اومانیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}اومانیسم را توضیح دهید{{پایان سوال}}
آیا اومانیسم با دین قابل جمع است اگر پاسخ منفی است پس چگونه غربیها این دو مقوله را جمع کرده‌اند؟
{{پاسخ}}اومانیسم، مکتبی فلسفی است که انسان را اساس جهانبینی خود و معیار اخلاق می‌داند. اومانیسم به هر نوع فلسفه‌ای که منزلت ویژه‌ای برای انسان قائل است و او را مقیاس همه چیز قرار می‌دهد اطلاق می‌شود. هویت انسان در این مکتب، موجودی مستقل است که الگوی فکری جدیدی برای خود ساخته است و هر ایدوئولوژی که هدف آن حاکمیت غیر انسان است را از اساس رد می‌کند. این مکتب در مقابله با اختناق کلیسا و حاکمیت منحصر آن بوجود آمد؛ از این جهت به موازات محور قرار دادن انسان در اندیشه جدید، دین و فکر دینی را دور ساخت.
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}اومانیسم، مکتبی فلسفی است که انسان را اساس جهانبینی خود و معیار اخلاق می‌داند.


== معنا و مفهوم اومانیسم ==
== معنا و مفهوم اومانیسم ==
اصطلاح [[اومانیسم]] را که در فارسی با واژه‌هایی مانند انسان‌گرایی، انسان مداری، مکتب اصالت انسان، و انسان دوستی و… از آن یاد می‌کنند معنای رایج آن، نگرش یا فلسفه‌ای است که با نهادن انسان در مرکز تاملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می‌دهد. به عبارت دیگر اومانیسم، طبق تعریفی که اومانیست‌ها ارائه می‌دهند، یعنی اندیشیدن و عمل کردن با آگاهی و تأکید بر حیثیت انسانی و کوشیدن برای دستیابی به انسانیت اصیل.<ref>بیات، عبدالرسول، (با همکاری جمعی از نویسندگان)، فرهنگ واژه‌ها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اوّل، ۱۳۸۱، ص۳۸.</ref> اومانیسم به هر نوع فلسفه‌ای که منزلت ویژه‌ای برای انسان قائل است و او را مقیاس همه چیز قرار می‌دهد اطلاق می‌شود.
اصطلاح [[اومانیسم]] را که در فارسی با واژه‌هایی مانند انسان‌گرایی، انسان مداری، مکتب اصالت انسان، و انسان دوستی و… از آن یاد می‌کنند معنای رایج آن، نگرش یا فلسفه‌ای است که با نهادن انسان در مرکز تاملات خود، اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می‌دهد. به عبارت دیگر اومانیسم، طبق تعریفی که اومانیست‌ها ارائه می‌دهند، یعنی اندیشیدن و عمل کردن با آگاهی و تأکید بر حیثیت انسانی و کوشیدن برای دستیابی به انسانیت اصیل.<ref>بیات، عبدالرسول، (با همکاری جمعی از نویسندگان)، فرهنگ واژه‌ها، قم، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، چاپ اوّل، ۱۳۸۱، ص۳۸.</ref>


اومانیسم درباب هویت واقعی انسان او را موجودی کاملاً مستقل، خودکفا و فارغ از هرگونه تکلیف می‌داند. آنها با معیار قرار دادن انسان برای همه چیز، آموزه‌های کلیسا و دین سنتی مسیحیت را خرافی پنداشتند و در پی یافتن الگوی فکری مطلوب خویش به اندیشه‌های یونان و روم باستان روی آوردند. و در این راستا به تفسیر جدید از دین خدا، نفی دین و تعالیم مسیحیت، پذیرش خدا و نفی هر دین خاص، شکاکیت در دین و سرانجام انکار کامل دین و خدا دست زدند، و لذا تفکر اومانیستی و نگرش آنها در باب انسان هیچگونه سنخیتی با ادیان و حتی با دین مسیحیت ندارد.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص۵۱–۲۶.</ref>
اومانیسم درباب هویت واقعی انسان او را موجودی کاملاً مستقل، خودکفا و فارغ از هرگونه تکلیف می‌داند. آنها با معیار قرار دادن انسان برای همه چیز، آموزه‌های کلیسا و دین سنتی مسیحیت را خرافی پنداشتند و در پی یافتن الگوی فکری مطلوب خویش به اندیشه‌های یونان و روم باستان روی آوردند. و در این راستا به تفسیر جدید از دین خدا، نفی دین و تعالیم مسیحیت، پذیرش خدا و نفی هر دین خاص، شکاکیت در دین و سرانجام انکار کامل دین و خدا دست زدند، و لذا تفکر اومانیستی و نگرش آنها در باب انسان هیچگونه سنخیتی با ادیان و حتی با دین مسیحیت ندارد.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص۵۱–۲۶.</ref>
خط ۲۰: خط ۱۷:
د: '''مذهب''': در این نظام بر شایستگی شخصیتی افراد انسانی تأکید دارد؛ اما این اصطلاح دربردارنده ایمان به خداوند نیست در حالی که حلقه مشخصی، مبتنی بر بی‌خدایی در اومانیسم به چشم می‌خورد که از اشکال مختلف مذهبی به منظور ترویج ارزش‌های شخصی انسانی نیز استفاده می‌شود.
د: '''مذهب''': در این نظام بر شایستگی شخصیتی افراد انسانی تأکید دارد؛ اما این اصطلاح دربردارنده ایمان به خداوند نیست در حالی که حلقه مشخصی، مبتنی بر بی‌خدایی در اومانیسم به چشم می‌خورد که از اشکال مختلف مذهبی به منظور ترویج ارزش‌های شخصی انسانی نیز استفاده می‌شود.


