اوصاف اهل تقوا در قرآن

نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

اوصاف متقین را از دیدگاه قرآن بیان کنید؟

قرآن اوصاف زیادی برای متقین نام برده است. آنان کسانی هستند که به غیب و آنچه که بر پیامبران نازل شده است مؤمن هستند و به سرای آخرت یقین دارند. برپادارنده نماز هستند. انفاق می کنند. ربا نمی خورند. بر نفس خود چیره هستند و مردم را می‌بخشند. از گناه دوری می‌کنند و به عهد و پیمان خود وفادار می‌مانند. راستگو هستند و صبر پیشه می‌کنند. اهل فساد و برتری‌جویی نیستند و متواضع و فروتن هستند.


معنای لغوی تقوا

تقوا از ریشه «وقی یقی» است و مصدر آن «وقایه» است، راغب اصفهانی در مفردات می‌گوید، وقایه نگهداری و محافظت هر چیز است از آنچه به انسان ضرر وآزار می‌رساند و در ادامه می‌فرماید: تقوی عبارت است از محافظت و نگهداری نفس، از آنچه جای نگرانی است. در عرف شرع تقوی یعنی حفظ نفس از ورود هر چه که گناه است.[۱]

اوصاف متقین در آیات

  • هدایت پذیری از قرآن: خداوند می‌فرماید: ﴿ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ؛ اين است همان كتابى كه در آن هيچ شكى نيست. پرهيزگاران را راهنماست(بقره:۲) قرآن کریم برای هدایت همگان نازل شده است اما در تمام موارد هدایت خود را به متقین نسبت داده است، جز آیهٔ ۱۸ سورهٔ بقره. البته علت این استناد قرآن کریم این است که متقین در برابر حق تعالی تسلیمند و از آن پیروی می‌کنند، بنابراین تقوا زمینهٔ هدایت پذیری از قرآن است.[۲]
  • ایمان به غیب: متقین به غیب ایمان دارند[۳]؛ یعنی به تمام حقایقی که از حواس ظاهری پنهان است، ایمان دارند که شامل ایمان به خدا و صفات خدا و روز قیامت و عالم مجردات و ارواح و ملائکه و شیاطین می‌باشد.[۴]
  • ایمان به قرآن: متقین به آنچه که بر پیامبر(ص) نازل شده است ایمان دارند[۵] اینکه انسان فقط خدا را بشناسد و به او ایمان داشته باشد، کافی نیست بلکه باید تکالیفی را که خداوند از ما خواسته است بشناسیم و شناخت این تکالیف، با ایمان و اعتقاد بر پیامبران او امکان‌پذیر است.[۶]
  • یقین به قیامت: خداوند می‌فرماید: ﴿وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ و آنانند كه به آخرت يقين دارند.(بقره:۴) این صفت بعد از دو صفت ایمان به غیب (خدا) و ایمان به قرآن آمده است که مکمل آن دو باور می‌شود.[۷]
  • بهتر دانستن آخرت از دنیا: خداوند می‌فرماید: ﴿مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ؛ زندگانی دنیا متاعی اندک است و جهان آخرت برای هر کس که خداترس باشد بهتر از دنیاست(نساء:۷۷) برای پرهیزکاران آخرت بهتر از دنیاست، و تسلیم نبودن در برابر احکام الهی و هراس از رویارویی با دشمن، اهمیت دادن بیش از حد به دنیا، نشانه بی تقوایی است.[۸]
  • دوری از گناه: تا حد امکان گناه نمی‌کنند و اگر گناهی از آنان سر زند، گناه کوچکی است.[۹] اهل تقوی اصرار بر گناه نمی‌کنند و اگر گناهی از آنان سر زند در اولین فرصت، توبه می‌کنند.[۱۰]
  • اقامه نماز: متقین نماز را بر پا می‌دارند.[۱۱] اقامه کردن نماز با خواندن آن فرق دارد و منظور از اقامهٔ نماز، زنده کردن و احیاء کردن آن در جامعه است که تنها کار متقین است. البته در قرآن کریم، هیچ‌گاه نیامده است، نماز بخوانید، چون نماز ستون دین است و ستون بر پا کردنی است نه خواندنی.[۱۲]
  • چیرگی بر نفس: متقین آنجا که باید خشمگین می‌شوند و آنجا که نباید، به خشم خود مسلطند. در جایی با کفار جهاد می کنند.[۱۳] جهاد با کفار و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه‌های تقواست.[۱۴] و در جائی که نباید خشمگین شوند، خشم خود را فرو می‌برند، چنان‌که می‌فرماید:﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ؛ و خشم خود را فرو مى‌برند؛ و از مردم در مى‌گذرند.(آل عمران:۱۳۴)
  • شب زنده‌داری: خداوند می‌فرماید: ﴿وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ؛ و استغفار کنندگان در سحرگاهانند.(آل عمران:۱۷) متقین به هنگام سحر و آخر شب، آن هنگام که توجه خاصی به ارزشهای اصلی هستی در سر مردان خدا و قلب زنده‌دلان پیدا می‌شود، به یاد خدا به پا می‌خیزند و استغفار و طلب آمرزش می‌کنند.[۱۵]
  • رعایت حقوق دیگران:[۱۶] رعایت حقوق دیگران وظیفهٔ تقوا پیشگان و نشانهٔ تقوا است.[۱۷]
  • وفادار به عهد و پیمان: خداوند می‌فرماید: ﴿مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ؛ آنکه به پیمان خود وفا کند و بپرهیزد البته خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.(آل عمران:۷۶) وفای به عهد، امانتداری و پرهیز از خیانت، از نشانه‌های تقواست.[۱۸]
  • رعایت عدالت: خداوند می‌فرماید: در قرآن است که هر کسی به شما تجاوز کرد به او تعدی کنید[۱۹] زیاده روی در پاسخ گوئی از حریم تقوی خارج است، بی عدالتی در مقابله به مثل کردن، حقی در برابر دشمنان دین بی تقوائی است.[۲۰]
  • شکیبایی و صبر:[۲۱] متقین در کارها، صبر و استقامت و پشتکار دارند و در برابر حوادث و در برابر گناه و به هنگام گرفتاری و شدائد فردی و اجتماعی، ایستادگی و مقاومت به خرج می‌دهند.[۲۲]
  • راستگویی:[۲۳] متقین راستگو و درست کردارند، آنچه در باطن به آن معتقدند، در ظاهر هم به آن عمل می‌کنند و از نفاق و دروغ و خیانت به دورند.[۲۴]
  • فروتنی و تواضع:[۲۵] حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرمایند: متقین از تکبر دوری می‌جویند.[۲۶] آنان در راه بندگی و عبودیت خدا، خاضع و فروتن هستند و به این کار مداومت دارند.[۲۷]
  • بخشش و گذشت: [۲۸] متقین از خطاهای مردم می‌گذرند، گذشت و بخشش آن‌ها باعث می‌شود تا این که کینه‌ها و عداوت میان مردم از بین برود.
  • انفاق:[۲۹] از صفات متقین پرهیز از ثروت اندوزی، تزکیه خواهی، سخاوتمندی و اخلاص است که نشانه‌های تقوا به حساب می‌آیند.[۳۰] متقین در همه حال انفاق می‌کنند چه وقت راحتی و چه وقت محرومیت.[۳۱] و در سختی هم انفاق می‌کنند. [۳۲] آنان نه تنها از اموال بلکه از تمام مواهب مادی و معنوی که در اختیار دارند، در راه خدا انفاق می‌کنند و به این وسیله، دردهای اجتماع را درمان می‌بخشند.
  • عدم فساد و برتری‌جویی: خداوند می‌فرماید: ﴿لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا؛ در اين جهان نه خواهان برترى‌جويى هستند و نه خواهان فساد(قصص:۸۳) تقوا عامل محافظت انسان‌ها از هر نوع برتری طلبی و فساد انگیزی است. حضرت علی(ع) در زمان خلافت خود در بازار قدم می‌زدند و این آیه را برای بازاریان قرائت می‌کردند، و به آنها می‌فرمودند: این آیه دربارهٔ زمام داران عادل و متواضع و صاحبان قدرت در میان مردم، نازل شده است.[۳۳]
  • پرهیز از ربا: خداوند می‌فرماید: ﴿لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً؛ ربا را [با سود] چندين برابر مخوريد.(آل عمران:۱۳۰) این آیه لزوم رعایت تقوای الهی را در امور اقتصادی می‌رساند و اشاره دارد، که ربا خواری با تقوا پیشگی، ناسازگار است و پرهیز از ربا خواری در جامعهٔ ایمانی، نشانهٔ تقوا پیشگی آن جامعه است.[۳۴]


