تفاوت معنای اثم، سیئه، ذنب و معصیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
فرق بین اثم و سیئه و ذنب و معصیت چیست؟
معنای اثم و سیئه و ذنب و معصیت چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
یکی از مفاهیمی که در قرآن کریم با الفاظ مختلف و گوناگون بیان شده و در ابتدای نظر به آن‌ها انسان فقط یک چیز از آن‌ها برداشت می‌کند. مفهوم گناه است که در قرآن کریم در جاهای مختلف با واژه‌های گوناگون هم چون، اثم، سیئه، ذنب، معصیت، فسق و فساد و منکر و… به آن اشاره کرده است. در زبان فارسی سرپیچی از دستور مولی، گناه نامیده می‌شود در حالی که این سرپیچی امکان دارد حالات گوناگون داشته و در جایگاه‌های متعدد و در شرایط مختلف صورت پذیرد. ولی در زبان عرب به خصوص در قرآن کریم، برای لحاظ کردن همهٔ این جزئیات، کلمات متعددی وضع گردیده است که هر یک وجه خاصی از این نافرمانی را بیان می‌کند.
واژگاه اثم، سیئه، ذنب و معصیت به معنای گناه در قرآن آمده است؛ هرچند معناهای متفاوتی باهم دارند. اثم کلمه‌ای است که نشان‌دهنده زیان برای فاعل آن است. سیئه در مقابل حسنه است و به معنای زشتی و کار بد آمده و در جایی معنای گناه را هم دارد. واژه ذنب به معنای گناه است و در لغت به معنای دنباله و نتیجه است و این تعبیر بیشتر می‌خواهد عواقب گناه را نشان دهد. معصیت در مقابل طاعت است و هر نوع نافرمانی را شامل می‌شود.
 
{{مفردات قرآن}}
== اثم ==
== اثم ==
کلمهٔ اثم با مشتقات مختلف، ۴۸ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است، اسمی است برای افعالی که مانع رسیدن به ثواب و پاداش است و نیز در معنای تأخیر و درنگ کردن و ممانعت است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ماده اثم.</ref> مرحوم شعرانی می‌نویسد: اثم عبارت از گناه یا منقصت نفسانی است که از مخالفت امر پروردگار برای انسان حاصل می‌شود. و به نظر می‌رسد که چون گناه در فاعل آن نقصان به وجود می‌آورد، لذا آن را اثم گویند و از آن لحاظ که مخالفت امر خدا است، عصیان گفته می‌شود.<ref>شعرانی، ابو الحسن، نثر طوبی، تهران، کتاب فروشی اسلامی، ۱۳۹۸ش، ج۱، ص۷ و ۸.</ref> و به‌طور کلی با توجه به آیاتی که در آن‌ها واژهٔ اثم و مشتقات آن به کار رفته است، می‌توان دریافت که این واژه، مشعر به زیان و منقصت در اثر گناه است.
کلمهٔ [[اثم]] با مشتقات مختلف، ۴۸ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. اسمی است برای افعالی که مانع رسیدن به ثواب و پاداش است و نیز در معنای تأخیر و درنگ کردن و ممانعت است.<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ماده اثم.</ref> مرحوم شعرانی می‌نویسد: اثم عبارت از گناه یا مَنقَصَت نفسانی است که از مخالفت امر پروردگار برای انسان حاصل می‌شود. و به نظر می‌رسد که چون گناه در فاعل آن نقصان به وجود می‌آورد، لذا آن را اثم گویند و از آن لحاظ که مخالفت امر خدا است، عصیان گفته می‌شود.<ref>شعرانی، ابو الحسن، نثر طوبی، تهران، کتاب فروشی اسلامی، ۱۳۹۸ش، ج۱، ص۷ و ۸.</ref> و به‌طور کلی با توجه به آیاتی که در آن‌ها واژهٔ اثم و مشتقات آن به کار رفته است، می‌توان دریافت که این واژه، مشعر به زیان و منقصت در اثر گناه است.
 
در سورهٔ بقره می‌فرماید: زیان و منقصت شراب و قمار از سود و نفعشان بیشتر است.<ref>بقره / ۲۱۶.</ref>


این‌جا اثم به معنای زیان به کار رفته است و نیز در سورهٔ نساء اثم را کنار خطیئه به کار برده و به معنای گناه است.<ref>نساء / ۱۱۲.</ref> و در برخی آیات اثم به معنای زیان و منقصت نفسانی به کار رفته است: از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که بعضی گمان‌ها زیان نفسانی دارد.<ref>حجرات / ۱۲.</ref> باز در سورهٔ بقره می‌فرماید: آن کس که شهادت را نهان دارد، دلش زیان‌کار است.<ref>بقره / ۲۸۳.</ref> با توجه به این که این واژه در آیات مختلف و به لحاظ مفهوم آیه و محتوای آیه، معانی مختلفی پیدا می‌کند؛ ولی در کل بیان دارنده گناهی است که سبب زیان بدنی، روانی و روحی می‌شود.
در [[سوره بقره]] می‌فرماید: زیان و مَنقَصَت شراب و قمار از سود و نفعشان بیشتر است.<ref>بقره / ۲۱۶.</ref> اینجا اثم به معنای زیان به کار رفته است و نیز در [[سوره نساء]] اثم را کنار خطیئه به کار برده و به معنای گناه است.<ref>نساء / ۱۱۲.</ref> و در برخی آیات اثم به معنای زیان و منقصت نفسانی به کار رفته است: از بسیاری از گمان‌ها اجتناب کنید که بعضی گمان‌ها زیان نفسانی دارد.<ref>حجرات / ۱۲.</ref> باز در سورهٔ بقره می‌فرماید: آن کس که شهادت را نهان دارد، دلش زیان‌کار است.<ref>بقره / ۲۸۳.</ref> با توجه به این که این واژه در آیات مختلف و به لحاظ مفهوم آیه و محتوای آیه، معانی مختلفی پیدا می‌کند؛ ولی در کل بیان دارنده گناهی است که سبب زیان بدنی، روانی و روحی می‌شود.


== سیئه ==
== سیئه ==
در لغت به هر چیزی که انسان را از امور دنیوی یا اخروی و حالات نفسانی و بدنی و هم چنین به خاطر از دست رفتن مال و جاه و از دست رفتن دوست، اندوهگین سازد. اطلاق می‌شود. و سیئه که از سوء اخذ شده است به عمل زشت نیز گفته می‌شود که نقطه مقابل حسنه است.<ref>راغب، همان، ماده سیئه.</ref> این که به کار زشت سیئه گفته شده و آن را به برهم خوردن چهره‌ها نسبت می‌دهد، به این خاطر است که همواره در اثر گناه و کار زشت غم در چهره ظاهر می‌شود.
در لغت به هر چیزی که انسان را از امور دنیوی یا اخروی و حالات نفسانی و بدنی و همچنین به خاطر از دست رفتن مال و جاه و از دست رفتن دوست، اندوهگین سازد. [[سیئه]] اطلاق می‌شود. و سیئه که از سوء اخذ شده است به عمل زشت نیز گفته می‌شود که نقطه مقابل حسنه است.<ref>راغب، همان، ماده سیئه.</ref> این که به کار زشت سیئه گفته شده و آن را به برهم خوردن چهره‌ها نسبت می‌دهد، به این خاطر است که همواره در اثر گناه و کار زشت غم در چهره ظاهر می‌شود.


سیئه و با مشتقاتش، بیش از ۱۵۰ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است و هم چون دیگر عناوین اعمال ناپسند در آیات گوناگون با توجه به محتوای آیه، مفاهیم و معانی مختلف دارد. در کل می‌توان گفت سرباز زدن از انجام دستور مولا با توجه به ایمان قلبی و اعتقاد به مولا و امر و نهی کنندگی اش، سیئه است.
سیئه و با مشتقاتش، بیش از ۱۵۰ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است و همچون دیگر عناوین اعمال ناپسند در آیات گوناگون با توجه به محتوای آیه، مفاهیم و معانی مختلف دارد. در کل می‌توان گفت سرباز زدن از انجام دستور مولا با توجه به ایمان قلبی و اعتقاد به مولا و امر و نهی کنندگی‌اش، سیئه است.


