تدلیس در نکاح: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|زن و خانواده}}
{{درگاه|زن و خانواده}}
اگر زوج قبل از عقد، علم به ازاله بکارت نداشته یا اینکه زوجه خود را باکره معرفی نموده باشد حق خیار فسخ برای زوج ثابت است و چنانچه مایل یا قادر به اعمال این حق نباشد، خسارت و مابه التفاوت باکره از غیر باکره را می‌تواند از زوجه مطالبه نماید؛ البته این در صورتی است که بکارت او زائل شده باشد، اما چنانچه فقط نزدیکی بدون ازاله بکارت صورت گرفته باشد، حقی برای زوج ثابت نیست.
اگر زوج قبل از عقد، به ازاله بکارت علم نداشته یا اینکه زوجه خود را باکره معرفی نموده باشد، حق خیار فسخ برای زوج ثابت است و چنانچه مایل یا قادر به اعمال این حق نباشد، خسارت و مابه‌التفاوت باکره و غیر باکره را می‌تواند از زوجه مطالبه نماید؛ البته این در صورتی است که بکارت او زائل شده باشد، اما چنانچه فقط نزدیکی بدون ازاله بکارت صورت گرفته باشد، حقی برای زوج ثابت نیست.


== تعریف تدلیس ==
== تعریف تدلیس ==
تدلیس از باب تفصیل و به معنای نیرنگ‌بازی می‌باشد. مطابق قانون مدنی<ref>ماده ۴۳۸ ق م.</ref> تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله می‌گردد.<ref>دیانی، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، امید دانش، ۱۳۷۹، ص۱۵۶.</ref> برای تحقق تدلیس دو عنصر لازم است:
تدلیس از باب تفصیل و به معنای نیرنگ‌بازی می‌باشد. مطابق قانون مدنی<ref>ماده ۴۳۸ ق م.</ref> تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله می‌گردد.<ref>دیانی، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، امید دانش، ۱۳۷۹، ص۱۵۶.</ref>  
 
برای تحقق تدلیس وجود دو عنصر لازم است:


# عنصر مادی؛ یعنی عملیاتی انجام شود، مثلاً حین عقد یا قبل از عقد سخنی گفته شود که حاکی از وصف کمالی باشد، ولی در واقع این وصف مفقود باشد.
# عنصر مادی؛ یعنی عملیاتی انجام شود، مثلاً حین عقد یا قبل از عقد سخنی گفته شود که حاکی از وصف کمالی باشد، ولی در واقع این وصف مفقود باشد.
# عنصر معنوی؛ که همان قصد است، یعنی فرد مدلِّس قصد فریب طرف مقابل را داشته باشد.<ref>دیانی، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، امید دانش، ۱۳۷۹، ص۱۵۶.</ref>
# عنصر معنوی؛ که همان قصد است، یعنی فرد تدلیس‌کننده قصد فریب طرف مقابل را داشته باشد.<ref>دیانی، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، امید دانش، ۱۳۷۹، ص۱۵۶.</ref>
بنابراین تدلیس در نکاح آن است که زوج یا زوجه از روی قصد با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی را که در خود است پنهان دارد یا خود را دارای صفت کمالی معرفی کند در حالی که فاقد آن است.
بنابراین تدلیس در نکاح یعنی: زوج یا زوجه از روی قصد با اعمالی متقلبانه نقص یا عیبی را که در خود است پنهان دارد یا خود را دارای صفت کمالی معرفی کند که فاقد آن باشد.


