تنافی بداء با وعده‌های الهی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۲ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آيا بداء با آياتي مانند ﴿و لا تخلف الميعاد در تعارض نيست؟

بداء در لغت به معنای ظهور پس از خفا و پنهان بودن است و هرگاه در مورد انسان به کار رود به این معناست که چیزی بر انسان پوشیده و پنهان بوده و سپس معلوم و آشکار گشته است.

روشن است که چنین معنایی مستلزم جهل و تبدل رأی است، از این رو اطلاق این معنا در مورد خداوند محال است، زیرا خداوند با علم ازلی و تخلف ناپذیر خود همه چیز را می‌داند و در اراده الهی تبدّل و تغییر راه ندارد. در احادیث ائمه طاهرین(ع)، بر نادرستی بدا به این معنا در حق خداوند تصریح و تأکید شده است.

چنان‌که امام صادق(ع) فرموده است: از کسی که عقیده دارد برای خداوند چیزی را که دیروز نمی‌دانسته آشکار شده تبرّی بجویید؛ بنابراین بداء در مورد خداوند در حقیقت ابداء و اظهار است! یعنی آنچه را خداوند از قبل می‌دانسته ولی برای انسان معلوم نبوده، آن را اظهار و آشکار می‌سازد و بداء نامیدن آن به اعتبار مقام فعل الهی است اگر چه در ذات الهی جهل و تغییر راه ندارد. برای روشن شدن بداء در مورد خداوند باید بدانیم که اولا علم گاهی به عنوان صفت ذات در مورد خداوند به کار می‌رود و گاهی به عنوان صفت فعل. اگر ذات خداوند را بدون ملاحظه موجود دیگر لحاظ کنیم، می‌توانیم صفت علم را بر او حمل کنیم؛ بنابراین خدا عالم است چه وجود دیگری باشد یا نباشد.[۱] در مقابل علم فعلی آگاهی خداوند به پدیده‌ها و آفریدگان خویش است. علم فعلی یک مفهوم انتزاعی است و از مقایسه بین فعل خداوند با او انتزاع می‌شود. بر این اساس وقتی قرآن کریم می‌فرمایند: «هم اینک خداوند از ضعف و ناتوانی شما آگاه شد»[۲] از علم به عنوان صفت فعل یاد می‌کند و منظور این است که ضعف شما هم‌اکنون ظاهر گشت و خداوند نیز به شما و ضعف شما عالم و آگاه است. تا هنگامی که ناتوانی آنان آشکار نگشته بود، آگاهی خداوند از آن ضعف ناتوانی به صورت یک واقعیت تحقق یافته در ظرف زمانی مشخص معنا و مفهوم نداشت.[۳]

ثانیاً: هر موجودی در جهان هستی با ویژگی‌ها و مشخصات خاص خود که در هیچ موجود دیگر یافت نمی‌شود تحقق یافته است. مثلاً یک بوته گل ویژگی‌های مخصوص به خود را دارد. هرگز با قرار دادن یک قطعه چوب خشک در زمین بوته گل نمی‌روید. نیاز به آب و خاک و شرایط جوی خاص دارد. از این تعیین ویژگی‌های خاص یک پدیده و مشخص نمودن مجرای وجود و تحقق آن تعبیر به تقدیر می‌شود.[۴]

وقتی مقدمات و شرایط پیدایش یک پدیده در خارج تحقق یافت ولی خود آن پدیده نهایتاً محقق نشد و مقدمات خنثی گردید، از آنجا که علم فعلی خداوند، هم به مقدمات و هم به خنثی شدن آنها تعلق می‌گیرد و این امور در حضور حق تعالی صورت می‌پذیرد، بنابراین با دگرگونی مقدمات که همان تقدیرات هستند علم فعلی خداوند به آن تقدیرات نیز تغییر می‌یابد و در جمله ای کوتاه با دگرگونی تقدیرات یک پدیده در علم فعلی خداوند «بداء» حاصل می‌شود.

و این تغییر و تحول در علم فعلی هیچ گونه ارتباطی به تغییر و تحول در ذات پروردگار ندارد چنان‌که توضیح دادیم که علم فعلی خداوند یک مفهوم انتزاعی است و از مقایسه بین فعل خداوند با او انتزاع می‌شود.[۵]

بنابر آنچه توضیح دادیم بداء گاهی در مورد انسان به کار می‌رود و آن جایی است که چیزی بر انسان پوشیده و پنهان بوده و سپس معلوم و آشکار شده و گاهی در مورد خداوند به کار می‌رود که معنی تغییر در علم فعلی خداوند است.

بدائی که ممکن است در آیات وعده و وعید ثابت شود بداء در مورد انسان است که چون بعضی از دلایل وعده‌های الهی بر انسان پوشیده است، انسان طبق محاسبات خود گمان می‌کند که طبق مشخصات خاص باید آن وعده اتفاق بیفتد امّا واقع نمی‌شود این به دلیل محدود بودن علم بشر بر اسباب و علت‌ها است و خداوند خلاف وعده عمل نکرده است.

منابع

  1. غرویان، محسن و غلامی، میرباقری، آموزش عقائد، قم، نشر دارالعلم، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۷۲.
  2. انفال / ۶۶.
  3. آموزش عقائد، ص۱۹۰.
  4. آموزش عقائد، ص۲۴۵.
  5. آموزش عقائد، ص۲۵۴.