تأمین مخارج دختر توسط پدر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
از نظر دین اسلام و قانون مدنی جامعه، پدر تا چه زمان وظیفه تأمین مخارج دختری که در خانه اش زندگی می‌کند را بر عهده دارد؟
از نظر دین اسلام و قانون مدنی جامعه، پدر تا چه زمان وظیفه تأمین مخارج دختری که در خانه اش زندگی می‌کند را بر عهده دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}از نظر قانون مدنی که اقتباس از فقه امامیه است تأمین مخارج یا همان نفقه هر یک از فرزندان از جمله دختران تا زمانی که خود درآمد کافی برای امرار معاش متناسب نداشته باشند و از طرفی پدر نیز دارای استطاعت و توان مالی باشد به عهده پدر است و این وجوب و احتیاج مقید به سنّ خاص یا زمان خاص نیست.
خانواده از دیرباز کانون اصلی تعاون بوده است. در این مکتب به انسان آموخته می‌شود که چگونه با دیگران همکاری کند و سرنوشت خویش را وابسته به آنان ببیند. یکی از مظاهر همبستگی خانوادگی انفاق به خویشان است که در قانون مدنی که برگرفته از فقه امامیه است در کتاب نهم و زیر عنوان «خانواده» از آن بحث شده است.


«انفاق تعهدی است قانونی که خویشان نزدیک در برابر هم دارند و به موجب آن هر توانگر وظیفه دارد معاش خویشِ مستمند را تأمین کند».<ref>کاتوزیان، ناصر، حقوق مدنی، حقوق خانواده، ج۲، ص۳۳۰.</ref>
«انفاق تنها جنبه اخلاقی ندارد بلکه یکی الزام قانونی است که برای تحقق آن ۲ عامل اساسی با هم جمع می‌شوند:
# وجود خویشاوندی.
# تمکن مالی یکی از دو خویشاوند و نیاز دیگری به کمک.
ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی تصریح کرده است که: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد بنابراین برای اینکه شخص بتواند از خویشان مستقیم خود یعنی پدر و مادر نفقه بخواهد باید ثابت کند اولا: دارایی کافی ندارد. و ثانیاً به وسیله کارکردن نیز نمی‌تواند امرار معاش کند.
ماده ۱۱۹۷ قانون مدنی تصریح کرده است که: کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد بنابراین برای اینکه شخص بتواند از خویشان مستقیم خود یعنی پدر و مادر نفقه بخواهد باید ثابت کند اولا: دارایی کافی ندارد. و ثانیاً به وسیله کارکردن نیز نمی‌تواند امرار معاش کند.


خط ۲۸: خط ۲۱:
همه این موارد اطلاق دارد یعنی زمان خاصی را شامل نمی‌شود. شرط سقوط نفقه همان دارا بودن یا دارا شدن مستحقق یا عدم تمکن و نداری منفق می‌باشد. از این‌روی گفته شده: «باید دانست که تکلیف پدر و مادر در دادن نفقه به فرزندان ناتوان بعد از رسیدن به سن رشد نیز ادامه می‌یابد».<ref>همان، ص۳۶۲.</ref>
همه این موارد اطلاق دارد یعنی زمان خاصی را شامل نمی‌شود. شرط سقوط نفقه همان دارا بودن یا دارا شدن مستحقق یا عدم تمکن و نداری منفق می‌باشد. از این‌روی گفته شده: «باید دانست که تکلیف پدر و مادر در دادن نفقه به فرزندان ناتوان بعد از رسیدن به سن رشد نیز ادامه می‌یابد».<ref>همان، ص۳۶۲.</ref>


بنابر آنچه گفته شد: از نظر قانون مدنی که اقتباس از فقه امامیه است تأمین مخارج یا همان نفقه هر یک از فرزندان از جمله دختران تا زمانی که خود درآمد کافی برای امرار معاش متناسب نداشته باشند و از طرفی پدر نیز دارای استطاعت و توان مالی باشد به عهده پدر است و این وجوب و احتیاج مقید به سنّ خاص یا زمان خاص نیست بلکه چنانچه گفته شد: سقوط این تکلیف منوط به استطاعت فرزندان یا عدم استطاعت پدر از دادن نفقه می‌باشد. در این‌جا لازم است به چند روایت در این خصوص اشاره شود که بر اساس آنها فرزندان اگر صاحب ثروت و اموال باشند نفقه آنان بر کسی واجب نیست ولی در صورتی که فاقد ثروت باشند و نتوان نیاز آنها را از این طریق مرتفع ساخت بر پدر است که نفقه او را تأمین کند.
از نظر قانون مدنی که اقتباس از فقه امامیه است تأمین مخارج یا همان نفقه هر یک از فرزندان از جمله دختران تا زمانی که خود درآمد کافی برای امرار معاش متناسب نداشته باشند و از طرفی پدر نیز دارای استطاعت و توان مالی باشد به عهده پدر است و این وجوب و احتیاج مقید به سنّ خاص یا زمان خاص نیست بلکه چنانچه گفته شد: سقوط این تکلیف منوط به استطاعت فرزندان یا عدم استطاعت پدر از دادن نفقه می‌باشد. در این‌جا لازم است به چند روایت در این خصوص اشاره شود که بر اساس آنها فرزندان اگر صاحب ثروت و اموال باشند نفقه آنان بر کسی واجب نیست ولی در صورتی که فاقد ثروت باشند و نتوان نیاز آنها را از این طریق مرتفع ساخت بر پدر است که نفقه او را تأمین کند.


حریز گوید به امام صادق(ع) گفتم: نفقه چه کسانی بر من واجب است؟ فرمود: پدر و مادر، فرزندان و همسر».<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۲۳۷، ح۳.</ref>
حریز گوید به امام صادق(ع) گفتم: نفقه چه کسانی بر من واجب است؟ فرمود: پدر و مادر، فرزندان و همسر».<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۲۳۷، ح۳.</ref>
۱۵٬۰۹۲

ویرایش