== حق فسخ ==
== حق فسخ ==
در فقه امامیه تدلیس موجب حق فسخ است؛ اعم از این که فریب خورده زن یا مرد باشد.<ref>صفایی، حسین و امامی، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، نشر دادگستر، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۹۱.</ref> البته باید متذکر شد که در بین علماء و فقهاء نسبت به خیار فسخ در هنگام تدلیس نظر واحدی وجود ندارد و برخی با استناد به روایات در عقد نکاح قائل به وجود خیار فسخ در تدلیس شده‌اند و گروهی دیگر نیز با توجه به ویژگی موجود در عقد نکاح از جریان خیار فسخ در آن خودداری کرده‌اند. گویا برای آنان پذیرش هر گونه فسخی در عقد نکاح وارد نیست. برخی دیگر نیز پس از ذکر موارد تدلیس، صفت خاصی مانند بکارت را مخصوصاً نام برده و متذکر شده‌اند که اگر شروط (مانند بکارت) در عقد به نحو شرط یا استثناء لحاظ شده باشند، در صورت تخلّف موجب خیار است که البته این خارج از بحث تدلیس است و داخل در بحث خیار تخلّف شرط است که در ادامه خواهد آمد.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، چاپ افست، ج۱، ص۶۳۰ و شرایع الاسلام، چاپ نجف، ج۲، ص۳۲۱ و محقق داماد، مصطفی، بررسی فقهی حقوق خانواده، نکاح و انحلال آن، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۳۷۹، ج۷، ص۲–۳۶۰.</ref>
در فقه امامیه تدلیس موجب حق فسخ است؛ اعم از این که فریب خورده زن یا مرد باشد.<ref>صفایی، حسین و امامی، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، نشر دادگستر، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص۱۹۱.</ref> البته باید متذکر شد که در بین علماء و فقهاء نسبت به خیار فسخ در هنگام تدلیس نظر واحدی وجود ندارد؛ برخی با استناد به روایاتی در عقد نکاح نیز مانند سایر عقود قائل به وجود خیار فسخ در صورت تدلیس شده‌اند و گروهی دیگر نیز با توجه به ویژگی‌های عقد نکاح از جریان خیار فسخ در آن خودداری کرده‌اند. گویا برای آنان پذیرش هر گونه فسخی در عقد نکاح وارد نیست. برخی دیگر نیز پس از ذکر موارد تدلیس، صفت خاصی مانند بکارت را مخصوصاً نام برده و متذکر شده‌اند که اگر شروط (مانند بکارت) در عقد به نحو شرط یا استثناء لحاظ شده باشند، در صورت تخلّف موجب خیار است که البته این خارج از بحث تدلیس است و داخل در بحث خیار تخلّف شرط است که در ادامه خواهد آمد.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، چاپ افست، ج۱، ص۶۳۰ و شرایع الاسلام، چاپ نجف، ج۲، ص۳۲۱ و محقق داماد، مصطفی، بررسی فقهی حقوق خانواده، نکاح و انحلال آن، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۳۷۹، ج۷، ص۲–۳۶۰.</ref>


مرحوم صاحب جواهر در این باره می‌فرماید که اگر تدلیس در حین عقد از جانب زوجه صورت گرفته باشد استحقاق مهر را ندارد و البته این نظر را به مشهور فقها نسبت داده است و در ادامه آورده که چنانچه تدلیس را افراد دیگری از نزدیکان طرفین انجام داده باشند، مُدلِّس باید خسارت زوج را بدهد و زوج باید مهر المسمی را به زوجه بپردازد.<ref>جواهر الکلام، ج۵، ص۱۷۸ و قانون مدنی، ماده ۱۰۹۲.</ref>
مرحوم صاحب جواهر در این باره می‌فرماید که اگر تدلیس در حین عقد از جانب زوجه صورت گرفته باشد استحقاق مهر را ندارد و البته این نظر را به مشهور فقها نسبت داده است و در ادامه آورده که چنانچه تدلیس را افراد دیگری از نزدیکان طرفین انجام داده باشند، مُدلِّس باید خسارت زوج را بدهد و زوج باید مهر المسمی را به زوجه بپردازد.<ref>جواهر الکلام، ج۵، ص۱۷۸ و قانون مدنی، ماده ۱۰۹۲.</ref>
۴۶۵

ویرایش