اهل‌سنت و تکفیر شیعیان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
4 -اشعری نیز در »مقاالت االسالمیین«، شیعه را یکی از اصناف مسلمانان ذکر میکند.<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلاميين، ص۵، آلمان، ویسبادن، فرانس شتاینر، 1400ق</ref>
4 -اشعری نیز در »مقاالت االسالمیین«، شیعه را یکی از اصناف مسلمانان ذکر میکند.<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلاميين، ص۵، آلمان، ویسبادن، فرانس شتاینر، 1400ق</ref>


5 -محدثان اهلسنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کردهاند. همچنین با مراجعه به آثار رجالی اهل سنت، به موارد متعددی بر میخوریم که در شرح حال یک راوی، وی را شیعی توصیف کردهاند و او را مثالً ثقه دانستهاند )ابنحجر عسقالنی، 132۶ق، ۷/33۷؛ ذهبی، 13۸2ق، 5/1۹1 .)حتی برخی از افرادی که در کتب رجال اهلسنت به عنوان شیعه مطرح شدهاند، جزو راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند و از آنجا که حدیث صحیح، حدیثی است که توسط فرد عادل و دارای ضبط تام )دقت تمام( نقل شده باشد، اتصال سندی داشته باشد و از نظر مفهومی معلَّل و شاذ نباشد )ابنحجر عسقالنی،۸ق، 13 ،
5 -محدثان اهلسنت در کتب حدیثی خود، از راویان شیعه نقل حدیث کردهاند. همچنین با مراجعه به آثار رجالی اهل سنت، به موارد متعددی بر میخوریم که در شرح حال یک راوی، وی را شیعی توصیف کردهاند و او را مثالً ثقه دانستهاند<ref>ابنحجر عسقالنی، احمد بن علی، تهذيب التهذيب، ج۷، ص۳۳۷، هند، مطبعة دائرۀ المعارف النظامیة، 132۶ق.</ref> حتی برخی از افرادی که در کتب رجال اهل سنت به عنوان شیعه مطرح شدهاند، جزو راویان صحیح بخاری و صحیح مسلم هستند.


پس وقتی محدثی مانند بخاری از یک شیعه نقل میکند، یعنی: اوالً او را مسلمان میداند؛ ثانیاً اعتقادات وی را بدعت نمیداند؛ ثالثاً اگر آن سخن را هم بدعت بداند، آن را بدعتی که باعث خروج وی از اسالم بشود، نمیداند. چرا که عدالت به عنوان شرط مقوم حدیث صحیح، به واسطه کذب، اتهام به کذب، فسق، بدعت و جهالت از بین میرود )سخاوی، 142۶ق، 1/۹۸ )و طبق نظر رجالیون اهلسنت مانند نووی )سیوطی، 1415ق، 1/3۸۸ )و ابنکثیر )ابنکثیر، بیتا، ۹4 ،)حدیث نقلشده توسط بدعتگذاری که به واسطه بدعتش تکفیر میشود، رد میشود و اصوالً از شروط پذیرش حدیث، اسالم است )معلمی، .)42/1 ،بیتا
گروه دوم معتقدند که شیعه یکی از فرقههای اسالمی است که تقلید از مذهب فقهی آن نیز جایز است. تفاوت این گروه با گروه اول این است که گروه اول تقلید از مذهب فقهی شیعه را جایز نمیدانستند و اما این گروه تقلید از مذهب شیعه را جایز میدانند. این نظریه در دوره معاصر مطرح شده است و پیشتاز آن شلتوت است. وی در فتوایی چنین بیان داشت: »مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنیعشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهلسنت جایز است.« این متن برای نخستین بار در مجله رساله االسالم وابسته به دارالتقریب مصر منتشر شد. زمان صدور این فتوا 1۷ ربیع االول 13۷۸ق. و زمان انتشار این فتوا 3 محرم 13۷۹ق است.  