هـ ـ '''مدارا:''' در تساهل و مدارای اومانیستی تمام صاحبان عقاید به وحدت عقیده فراخوانده می‌شوند خواه عقیده فلسفی باشد یا دینی؛ و اگر دینی است، خواه توحیدی باشد یا بت‌پرستی و خرافات.<ref>صانع‌پور، مریم، نقدی بر مبنای معرفت‌شناسی اومانیستی، مؤسسه فرهنگی دانش، چاپ اوّل، ۱۳۷۸، ص۲۳ تا ۲۹.</ref>
هـ ـ '''مدارا:''' در [[تساهل]] و مدارای اومانیستی تمام صاحبان عقاید به وحدت عقیده فراخوانده می‌شوند خواه عقیده فلسفی باشد یا دینی؛ و اگر دینی است، خواه توحیدی باشد یا بت‌پرستی و خرافات.<ref>صانع‌پور، مریم، نقدی بر مبنای معرفت‌شناسی اومانیستی، مؤسسه فرهنگی دانش، چاپ اوّل، ۱۳۷۸، ص۲۳ تا ۲۹.</ref>


== مولفه‌های انسان‌مداری و پیامدهای آن ==
== مولفه‌های انسان‌مداری و پیامدهای آن ==
خط ۲۹: خط ۲۶:
۲. اومانیستها معتقدند انسان، آزاد به دنیا آمده است و باید از هر قید و بندی جز آنچه خود برای خود تعیین می‌کند آزاد باشد؛ آنها بر این باور بودند که بشر باید آزادی خود را در طبیعت و جامعه تجربه کند و خود بر سرنوشت خویش حاکم شود. و این انسان است که حقوق خویش را تعیین می‌کند؛ نه اینکه تکلیفی از مافوق برای او تعیین شود، در این دیدگاه انسان حق دارد؛ نه تکلیف. اومانیست‌ها معتقدند که فقط ادبیات کلاسیک، ماهیت بشر را در آزادی کامل فکری و اخلاقی نشان داده است؛ زیرا به هر کس اجازه می‌دهد هر فکر، اندیشه و باوری را که می‌خواهد داشته باشد و ارزش‌های اخلاقی و حقوقی را نسبی، قابل تغییر و غیر ثابت معرفی می‌کند و بر این باور است که نظام‌های سیاسی، حقوقی و اخلاقی باید با انسان و آزادی وی هم‌ساز شوند، نه آن‌که انسان با آن‌ها منطبق گردد. به این ترتیب آزادی مورد نظر اومانیست‌ها، نه تنها ارزش‌های دینی را لازم الاجرا نمی‌داند بلکه هر نوع سلطه و ارزش غیر اومانیستی را بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌داند.
۲. اومانیستها معتقدند انسان، آزاد به دنیا آمده است و باید از هر قید و بندی جز آنچه خود برای خود تعیین می‌کند آزاد باشد؛ آنها بر این باور بودند که بشر باید آزادی خود را در طبیعت و جامعه تجربه کند و خود بر سرنوشت خویش حاکم شود. و این انسان است که حقوق خویش را تعیین می‌کند؛ نه اینکه تکلیفی از مافوق برای او تعیین شود، در این دیدگاه انسان حق دارد؛ نه تکلیف. اومانیست‌ها معتقدند که فقط ادبیات کلاسیک، ماهیت بشر را در آزادی کامل فکری و اخلاقی نشان داده است؛ زیرا به هر کس اجازه می‌دهد هر فکر، اندیشه و باوری را که می‌خواهد داشته باشد و ارزش‌های اخلاقی و حقوقی را نسبی، قابل تغییر و غیر ثابت معرفی می‌کند و بر این باور است که نظام‌های سیاسی، حقوقی و اخلاقی باید با انسان و آزادی وی هم‌ساز شوند، نه آن‌که انسان با آن‌ها منطبق گردد. به این ترتیب آزادی مورد نظر اومانیست‌ها، نه تنها ارزش‌های دینی را لازم الاجرا نمی‌داند بلکه هر نوع سلطه و ارزش غیر اومانیستی را بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌داند.


۳. اومانیست‌ها، از تساهل و تسامح مطلق جانبداری می‌کند و آن را سمبل مبارزه با فرهنگ حاکم در قرون وسطا و رجوع به رم و یونان قدیم و مقتضای آزادی و ارج نهادن به انسان می‌دانند. آنها بر این عقیده‌اند که معتقدات دینی نوع انسان، از درون وی سرچشمه می‌گیرد و امری ماورایی نیست؛ درون‌مایه این معتقدات، وحدت بنیادین و اساسی دارند و امکان صلح جهانی وجود دارد. این نگرش که بر نفی ادعای انحصاری حقانیت و رستگاری هر نظام ارزش و هر دینی مبتنی است هیچ‌یک از نظام‌های ارزشی و معرفتی را حق نمی‌داند و به نوعی نسبی‌گرایی مطلق در ارزش و معرفت معتقد است و به همین دلیل حاکمیت هر دین و نظام ارزشی را تنها به خواست و اراده فرد یا جامعه وا می‌گذارد.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص۴۱–۳۹.</ref>
۳. اومانیست‌ها، از تساهل و تسامح مطلق جانبداری می‌کند و آن را سمبل مبارزه با فرهنگ حاکم در [[قرون وسطا]] و رجوع به رم و یونان قدیم و مقتضای آزادی و ارج نهادن به انسان می‌دانند. آنها بر این عقیده‌اند که معتقدات دینی نوع انسان، از درون وی سرچشمه می‌گیرد و امری ماورایی نیست؛ درون‌مایه این معتقدات، وحدت بنیادین و اساسی دارند و امکان صلح جهانی وجود دارد. این نگرش که بر نفی ادعای انحصاری حقانیت و رستگاری هر نظام ارزش و هر دینی مبتنی است هیچ‌یک از نظام‌های ارزشی و معرفتی را حق نمی‌داند و به نوعی نسبی‌گرایی مطلق در ارزش و معرفت معتقد است و به همین دلیل حاکمیت هر دین و نظام ارزشی را تنها به خواست و اراده فرد یا جامعه وا می‌گذارد.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام (ره) چاپ اوّل، ۱۳۷۹، ص۴۱–۳۹.</ref>


== نقد و بررسی تفکر اومانیستی ==
== نقد و بررسی تفکر اومانیستی ==
خط ۴۶: خط ۴۳:
'''آزادی عنان گسیخته'''
'''آزادی عنان گسیخته'''


آزادی افسار گسیخته، ابزاری برای ستم به انسان و نادیده گرفتن حقوق و ارزشهای حقیقی او می‌شود؛ چنانکه در عمل سر از فاشیسم و نازیسم درآورد. اگر آزادی انسان در پرتو تعالیم دینی و ارزش‌های اخلاقی و حقوقی مهار نشود، عقل و خرد وی محکوم و تحت سیطره میل به خود دوستی و دیگر امیال پست حیوانی قرار می‌گیرد، و به هر جنایتی دست می‌زند. در منظر دینی هر چند افراد، حقوق مشخصی دارند که درک کلیت آن در توان عقل و فطرت بشری است، اما تعیین حد و مرز، مصادیق و موارد این حقوق از سوی خداست و افراد به عنوان تکلیف الهی ملزم به رعایت آن‌ها هستند.
آزادی افسار گسیخته، ابزاری برای ستم به انسان و نادیده گرفتن حقوق و ارزشهای حقیقی او می‌شود؛ چنانکه در عمل سر از [[فاشیسم]] و نازیسم درآورد. اگر آزادی انسان در پرتو تعالیم دینی و ارزش‌های اخلاقی و حقوقی مهار نشود، عقل و خرد وی محکوم و تحت سیطره میل به خود دوستی و دیگر امیال پست حیوانی قرار می‌گیرد، و به هر جنایتی دست می‌زند. در منظر دینی هر چند افراد، حقوق مشخصی دارند که درک کلیت آن در توان عقل و فطرت بشری است، اما تعیین حد و مرز، مصادیق و موارد این حقوق از سوی خداست و افراد به عنوان تکلیف الهی ملزم به رعایت آن‌ها هستند.


'''تساهل و تسامح'''
'''تساهل و تسامح'''
۱۵٬۲۲۷

ویرایش