امام علی(ع) و تحویل ندادن قاتلان عثمان به معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== مشخص نبودن قاتل عثمان ==
== مشخص نبودن قاتل عثمان ==
چرا آن حضرت، خود اقدام به محاکمهٔ قاتلان عثمان نکرد؟ همان‌گونه که از تاریخ و از کلمات امام بر می‌آید،<ref>نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۶۴، نامه۹؛ علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۳.</ref> قاتل عثمان شخص واحدی نبود، بلکه وی در جریان یک انقلاب کشته شد که در آن، افراد زیادی از مردم مدینه و سایر شهرها حضور داشتند.<ref>محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۶، ص۲۲۵۰؛ ابن‌مسکویه، تجارب‌الأمم، مترجم ابوالقاسم امامی، ج۱، ص۳۹۵–۳۹۶؛ عزالدّین ابن‌اثیر، همان، ج۹، ص۲۵۹؛ علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۰–۷۰۱؛ ابن‌قتیبه دینوری، همان، ص۶۷–۶۸.</ref>
منابع تاریخی<ref>علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج الذهب، ج۱، ص۷۰۳.</ref> و تعابیر امام علی(ع)<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۴، نامه۹.</ref> بر می‌آید که قاتل عثمان شخص واحدی نبود، بلکه وی در جریان یک انقلاب کشته شد که در آن، افراد زیادی از مردم حضور داشتند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۵۰؛ ابن‌مسکویه، تجارب‌الأمم، مترجم ابوالقاسم امامی، ج۱، ص۳۹۵–۳۹۶.</ref> محاصره‌کنندگان افرادی از [[مصر]]، [[بصره]]، [[کوفه]] و بخشی از اهالی مدینه بودند.<ref>ابن‌اثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۹۰.</ref>
 
دینوری می‌نویسد:
 
«محمّدبن‌ابی‌بکر، عثمان را گرفت و وی را به پشت بر زمین زد، و روی سینه‌اش نشست، ریش عثمان را گرفت و گفت: نعثل! معاویه به کمک تو نیامد، همچنین، ابن‌عامر و ابن‌ابی‌سرح. عثمان به محمدبن‌ابی‌بکر گفت: اگر پدرت مرا در این وضعیت می‌دید، بر من گریه می‌کرد. محمد با شنیدن این سخنان، عثمان را رها کرد و از خانهٔ وی بیرون رفت… مردی از کوفه به عثمان نزدیک شد و با نیزه بزرگی که در دست داشت کتف عثمان را زخمی کرد، به طوری که خون فوران کرد و مقداری از آن بر قرآن ریخت، فردی دیگر، با پا ضربه‌ای محکم به عثمان زد و دیگری با شمشیری که در دست داشت ضربه‌ای بر عثمان فرود آورد و عثمان در اثر این ضربه از هوش رفت.
 
زنان ناله و شیون کردند، پس از مدتی مقداری آب بر صورت عثمان پاشیدند و وی به هوش آمد.
 
محمد وارد شد و به عثمان گفت: نعثل! دین خدا را تغییر داده‌ای! مردی از مصر وارد جایگاه عثمان شد و ریش وی را گرفت و یک مشت از ریش عثمان را کند! شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و گفت: کار او را به عهدهٔ من بگذارید، مرد شمشیرش را بالا برد، عثمان دستش را جلوی شمشیر مرد مصری قرار داد، مرد مصری با ضربه‌ای دست عثمان را قطع کرد. مردی کوتاه‌قد و سیاه‌چهره با موهای مجعد، وارد شد و در حالی که گرز آهنینی در دست داشت… ضربه‌ای بر سر عثمان زد و وی را زخمی کرد و در اثر آن عثمان بر زمین افتاد… مرد مصری، در حالی که شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده بود گفت: به خدا سوگند بینی او را قطع می‌کنم… مرد دیگری وارد و گفت: عثمان را برای من بگذارید. سپس نوک شمشیر خود را بر روی شکم عثمان قرار داد و با فشاری محکم شمشیر را در آن فرو برد. نائله همسر عثمان ـ با دست خود شمشیر را گرفت ولی در اثر این کار چند انگشت وی قطع شد. عثمان با این ضربه شمشیر کشته شد. همسر عثمان، در پی دیدن این صحنه، شروع به فریاد زدن کرد. پس از مدتی نائله خود را به قسمت بالای دار الاماره رساند و گفت: عثمان کشته شد.<ref>ابن‌قتیبه دینوری، همان، ص۶۷–۶۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱٬۸۷۷

ویرایش