادر و عالم علی الاطلاق است و هیچ گونه تعارضی میان صفات او وجود ندارد؛ تأکیدی که بر تسبیح و تقدیس ذات الهی در آیات قرآن و روایات رفته است، گویای این حقیقت است که انسان باید او را متصف به صفات کمال بشناسد اما در عین حال از هرگونه نقص و کاستی هم، که مخصوص مخلوقات است، پیراسته بداند! نیز روشن شد که زمانی‌بودن، دلیل محدودبودن است و حال آنکه هیچگونه محدودیتی در ذات و صفات و افعال الهی، از آن جهت که از خداوند صادر می‌شود، وجود ندارد!


{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۱ =آفریدگار
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =اسماء و صفات الهی
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
۴۳

ویرایش