تفسیر ابوالجارود: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۰: خط ۲۰:
'''تضعیف‌کنندگان ابوالجارود'''  
'''تضعیف‌کنندگان ابوالجارود'''  


* [[کشی]] (درگذشتهٔ حدود ۳۴۰ق) در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سُرحُوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانه‌ها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی می‌کند. (دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶).}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
* [[کشی|کَشّی]] (درگذشتهٔ حدود ۳۴۰ق) در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سُرحُوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانه‌ها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی می‌کند. (دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶).}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref>
* نجاشی (۳۷۲-۴۵۰ یا ۴۶۳ق) گرایش او به زیدیه را موجب انحرافش از تشیع به‌حساب آورده است.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref>
* نجاشی (۳۷۲-۴۵۰ یا ۴۶۳ق) گرایش او به زیدیه را موجب انحرافش از تشیع به‌حساب آورده است.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref>
* [[علامهٔ حلی]] (۶۴۸-۷۲۶ق) نیز او را تضعیف کرده و مطالب نقل‌شده در مذمت او را آورده است.<ref>العلامة الحلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح السید محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشريف الرضی، ۱۴۰۲ق، ص۲۲۳.</ref>  
* [[علامهٔ حلی]] (۶۴۸-۷۲۶ق) نیز او را تضعیف کرده و مطالب نقل‌شده در مذمت او را آورده است.<ref>العلامة الحلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح السید محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشريف الرضی، ۱۴۰۲ق، ص۲۲۳.</ref>  
خط ۲۷: خط ۲۷:
'''توثیق‌کنندگان ابوالجارود'''  
'''توثیق‌کنندگان ابوالجارود'''  


* [[شیخ مفید]] (درگذشتهٔ ۴۱۳ق)او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>
* [[شیخ مفید]] (درگذشتهٔ ۴۱۳ق) او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref>
* [[میرزا حسین نوری]] (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیف‌کنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، بی‌تا، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref>
* [[میرزا حسین نوری]] (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیف‌کنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، بی‌تا، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref>
* [[آیت‌الله خویی]] (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبول‌بودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و  قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب [[کامل الزیارات]] ابن قولویه (درگذشتهٔ ۳۶۸ق)بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref>{{یادداشت|کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال به‌شمار می‌رود. (مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸).}} خویی امکان انتساب ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی می‌کند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref>
* [[آیت‌الله خویی]] (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبول‌بودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و  قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب [[کامل الزیارات]] ابن قولویه (درگذشتهٔ ۳۶۸ق)بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref>{{یادداشت|کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال به‌شمار می‌رود. (مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸).}} خویی امکان انتساب ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی می‌کند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref>


=== در الفهرست ابن ندیم ===
=== در الفهرست ابن ندیم ===
[[ابن ندیم]] (درگذشتهٔ حدود ۳۸۰ق)، کتاب‌شناس و فهرست‌نگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی می‌کند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمی‌میرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.</ref>   
[[ابن ندیم]] (درگذشتهٔ حدود ۳۸۰ق)، کتاب‌شناس و فهرست‌نگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی می‌کند. او به نقل از امام صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که «ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمی‌میرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.»<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.</ref>   


ابن ندیم از محمد بن سنان (درگذشتهٔ ۲۲۰ق) نقل می‌کند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref>  
ابن ندیم از محمد بن سنان (درگذشتهٔ ۲۲۰ق) نقل می‌کند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref>  


== ویژگی و محتوا ==
== ویژگی و محتوا ==
کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود به ما نرسیده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در [[الفهرست]] خود اشاره می‌کند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمه‌ای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه می‌دهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاء‌شده توسط یکی از ائمه(ع) به‌قلم آورده‌اند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref>  
کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود باقی نمانده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در [[الفهرست]] خود اشاره می‌کند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمه‌ای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه می‌دهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاء‌شده توسط یکی از ائمه(ع) به‌قلم آورده‌اند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref>  


اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان می‌دهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. [[تفسیر قمی]] تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان [[امام موسی کاظم(ع)]]، به ما رسیده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را به تفسیر استاد خود، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمه‌ای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ص۲۳.</ref>  
اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان می‌دهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. [[تفسیر قمی]] تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان [[امام موسی کاظم(ع)]]، باقی مانده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را به تفسیر استاد خود، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمه‌ای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ص۲۳.</ref>  


تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه(ع) است. مفاد روایات موجود از این تفسیر، در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در چند محور قابل ارائه است:
تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه(ع) است. مفاد روایات موجود از این تفسیر، در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در چند محور قابل ارائه است:
خط ۵۱: خط ۵۱:


== اعتبار ==
== اعتبار ==
نظرات دربارهٔ اعتبار روایات تفسیر ابوالجارود بر اساس نگاه های متفاوت به وثاقت شخص ابوالجارود و راویان روایات تفسیری او متفاوت است. تغییر مذهب ابوالجارود به زیدیه موجب شده است تا برخی در اعتبار تفسیر منقول از خدشه کنند.<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسهٔ فرهنگی التمهید، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۶</ref>
نظرات دربارهٔ اعتبارِ روایات تفسیر ابوالجارود بر اساس نگاه‌های متفاوت به وثاقت شخص ابوالجارود و راویان روایات تفسیری او متفاوت است. تغییر مذهب ابوالجارود به زیدیه موجب شده است تا برخی در اعتبار تفسیر منقول از خدشه کنند.<ref>معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، قم، مؤسسهٔ فرهنگی التمهید، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۵۶</ref>


یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و [[نجاشی]] قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۱.</ref>  
یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و [[نجاشی]] قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۱.</ref>  
۶٬۸۱۴

ویرایش