سؤال

در کدام آیه از قرآن به امکان داشتن چهار همسر برای آقایان اشاره شده است و آیا بر اساس آیه ۱۲۹ نساء می‌توان گفت که هرگز نمی‌توانند چند زن داشته باشند چون نمی‌توانند عدالت را بین زنان رعایت کنند؟


تعدد زوجات در قرآن

آیه‌ای که بر جواز تعدد زوجات دلالت دارد آیهٔ سوم سورهٔ مبارکه نساء می‌باشد که خطاب به سرپرستان ایتام است که در آیه قبل (آیه ۲) برای حفظ اموال یتیمان دستورهای مختلفی به آنها داده شده بود و در این آیه درباره ازدواج با یتیمان سخن می‌گوید که همانگونه که باید مراعات عدالت را درباره اموال آنها بنمائید در مورد ازدواج با دختران یتیم نیز با نهایت دقت رعایت مصلحت آنها را بکنید، در غیر این صورت از ازدواج با آنها چشم بپوشید و زنان دیگری انتخاب کنید.

از جمله شواهدی که تفسیر فوق را درباره آیه روشن می‌سازد آیه ۱۲۷ از همین سوره است که در آن صریحاً مسئله رعایت عدالت را درباره ازدواج با دختران یتیم ذکر کرده است و روایاتی که در ذیل آیه در کتب مختلف نقل شده نیز گواه این تفسیر است.[۱]

آیه ۳ سوره مبارکه نساء، دلیل صریحی است بر مسئله جواز تعدد زوجات منتها با رعایت شرائط آن که در ادامه همین آیه می‌فرماید: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَه: جواز ازدواج با بیش از یک زن، در صورت حفظ عدالت است»، و در صورتی که توانایی رعایت عدالت را ندارید به همان یک همسر اکتفاء نمائید تا از ظلم و ستم بر دیگران برکنار باشید.

«ذلِک أَدْنی أَلَّا تَعُولُوا؛ این کار (انتخاب یک همسر) شما را از ظلم و ستم و انحراف از عدالت، حفظ می‌نماید».[۲]

عدالت میان همسران

در اینکه مقصود عدالت میان همسران در قرآن چیست نظرات متفاوتی گفته شده است. برخی گفته‌اند که این عدالت، محبت قلبی نیست زیرا محبت قلبی خارج از اراده انسان است. و این عدالت را تنها در لوازم زندگی و موضوعات مالی و مادی و نفقه و رعایت حقوق همسر می‌دانند. به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه ۱۲۹ همین سوره نساء می‌فرماید: ﴿وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ؛ شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبی) عدالت و مساوات برقرار سازید».

کسانی با ضمیمه کردن آیه ۳ سوره نساء «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَه»﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُو؛ پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‏] مالك شده‏ايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى‏] نزديكتر است تا به ستم گراييد. به آیه ۱۲۹ «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» چنین نتیجه میگیرند که تعدد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را برای مردان در این مورد امری محال دانسته است.


گواه بر این موضوع آیه ۱۲۹ سوره مبارکه نساء می‌باشد آنجا که می‌فرماید: «فَلا تَمِیلُوا کلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کالْمُعَلَّقَه؛ اکنون که نمی‌توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید لا اقل تمام تمایل قلبی خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگری را به صورت بلا تکلیف درآورید».

نظریه تقیید و الغای تعدد

بعضی محققان تنها در ضرورت و حکمت و مصالح خاصی ازدواج مجدد را جایز می‌دانند؛ آن هم در صورت توان اداره زندگی و تحقق شرط عدالت میان همسران. شیخ محمد عبده و پیروانش معتقدند که تعدد زوجات تنها در هنگام ضرورت جایز است.[۳] از این جهت که تحقق شرط عدالت بسیار نامحتمل است. به موجب نظریه الغای تعدد زوجات که معدودی از نویسندگان معاصر بدان قائلند، با توجه به رواج تعدد زوجات بدون حد و حصر در میان اعراب، اسلام برای برداشتن این رسم روشی تدریجی اتخاذ کرده است: ابتدا تعداد همسران را به چهار محصور نمود. سپس عدالت را شرط تعدد زوجات دانست. و در مرحله بعد با نامکن دانستن اجرای عدالت آن را یکسره از میان برداشت.[۴]

نقد دیگر به تعدد چند همسری، مبتنی بر شرایط زمانی امروز است که کاملا با عصر آن زمان متفاوت شده است. زیرا نه تنها مصلحتی برای ازدواج مجدد وجود ندارد، بلکه آسیب جدی به زن اول می‌زند و بنیان خانواده را که اسلام بدان تأکید جدی دارد از بین می‌برد. امروزه تعدد زوجات با اصول دیگر اخلاقی از جمله تعهد به همسر و مهر و محبت به او، در تضاد است و عرف و عقل جوامع جدید آن را برنمی تابد و ناسازگار با حقوق زنان دانسته می‌شود.

برخی چند همسری را رواج شهوت‌رانی می‌دانند که با فلسفه ازدواج منافات دارد. جواز تعدد زوجات به مرد این اجازه را می دهد که با وجود داشتن یک زن، تعهدی به او نداشته باشد و دنبال زنان دیگر بگردد که این تأثیر بسیار بد بر همسر اول و خانواده در روزگار امروز می‌گذارد.

منابع

  1. تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳۸؛ تفسیر المنار، ذیل آیه فوق.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۵۵.
  3. مهدی مهریزی، مقاله تعدد زوجات، دانشنامه جهان اسلام
  4. مهدی مهریزی، مقاله تعدد زوجات، دانشنامه جهان اسلام