بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۱: خط ۴۱:


===اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه===
===اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه===
سید محمدحسین طباطبایی در این مقاله به این پرسش پاسخ مى‌دهد که چرا اجتهاد و تقلید مقوله‌اى ضرورى از نظر انسانى و سپس اسلامى است. او چالش‌های موجود در مورد تقلید انسان عاقل از دیگرى مطرح است را در این مقاله پاسخ داده است. علامه در این مقاله, تقلید کورکورانه و پیروى بى خردانه را به شدت رد مى کند و آن را مغایر با قرآن و اسلام و فطرت انسانى قلمداد مى نماید.15 او اسلام را به عنوان آیینى اجتماعى معرفى مى کند که ((گذشته از یک رشته معارف اصلى مربوط به مبدإ و معاد و یک رشته دیگر اصول اخلاقى, یک سلسله قوانین و مقررات در اطراف اعمال انسانى دارد که بدون استثنا به همه جهات زندگى جامعه انسانى رسیدگى نموده, هر انسان مکلفى را ـ اعم از سیاه و سفید, عرب و عجم, مرد و زن, در هر محیط و با هر شرایطى ـ موظف مى کند که اعمال فردى و اجتماعى خود را با آنها تطبیق کرده و از آن دستورها که مجموعه آنها شریعت نامیده مى شود پیروى کند علامه با اشاره به کلى بودن بیانات دینى در کتاب و سنت, تصریح مى دارد که براى به دست آوردن احکام و تفاصیل آنها راهى جز اعمال نظر و پیمودن طریق استدلال وجود ندارد.17 و ((براى تشخیص وظایف و احکام دینى باید راهى پیمود که عقلاى اجتماع براى تشخیص وظایف فردى و اجتماعى از متن قوانین و دستورات کلى و جزئى و معمول مى پیمایند)).18 وى تإکید مى کند که ائمه دین نیز در موارد بسیارى به طریق معمولى استنباط کرده اند.19
علامه اجتهاد را براى همه مسلمانان غیرممکن دانسته و معتقد است تنها عده معدودى توانایى چنین استنباطى خواهند داشت و دیگران باید تقلید کنند; از این رو او مسإله اجتهاد و تقلید را از اساسى ترین و عمومى ترین مسائل حیاتى انسان قلمداد کرده و تإیید مى نماید که هر انسانى پاى به دایره اجتماع مى گذارد, ناگزیر از تقلید و پیروى اجتهاد است و تنها در بخش کوچکى از حیات خود به اجتهاد مى پردازد. علامه در نهایت اجتهاد و تقلید را مقوله اى فطرى تلقى مى کند20, البته نه تقلید کورکورانه و پیروى بى خردانه, که تصریح مى دارد چنین تقلیدى از رذیل ترین و مذموم ترین صفات انسانى است
===شرایط و وظایف مرجع===
===شرایط و وظایف مرجع===
===اجتهاد در اسلام===
===اجتهاد در اسلام===
۶٬۸۱۴

ویرایش