۶ -عثیمین در پاسخ به سؤالی در مورد کفر رافضه چنین میگوید: »رافضه مانند دیگر گروههای بدعتگذار هستند. اگر بدعت منجر به کفر را پایه بگذارند کافر میشوند و اگر بدعت منجر به فسق را پایه بگذراند فاسق به شمار میآیند و اگر سخنی بگویند که به اقوال اهلسنت نزدیک باشد و در آن نکته قابل توجهی باشد به آن سخن توجه میشود. بنابراین نمیتوان یک جواب کلی داد و تمام رافضه را کافر یا فاسق دانست بلکه باید به بدعتی که مطرح میکنند توجه شود و بر اساس آن مورد ارزیابی قرار بگیرند« )عثیمین، بیتا، 520.) گروه دوم معتقدند که شیعه یکی از فرقههای اسالمی است که تقلید از مذهب فقهی آن نیز جایز است. تفاوت این گروه با گروه اول این است که گروه اول تقلید از مذهب فقهی شیعه را جایز نمیدانستند و اما این گروه تقلید از مذهب شیعه را جایز میدانند. این نظریه در دوره معاصر مطرح شده است و پیشتاز آن شلتوت است. وی در فتوایی چنین بیان داشت: »مکتب جعفری، معروف به مذهب امامی اثنیعشری، مکتبی است که شرعاً پیروی از آن مانند پیروی از مکتبهای اهلسنت جایز است.« این متن برای نخستین بار در مجله رساله االسالم وابسته به دارالتقریب مصر منتشر شد. زمان صدور این فتوا 1۷ ربیع االول 13۷۸ق. و زمان انتشار این فتوا 3 محرم 13۷۹ق است. گروه سوم شیعیان را کافر میدانند. این گروه نیز بر دو دسته هستند. گروهی از این افراد شیعه را به نحو مطلق تکفیر میکنند و گروهی دیگر که نسبت به گروه اول در اقلیت هستند، به نحو معین شیعه را تکفیر میکنند. تفاوت این دو گونه از تکفیر در این است که گاهی تکفیر به این صورت است که انجامدهنده یک فعل بدون معین کردن فردی خاص مورد
گروه سوم شیعیان را کافر میدانند. این گروه نیز بر دو دسته هستند. گروهی از این افراد شیعه را به نحو مطلق تکفیر میکنند و گروهی دیگر که نسبت به گروه اول در اقلیت هستند، به نحو معین شیعه را تکفیر میکنند. تفاوت این دو گونه از تکفیر در این است که گاهی تکفیر به این صورت است که انجامدهنده یک فعل بدون معین کردن فردی خاص مورد تکفیر قرار میگیرد. به این نوع، تکفیر مطلق گفته میشود<ref>رحیلی، ابراهیم بن عامر، التکفير و ضوابطه، ص۱۱۷، داراإلمام احمد، 200۸م.</ref> و اما در تکفیر معین یک فرد خاص تکفیر میشود<ref>رحیلی، ابراهیم بن عامر، التکفير و ضوابطه، ص۱۱۸.</ref> غالب علمای اهلسنت که شیعه را تکفیر کردند جزو کسانی هستند که شیعه را به نحو تکفیر مطلق، تکفیر نمودهاند. عوده از علمای سلفی میگوید: »جماعتی از علما حکم دادهاند که شیعیان مسلمان نیستند و حتی برخی از علما، نقل اجماع بر این حکم کردهاند. البته این حکم به معنای تکفیر اعیان و افراد آنان نیست.<ref>عوده، سلمان بن فهد، دروس للشيخ سلمان العوده، ج۴۳،  ص۱۱۸، بینا، بیتا.</ref> با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود که تکفیر شیعه نزد اهلسنت امری اجماعی نیست و بر خالف تبلیغات گروههای تکفیری، مسلمانبودن شیعه نزد بسیاری از اهلسنت امری مقبول است.  
 
تکفیر قرار میگیرد. به این نوع، تکفیر مطلق گفته میشود )رحیلی، 200۸م، 11۷ )و اما در تکفیر معین یک فرد خاص تکفیر میشود )همان، 11۸.) غالب علمای اهلسنت که شیعه را تکفیر کردند جزو کسانی هستند که شیعه را به نحو تکفیر مطلق، تکفیر نمودهاند. عوده از علمای سلفی میگوید: »جماعتی از علما حکم دادهاند که شیعیان مسلمان نیستند و حتی برخی از علما، نقل اجماع بر این حکم کردهاند. البته این حکم به معنای تکفیر اعیان و افراد آنان نیست« )عوده، بیتا، 11۸/43.) با توجه به آنچه گفته شد روشن میشود که تکفیر شیعه نزد اهلسنت امری اجماعی نیست و بر خالف تبلیغات گروههای تکفیری، مسلمانبودن شیعه نزد بسیاری از اهلسنت امری مقبول است.


==مقاله==
==مقاله==
۱۱٬۸۸۰

ویرایش