تفاوت اعتقاد و ایمان و یقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


اعتقاد، ایمان و یقین عمل و صفت قلبی است به این معنا که انسان بعد از اینکه از جنبه نظری نسبت به صحت و درستی آموزه ای علم پیداکند آنگهی نوبت به ایمان و اعتقاد می رسد و در نهایت به یقین تبدیل می‌شود. دو مقوله اول مقوله از لازمه همه ادیان آسمانی و غیر آسماین است اما یقین آنگونه که در دین اسلام مطرح است در ادیان دیگر به چشم نمی‌خورد.  
اعتقاد، ایمان و یقین عمل و صفت قلبی است به این معنا که انسان بعد از اینکه از جنبه نظری نسبت به صحت و درستی آموزه ای علم پیداکند آنگهی نوبت به ایمان و اعتقاد می رسد و در نهایت به یقین تبدیل می‌شود. دو مقوله اول مقوله از لازمه همه ادیان آسمانی و غیر آسمانی است اما یقین آنگونه که در دین اسلام مطرح است در ادیان دیگر به چشم نمی‌خورد.  


==مفهوم ایمان==
==مفهوم ایمان==


ایمان از باب «اِفعال» از مادة اَمن، (امن، یؤمن، ایماناً) می‌باشد و معنای آن گرویدن، ایمن گردانیدن و باور داشتن، روی كردن و اعتماد ورزیدن است. در قرآن كریم نیز به معنای فعل ایمان یا معنای محتوای آن و یا هر دو به كار رفته است.<ref>دایرة‌ المعارف تشیع، ج 2، مدخل ایمان.</ref>
ایمان از باب «اِفعال» از مادة اَمن، (امن، یؤمن، ایماناً) می‌باشد و معنای آن گرویدن، ایمن گردانیدن و باور داشتن، روی كردن و اعتماد ورزیدن است. در قرآن كریم نیز به معنای فعل ایمان یا معنای محتوای آن و یا هر دو به كار رفته است.<ref>دایرة‌ المعارف تشیع، ج 2، مدخل ایمان.</ref>
 
ایمان مربوط به دل است، یعنى لازم است پیوندى بین انسان و معتقدات دینى برقرار شود كه از آن به «عقدالقلب» تعبیر مى‏‌كنند و تا این عقد قلب حاصل نشود، ایمان محقق نیست، گو اینكه به مجرد اقرار و اعتراف به آموزه‌ای، ایمان تحقق پیدا نمی‌کند تا این‏كه این اقرار بر قلب و جان هم جارى شود، از این رو، قرآن كریم میان اسلام و ایمان فرق مى ‏گذارد و براى ایمان شرایطى را بیان مى‏ كند، چنان‌كه مى ‏فرماید: «برخى از بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو: ایمان نیاورده ‏اید، لیكن بگویید: اسلام آورده ‏ایم. و هنوز در دل‌هاى شما ایمان داخل نشده است».<ref>سوره حجرات، آیه 14 و 15.</ref>
ایمان مربوط به دل است، یعنى لازم است پیوندى بین انسان و معتقدات دینى برقرار شود كه از آن به «عقدالقلب» تعبیر مى‏كنند و تا این عقد قلب حاصل نشود، ایمان محقق نیست، گو اینكه به مجرد اقرار و اعتراف به آموزه‌ای، ایمان تحقق پیدا نمی‌کند تا این‏كه این اقرار بر قلب و جان هم جارى شود، از این رو، قرآن كریم میان اسلام و ایمان فرق مى‏گذارد و براى ایمان شرایطى را بیان مى‏كند، چنان‌كه مى‏فرماید: «برخى از بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم، بگو: ایمان نیاورده‏اید، لیكن بگویید: اسلام آورده‏ایم. و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است».<ref>سوره حجرات، آیه 14 و 15.</ref>
 
باید دقت نمود كه به صرف این‏كه نفس انسان به حقانیت خداوند و... اطمینان داشته باشد و آرامش خاطر پیدا كند، به طورى كه شكى در آن راه نداشته باشد، نباید گفت ایمان كامل حاصل شده، ایمان همان عقد قلب است، یعنى: بعد از این‏كه انسان به حقانیت امورى اطمینان و یقین پیدا كرد، پذیراى آن هم باشد.<ref>سوره نمل، آیه 14؛  نهایة الدرایة، محقق اصفهانى، ج2، ص 371، چاپ انتشارات سیدالشهداء.</ref> 


باید دقت نمود كه به صرف این‏كه نفس انسان به حقانیت خداوند و... اطمینان داشته باشد و آرامش خاطر پیدا كند، به طورى كه شكى در آن راه نداشته باشد، نباید گفت ایمان كامل حاصل شده، ایمان همان عقد قلب است، یعنى: بعد از این‏كه انسان به حقانیت امورى اطمینان و یقین پیدا كرد، پذیراى آن هم باشد.<ref>سوره نمل، آیه 14؛  نهایة الدرایة، محقق اصفهانى، ج2، ص 371، چاپ انتشارات سیدالشهداء.</ref>