مرحوم طبرسی در تفسیر آیه ی۸۱ سورهٔ بقره، می‌نویسد: سیئه در این‌جا به معنای شرک و شرک گرایی است و برخی نیز می‌گویند منظور از سیئه، گناه بزرگی است که کیفر آن آتش است؛ ولی نظر اول بهتر است. به این دلیل که آتش جاودانه ای که در آیه به آن اشاره شده با شرک و شرک گرایی هماهنگ است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> در جای دیگر سیئه را به قحطی، مرض، و بلاء و معصیه، مکاره و شداید و… معنی کرده است.<ref>همان، ج۳، ص۱۳۸.</ref> ولی آنچه در مورد سیئه قابل بیان است، این است که در اغلب موارد در قرآن کریم، سیئه در کنار حسنه به کار رفته است؛ یعنی کار زشتی که در مقابل کار نیک است.
[[مرحوم طبرسی]] در تفسیر آیه ۸۱ سوره بقره، می‌نویسد: سیئه در اینجا به معنای شرک و شرک‌گرایی است و برخی نیز می‌گویند منظور از سیئه، گناه بزرگی است که کیفر آن آتش است؛ ولی نظر اول بهتر است. به این دلیل که آتش جاودانه ای که در آیه به آن اشاره شده با شرک و شرک گرایی هماهنگ است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، بیروت، مؤسسه اعلمی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۱.</ref> در جای دیگر سیئه را به قحطی، مرض، و بلاء و معصیه، مکاره و شداید و… معنی کرده است.<ref>همان، ج۳، ص۱۳۸.</ref> ولی آنچه در مورد سیئه قابل بیان است، این است که در اغلب موارد در قرآن کریم، سیئه در کنار حسنه به کار رفته است؛ یعنی کار زشتی که در مقابل کار نیک است.


== ذنب ==
== ذنب ==
ذنب یعنی گناه و جمع آن ذنوب است که حدود ۳۹ بار در قرآن کریم به کار رفته است. در لغت عربی هر چیزی که خوار و عقب مانده باشد، ذنب گویند و به همین خاطر به دم اسب نیز ذنب گویند. و به‌طور استعاره در هر کاری که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چیزی به کار برده شده است.
[[ذنب]] یعنی گناه و جمع آن ذنوب است که حدود ۳۹ بار در قرآن کریم به کار رفته است. در لغت عربی هر چیزی که خوار و عقب مانده باشد، ذنب گویند و به همین خاطر به دم اسب نیز ذنب گویند. و به‌طور استعاره در هر کاری که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چیزی به کار برده شده است.


از این رو واژهٔ «ذنب» به اعتبار نتیجه ای که از گناه حاصل می‌شود بد فرجامی، تنبیه و سیاست نامیده شده است.<ref>راغب، همان، ماده ذنب.</ref>
از این رو واژهٔ «ذنب» به اعتبار نتیجه‌ای که از گناه حاصل می‌شود بد فرجامی، تنبیه و سیاست نامیده شده است.<ref>راغب، همان، ماده ذنب.</ref>


برخی از مفسرین نیز در معنای ذنب گفته‌اند: هر عمل نیکو که فوت آن پشیمانی آورد و توبه از آن معقول باشد نیز ذنب نامیده می‌شود. هر چند مرتکب آن مستحق عقاب نباشد، بلکه هر چه دنباله اش حسرت آورد. مانند آن که نماز صبح را برای آن که خواب مانده ترک کند.<ref>شعرانی، همان، ج۱، ص۲۷۹.</ref>
برخی از مفسرین نیز در معنای ذنب گفته‌اند: هر عمل نیکو که فوت آن پشیمانی آورد و توبه از آن معقول باشد نیز ذنب نامیده می‌شود. هر چند مرتکب آن مستحق عقاب نباشد، بلکه هر چه دنباله‌اش حسرت آورد. مانند آن که نماز صبح را برای آن که خواب مانده ترک کند.<ref>شعرانی، همان، ج۱، ص۲۷۹.</ref>


== معصیت ==
== معصیت ==
معصیت که از عصیان است به معنای نافرمانی است و به هر نوع سرپیچی فارغ از ویژگی و شرایط آن معصیت گفته می‌شود. که با مشتقاتش به دفعات ۳۱ بار در آیات قرآن کریم به کار رفته است و در اصطلاح عدم امتثال امر مولا و عدم اجتناب از نهی مولای واجب الاطاعه را عصیان و معصیت گویند.<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۶۷.</ref> لذا مشاهده می‌شود که معصیت در برابر اطاعت، قرار دارد؛ یعنی کسی که اطاعت امر مولا و پروردگار خویش را نکند، معصیت کار است. حالا هر نوع نافرمانی که باشد. در حدیثی از رسول خدا(ص) نقل شد است که حضرت فرمودند: خداوند بر شما مسلمین اطاعت و فرمانبری از من را واجب کرده است و از نافرمانی و معصیت من شما را نهی فرموده است.<ref>ابو حمزه ثمالی، تفسیر قرآن، نشر الهادی، ۱۴۲۰ق، ص۲۰۰.</ref>
[[معصیت]] که از عصیان است به معنای نافرمانی است و به هر نوع سرپیچی فارغ از ویژگی و شرایط آن معصیت گفته می‌شود. که با مشتقاتش به دفعات ۳۱ بار در آیات قرآن کریم به کار رفته است و در اصطلاح عدم امتثال امر مولا و عدم اجتناب از نهی مولای واجب الاطاعه را عصیان و معصیت گویند.<ref>لسان العرب، ج۱۵، ص۶۷.</ref> لذا مشاهده می‌شود که معصیت در برابر اطاعت، قرار دارد؛ یعنی کسی که اطاعت امر مولا و پروردگار خویش را نکند، معصیت کار است. حالا هر نوع نافرمانی که باشد. در حدیثی از [[رسول خدا(ص)]] نقل شد است که حضرت فرمودند: خداوند بر شما مسلمین اطاعت و فرمانبری از من را واجب کرده است و از نافرمانی و معصیت من شما را نهی فرموده است.<ref>ابو حمزه ثمالی، تفسیر قرآن، نشر الهادی، ۱۴۲۰ق، ص۲۰۰.</ref>


== تفاوت معنایی این چهار کلمه ==
اگر چه معصیت و عصیان و خطیئه و فواحش و منکر و امثال این کلمات همه مانند گناه، زشت ناپسند، ناروا، بزه و ناشایست نزدیک به یکدیگرند. امّا در هر یک از این واژه‌ها و الفاظ خصوصیتی معتبر است و به نظر می‌رسد چون گناه در فاعل آن منقصتی به وجود می‌آورد، لذا آن را اثم گفته‌اند و چون مخالفت امر خداست، معصیت گفته می‌شود و از آن جا که حسرت و عقاب در پی و دنباله آن گناه خواهد بود، لذا ذنب گفته‌اند و از آن جا که گناه مایهٔ غمگینی و اندوه است، لذا سیئه گفته‌اند؛ بنابراین، واژه‌های مختلف درباره گناه هر کدام بیان گر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه می‌باشد و هر یک با پیام مخصوصی، هشدار ویژه ای به انسان می‌دهد و بشر را از ارتکاب گناه بر حذر می‌دارد.
اگر چه معصیت و عصیان و خطیئه و فواحش و منکر و امثال این کلمات همه مانند گناه، زشت ناپسند، ناروا، بزه و ناشایست نزدیک به یکدیگرند. امّا در هر یک از این واژه‌ها و الفاظ خصوصیتی معتبر است و به نظر می‌رسد چون گناه در فاعل آن منقصتی به وجود می‌آورد، لذا آن را اثم گفته‌اند و چون مخالفت امر خداست، معصیت گفته می‌شود و از آن جا که حسرت و عقاب در پی و دنباله آن گناه خواهد بود، لذا ذنب گفته‌اند و از آن جا که گناه مایهٔ غمگینی و اندوه است، لذا سیئه گفته‌اند؛ بنابراین، واژه‌های مختلف درباره گناه هر کدام بیان گر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه می‌باشد و هر یک با پیام مخصوصی، هشدار ویژه ای به انسان می‌دهد و بشر را از ارتکاب گناه بر حذر می‌دارد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
خط ۵۴: خط ۵۲:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۶۴: خط ۶۲:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۵٬۱۴۷

ویرایش