مطالعه بیشتر

خطبهٔ همام، یا تفسیر نمونه، ذیل آیهٔ ۱۳ سورهٔ حجرات یا آیهٔ ۴ سورهٔ بقره که به صورت تفصیلی بحث شده است، رجوع شود.


منابع

  1. خسروی، غلامرضا، کتاب مفردات راغب، انتشارات رضوی، ج۱، ص۵۳۰.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۳۸.
  3. سوره بقره، آیه ۳.
  4. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ج۱، ص۶، ذیل آیه ۳ بقره.
  5. سوره بقره، آیه ۴.
  6. همان.
  7. همان.
  8. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج۳، ص۴۷۶.
  9. سوره نجم، آیه ۳۲.
  10. آیه ۱۳۵ سوره آل عمران
  11. سوره بقره، آیه۳.
  12. تفسیر کوثر، ذیل آیه ۳ سوره بقره.
  13. سوره توبه، آیه ۱۲۳.
  14. تفسیر راهنما، پیشین، ج۷، ص۳۴۸.
  15. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  16. سوره بقره، آیه ۲۴۱.
  17. تفسیر نمونه، پیشین، ذیل آیه ۲۴۱ سوره بقره.
  18. تفسیر راهنما، پیشین، ذیل آیه ۷۶ سوره آل عمران.
  19. سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  20. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۱۹.
  21. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  22. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  23. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  24. همان.
  25. سوره آل عمران، آیه ۱۷.
  26. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه انتشارات مشهور، خطبه ۱۹۳، ص۴۰۵.
  27. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۵.
  28. سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.
  29. آیه ۱۷ آل عمران، سوره لیل، آیه ۵.
  30. تفسیر راهنما، پیشین، ج۲۰، ص۵۲.
  31. تفسیر نمونه، پیشین، ج۳، ص۹۶.
  32. تفسیر نمونه، پیشین، ج۲، ص۳۴۴.
  33. تفسیر نمونه، پیشین، ذیل آیه ۸۸ قصص.
  34. تفسیر راهنما، پیشین، ج۳، ص۶۴.