==مفهوم اعتقاد==
==مفهوم اعتقاد==
خط ۲۹: خط ۳۰:
علت آن این است که انسان در مواجهه با برهان مضطر به فهم است و مضطر به کسی می‌گویند که در برابر چیزی ضروری قرار گیرد و در برهان قطعی قضایای آن یا ضروری است یا به ضروری ختم می‌شود و هر متفکر سلیم القلب در قبال ضروری منقاد است نه مختار. بنابراین معرفت و علم بعد از حصول مقدمات ضرور آن، در اختیار کسی نیست. از این‌رو در جریان اصل علم و فهمیدن، با برهان و دلیل عقلی بین موضوع و محمول بدون دخالت اختیار انسان، گره و عقد منعقد شده و عقدی دیگری در صحنه معرفت وجود ندارد. پس زمانی که قضیه‌ای آشکار بود و یا با برهان مبیّن شد، قهراً معرفت، علم، ادراک عقد و پیوند موضوع و محمول حاصل می‌شود.
علت آن این است که انسان در مواجهه با برهان مضطر به فهم است و مضطر به کسی می‌گویند که در برابر چیزی ضروری قرار گیرد و در برهان قطعی قضایای آن یا ضروری است یا به ضروری ختم می‌شود و هر متفکر سلیم القلب در قبال ضروری منقاد است نه مختار. بنابراین معرفت و علم بعد از حصول مقدمات ضرور آن، در اختیار کسی نیست. از این‌رو در جریان اصل علم و فهمیدن، با برهان و دلیل عقلی بین موضوع و محمول بدون دخالت اختیار انسان، گره و عقد منعقد شده و عقدی دیگری در صحنه معرفت وجود ندارد. پس زمانی که قضیه‌ای آشکار بود و یا با برهان مبیّن شد، قهراً معرفت، علم، ادراک عقد و پیوند موضوع و محمول حاصل می‌شود.


امّا عقل عملی در ساحه معرفت و علم نقشی ندارد؛ بلکه در پذیرش و عدم پذیرش انسان نسبت به قضایایی که با عقل نظری اثبات یا نفی می‌شود، نقش بازی می‌کند. بنابراین ایمان که پذیرش است از عقل عملی انسان نشأت می‌گیرد. ایمان و اعتقاد فعل انسانی و امر اختیاری است و میان نفس انسان و ایمان که فعل اختیاری اوست اراده متخلل است. پس ممکن است انسان مطلبی کاملاً واضح را پس از فهمیدن بپذیرد یا نپذیرد.<ref>منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص21.</ref>   
امّا عقل عملی در ساحه معرفت و علم نقشی ندارد؛ بلکه در پذیرش و عدم پذیرش انسان نسبت به قضایایی که با عقل نظری اثبات یا نفی می‌شود، نقش بازی می‌کند. بنابراین ایمان که پذیرش است از عقل عملی انسان نشأت می‌گیرد. ایمان و اعتقاد فعل انسانی و امر اختیاری است و میان نفس انسان و ایمان که فعل اختیاری اوست اراده متخلل است. پس ممکن است انسان مطلبی کاملاً واضح را پس از فهمیدن بپذیرد یا نپذیرد.<ref>منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص21.</ref>   
   
   
از تعبیر قرآن کریم که می‌فرماید: «وَ جَحَدُواْ بهِا وَ اسْتَیقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ؛ و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن یقین داشتند»<ref>سوره نمل، آیه 14.</ref> به خوبى استفاده مى‏شود كه ایمان واقعیتى غیر از علم و یقین دارد، و ممكن است كفر از روى جحود و انكار در عین علم و آگاهى سر زند. به تعبیر دیگر حقیقت ایمان «تسلیم در ظاهر و باطن» در برابر حق است، بنابراین اگر انسان به چیزى یقین دارد اما در باطن یا ظاهر در مقابل آن تسلیم نیست، ایمان ندارد، بلكه داراى كفر جحودى است.<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج15ص412، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ1، 1374ش.</ref>  
از تعبیر قرآن کریم که می‌فرماید: «وَ جَحَدُواْ بهِا وَ اسْتَیقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ؛ و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن یقین داشتند»<ref>سوره نمل، آیه 14.</ref> به خوبى استفاده مى‏شود كه ایمان واقعیتى غیر از علم و یقین دارد، و ممكن است كفر از روى جحود و انكار در عین علم و آگاهى سر زند. به تعبیر دیگر حقیقت ایمان «تسلیم در ظاهر و باطن» در برابر حق است، بنابراین اگر انسان به چیزى یقین دارد اما در باطن یا ظاهر در مقابل آن تسلیم نیست، ایمان ندارد، بلكه داراى كفر جحودى است.<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج15ص412، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ1، 1374ش.</ref>  
خط ۳۵: خط ۳۶:
==مفهوم یقین==
==مفهوم یقین==


یقین مرحله ای است كه پس از طی كردن مراحل ایمان بدست می آید و خود دارای مراحل سه گانه علم الیقین، حق الیقین، و عین الیقین است که مرحله ای است بسیار بالا و راه رسیدن به آن بسیار سخت و نیازمند شناخت كافی، اراده ای محكم، چشم پوشی از بسیاری لذات مادی و دنیوی و تحمل رنج ها و امتحانات مختلف است. لازم به ذكر است نیل به این مقام تدریجی است و یك شبه كسی به این درجات نخواهد رسید. ولی در یك جمله اگر كسی معارف دینی را با برهان و یقین بداند و به آن عمل كند این مقام دست یافتنی است. به عبارت دیگر می توان با سعی و تلاش علمی و عملی به این مرحله رسید و به قول استاد آیت الله جوادی آملی اگر ما واقعاً به آنچه كه از حلال و حرام می دانیم عمل كنیم، چشم و گوش و یا غیره را تطهیر كنیم و علم همراه با عمل صالح داشته باشیم به این جا می رسیم، خلاصه راه یقین و كشف و شهود، بندگی خداست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، توحیدها، پرسش ها و پاسخ ها،ص 46، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها.</ref>  
یقین مرحله ای است كه پس از طی كردن مراحل ایمان بدست می آید و خود دارای مراحل سه گانه علم الیقین، حق الیقین، و عین الیقین است که مرحله ای است بسیار بالا و راه رسیدن به آن بسیار سخت و نیازمند شناخت كافی، اراده ای محكم، چشم پوشی از بسیاری لذات مادی و دنیوی و تحمل رنج ها و امتحانات مختلف است. لازم به ذكر است نیل به این مقام تدریجی است و یك شبه كسی به این درجات نخواهد رسید. ولی در یك جمله اگر كسی معارف دینی را با برهان و یقین بداند و به آن عمل كند این مقام دست یافتنی است. به عبارت دیگر می توان با سعی و تلاش علمی و عملی به این مرحله رسید و به قول استاد آیت الله جوادی آملی اگر ما واقعاً به آنچه كه از حلال و حرام می دانیم عمل كنیم، چشم و گوش و یا غیره را تطهیر كنیم و علم همراه با عمل صالح داشته باشیم به این جا می رسیم، خلاصه راه یقین و كشف و شهود، بندگی خداست.<ref>جوادی آملی، عبدالله، توحیدها، پرسش ها و پاسخ ها،ص 46، انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها.</ref>  


یقین به این معنا در سایر ادیان مورد توجه قرار نگرفته است هرچند در ادیان مختلف اعم از الهی مانند یهودیت و مسیحیت و ادیان غیر الهی مانند بودیسم و شینتو و مکاتب دیگر علوم عرفان و با برنامه‌های سیر و سلوک برای اهداف شبیه آنچه که در اسلام مطرح است وجود دارد؛ ولی آنچه در اسلام به نام یقین مطرح است که در قرآن کریم آمده و فرموده: «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یأْتِیكَ الْیقینُ»<ref></ref> ( سوره حجر، آیه 99.) ، «إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیقینِ»<ref>سوره واقعه، آیه 95.</ref>، «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقینِ»<ref>سوره تکاثر، آیه5.</ref>، « ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الْیقینِ»<ref>سوره تکاثر، آیه 7.</ref>در هیچ دینی دیگری مطرح نشده است.
یقین به این معنا در سایر ادیان مورد توجه قرار نگرفته است هرچند در ادیان مختلف اعم از الهی مانند یهودیت و مسیحیت و ادیان غیر الهی مانند بودیسم و شینتو و مکاتب دیگر علوم عرفان و با برنامه‌های سیر و سلوک برای اهداف شبیه آنچه که در اسلام مطرح است وجود دارد؛ ولی آنچه در اسلام به نام یقین مطرح است که در قرآن کریم آمده و فرموده: «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یأْتِیكَ الْیقینُ»<ref>سوره حجر، آیه 99.</ref>، «إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیقینِ»<ref>سوره واقعه، آیه 95.</ref>، «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقینِ»<ref>سوره تکاثر، آیه5.</ref>، « ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَینَ الْیقینِ»<ref>سوره تکاثر، آیه 7.</ref>در هیچ دینی دیگری مطرح نشده است.


==منابع==
==منابع==
{{پانویس}}
{{شاخه
| شاخه اصلی =
| شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه = -
| تیترها = -
| ویرایش =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش