امام علی(ع) و تحویل ندادن قاتلان عثمان به معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
قصاص نکردن قاتلان عثمان توسط امام علي(ع)
قصاص نکردن قاتلان عثمان توسط امام علی(ع)
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
شبهه و سؤال ديگري در اين جا مطرح است که چون برخی یاران عليA در قتل عثمان شرکت داشته­اند سزاوار بود که عليA، قاتلان عثمان را به معاويه بسپارد تا او آنها را قصاص کند. و به اين وسيله از بروز جنگ جلوگيري کند؟!  
شبهه و سؤال دیگری در این‌جا مطرح است که چون برخی یاران علیA در قتل عثمان شرکت داشتهاند سزاوار بود که علیA، قاتلان عثمان را به معاویه بسپارد تا او آنها را قصاص کند. و به این وسیله از بروز جنگ جلوگیری کند؟!
 
در پاسخ بايد گفت؛ معاويه نه تنها ياران عليA، بلکه خود آن حضرت را نيز عامل قتل عثمان، معرفي مي‌کرد<ref>محمدبن‌جرير طبري، همان، ج۶، ص۲۵۱۹؛ نصربن‌مزاحم منقري، همان، ص۷۰ و، ص۷۳.</ref> و او تلاش داشت به اين وسيله، اعمال خويش را توجيه کند و بهانه‌اي براي مخالفت با عليA داشته باشد. بهانه‌اي که راه دست‌يابي او را به خلافت، هموار مي‌کرد.
در پاسخ باید گفت؛ معاویه نه تنها یاران علیA، بلکه خود آن حضرت را نیز عامل قتل عثمان، معرفی می‌کرد<ref>محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۶، ص۲۵۱۹؛ نصربن‌مزاحم منقری، همان، ص۷۰ و، ص۷۳.</ref> و او تلاش داشت به این وسیله، اعمال خویش را توجیه کند و بهانه‌ای برای مخالفت با علیA داشته باشد. بهانه‌ای که راه دست‌یابی او را به خلافت، هموار می‌کرد.
 
در اين رابطه به چند نکته بايد توجه شود:
در این رابطه به چند نکته باید توجه شود:
 
۱. در زمان محاصره‌ي «دارالاماره»، عثمان توسط مخالفان، (که قريب ۲ ماه طول کشيد)،<ref>ر.ک: محمدبن‌جريرطبري، ج۹، ص۳۷۸۹.</ref> معاويه با وجود قدرت لازم، به تقاضاي کمک عثمان، هيچ توجهي نکرد؛<ref>ر.ک: احمدبن‌يحيي بلاذري، انساب‌الاشراف، همان، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن‌واضح يعقوبي، همان، ج۲، ص۷۲؛ ابن‌اعثم کوفي، همان، ص۵۴۸.</ref> او مي‌دانست که در اين شرايط اگر عثمان کشته شود، مي‌تواند از کشتن او سود ببرد و از اين شرایط به نفع خود استفاده کند. يعقوبي در اين رابطه مي‌نويسد: عثمان در خانه‌اش محاصره بود و بيش از همه طلحه و زبير و عايشه، مردم را عليه او تحريک مي‌کردند. پس به معاويه نوشت و از او خواست که با شتاب، نزد وي آيد. معاويه با دوازده هزار نفر رهسپار مدينه شد، سپس به سپاهيانش گفت: در مرزهاي شام بمانيد تا من نزد اميرالمؤمنين بروم و از کار او، نيک آگاه گردم. معاويه نزد عثمان آمد و چون از شماره‌ي لشکر پرسيد، گفت: آمده‌ام که رأي تو را بدانم و آن‌گاه نزد آنان بازگردم و ايشان را به مدينه آورم. عثمان گفت: نه به خدا قسم! ليکن تو خواستي که من کشته شوم سپس بگويي که منم صاحب خون، برگرد و مردم را نزد من برسان. معاويه بازگشت و به سوي او برنگشت تا کشته شد.<ref>ابن‌واضح يعقوبي، همان، ج۲، ص۷۲.</ref>
۱. در زمان محاصرهٔ «دارالاماره»، عثمان توسط مخالفان، (که قریب ۲ ماه طول کشید)،<ref>ر. ک. محمدبن‌جریرطبری، ج۹، ص۳۷۸۹.</ref> معاویه با وجود قدرت لازم، به تقاضای کمک عثمان، هیچ توجهی نکرد؛<ref>ر. ک. احمدبن‌یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، همان، ج۲، ص۲۸۷؛ ابن‌واضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۷۲؛ ابن‌اعثم کوفی، همان، ص۵۴۸.</ref> او می‌دانست که در این شرایط اگر عثمان کشته شود، می‌تواند از کشتن او سود ببرد و از این شرایط به نفع خود استفاده کند. یعقوبی در این رابطه می‌نویسد: عثمان در خانه‌اش محاصره بود و بیش از همه طلحه و زبیر و عایشه، مردم را علیه او تحریک می‌کردند. پس به معاویه نوشت و از او خواست که با شتاب، نزد وی آید. معاویه با دوازده هزار نفر رهسپار مدینه شد، سپس به سپاهیانش گفت: در مرزهای شام بمانید تا من نزد امیرالمؤمنین بروم و از کار او، نیک آگاه گردم. معاویه نزد عثمان آمد و چون از شمارهٔ لشکر پرسید، گفت: آمده‌ام که رأی تو را بدانم و آن‌گاه نزد آنان بازگردم و ایشان را به مدینه آورم. عثمان گفت: نه به خدا قسم! لیکن تو خواستی که من کشته شوم سپس بگویی که منم صاحب خون، برگرد و مردم را نزد من برسان. معاویه بازگشت و به سوی او برنگشت تا کشته شد.<ref>ابن‌واضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۷۲.</ref>
 
۲. ادّعاي مشارکت حضرت عليA در قتل عثمان، سخن ناحقّي بود که از طرف معاويه بيان مي‌شد. در حالي که حضرت عليA، سخت مخالف کشته شدن عثمان بود. آن حضرت کشته شدن عثمان را، مساوي با باز شدن در‌هاي فتنه، قلمداد کرده بود و در عمل براي کشته نشدن عثمان، تلاش‌هاي فراواني نمود.<ref>ر.ک: محمد‌بن‌جرير طبري، همان، ج۶، ‌ص۲۲۱۳؛ نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۶۴.</ref>
۲. ادّعای مشارکت حضرت علیA در قتل عثمان، سخن ناحقّی بود که از طرف معاویه بیان می‌شد. در حالی که حضرت علیA، سخت مخالف کشته شدن عثمان بود. آن حضرت کشته شدن عثمان را، مساوی با باز شدن درهای فتنه، قلمداد کرده بود و در عمل برای کشته نشدن عثمان، تلاش‌های فراوانی نمود.<ref>ر. ک. محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۶، ص۲۲۱۳؛ نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۶۴.</ref>
 
۳. نکته‌ي بعد آن که اصل، تقاضاي تحويل قاتلان عثمان به معاويه نيز، فاقد مشروعيّت و اعتبار است. زيرا اوّلاً: اگر قرار بر خون‌خواهي و محاکمه‌ي قاتلان باشد، با وجود خليفه‌ي مشروع الهي و مردمي و همچنين اولياي دم، نوبت به معاويه نمي‌رسد. عثمان، فرزنداني داشت و آن‌ها وليّ‌دم پدرشان بودند. اين موضوع ارتباطي به معاويه نداشت، علاوه بر اين؛ اگر به فرض هم بپذيريم که عليA مي‌توانست قاتلان عثمان را به معاويه تحويل دهد، اين کار، نوعي مشروعيت بخشيدن و رسميت دادن حکومت وي در شام محسوب مي‌شد؛ در حالي که وي يک حاکم مخلوع و معزول از طرف عليA بود، که حکم ياغي پيدا کرده بود. حضرت عليA فرموده بود: ... راه قانوني حل اين مسأله اين است که: نخست معاويه اعلام تبعيت کند و بيعت کند، سپس اگر ادعايي دارد، در دادگاه مطرح کند.<ref>نهج‌البلاغه، همان، نامه ۶۴؛ احمدبن‌علي طبرسي، الاحتجاج، همان، ج۱، ص۱۸؛ محمدباقر مجلسي، همان، ج۳۲، ص۵۷۰؛ ميرحامدحسين لکهنوي، همان، ج۳، ص۲۴۰.</ref>
۳. نکتهٔ بعد آن که اصل، تقاضای تحویل قاتلان عثمان به معاویه نیز، فاقد مشروعیّت و اعتبار است؛ زیرا اوّلاً: اگر قرار بر خون‌خواهی و محاکمهٔ قاتلان باشد، با وجود خلیفهٔ مشروع الهی و مردمی و همچنین اولیای دم، نوبت به معاویه نمی‌رسد. عثمان، فرزندانی داشت و آن‌ها ولیّ‌دم پدرشان بودند. این موضوع ارتباطی به معاویه نداشت، علاوه بر این؛ اگر به فرض هم بپذیریم که علیA می‌توانست قاتلان عثمان را به معاویه تحویل دهد، این کار، نوعی مشروعیت بخشیدن و رسمیت دادن حکومت وی در شام محسوب می‌شد؛ در حالی که وی یک حاکم مخلوع و معزول از طرف علیA بود، که حکم یاغی پیدا کرده بود. حضرت علیA فرموده بود: راه قانونی حل این مسئله این است که: نخست معاویه اعلام تبعیت کند و بیعت کند، سپس اگر ادعایی دارد، در دادگاه مطرح کند.<ref>نهج‌البلاغه، همان، نامه ۶۴؛ احمدبن‌علی طبرسی، الاحتجاج، همان، ج۱، ص۱۸؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۳۲، ص۵۷۰؛ میرحامدحسین لکهنوی، همان، ج۳، ص۲۴۰.</ref>
 
امّا چرا آن حضرت، خود اقدام به محاکمه‌ي قاتلان عثمان نکرد؟ همان‌گونه که از تاريخ و از کلمات امام بر مي‌آيد،<ref>نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۶۴، نامه۹؛ علي‌بن‌حسين مسعودي، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۳.</ref> قاتل عثمان شخص واحدي نبود، بلکه وي در جريان يک انقلاب کشته شد که در آن، افراد زيادي از مردم مدينه و ساير شهرها حضور داشتند.<ref>محمدبن‌جرير طبري، همان، ج۶، ص۲۲۵۰؛ ابن‌مسکويه، تجارب‌الأمم، مترجم ابوالقاسم امامي، ج۱، ص۳۹۵ ـ ۳۹۶؛ عزالدّين ابن‌اثير، همان، ج۹، ص۲۵۹؛ علي‌بن‌حسين مسعودي، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۰ ـ ۷۰۱ ؛ ابن‌قتيبه دينوري، همان، ص۶۷ ـ ۶۸.</ref>
امّا چرا آن حضرت، خود اقدام به محاکمهٔ قاتلان عثمان نکرد؟ همان‌گونه که از تاریخ و از کلمات امام بر می‌آید،<ref>نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۶۴، نامه۹؛ علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۳.</ref> قاتل عثمان شخص واحدی نبود، بلکه وی در جریان یک انقلاب کشته شد که در آن، افراد زیادی از مردم مدینه و سایر شهرها حضور داشتند.<ref>محمدبن‌جریر طبری، همان، ج۶، ص۲۲۵۰؛ ابن‌مسکویه، تجارب‌الأمم، مترجم ابوالقاسم امامی، ج۱، ص۳۹۵–۳۹۶؛ عزالدّین ابن‌اثیر، همان، ج۹، ص۲۵۹؛ علی‌بن‌حسین مسعودی، مروّج الذهب، همان ج۱، ص۷۰۰–۷۰۱؛ ابن‌قتیبه دینوری، همان، ص۶۷–۶۸.</ref>
 
دينوري مي‌نويسد:
دینوری می‌نویسد:
 
«محمّدبن‌ابي‌بکر، عثمان را گرفت و وي را به پشت بر زمين زد، و روي سينه‌اش نشست، ريش عثمان را گرفت و گفت: نعثل ! معاويه به کمک تو نيامد، همچنين، ابن‌عامر و ابن‌ابي‌سرح. عثمان به محمدبن‌ابي‌بکر گفت: اگر پدرت مرا در اين وضعيت مي‌ديد، بر من گريه مي‌کرد. محمد با شنيدن اين سخنان، عثمان را رها کرد و از خانه‌ي وي بيرون رفت... مردي از کوفه به عثمان نزديک شد و با نيزه بزرگي که در دست داشت کتف عثمان را زخمي کرد، به طوري که خون فوران کرد و مقداري از آن بر قرآن ريخت، فردي ديگر، با پا ضربه‌اي محکم به عثمان زد و ديگري با شمشيري که در دست داشت ضربه‌اي بر عثمان فرود آورد و عثمان در اثر اين ضربه از هوش رفت.
«محمّدبن‌ابی‌بکر، عثمان را گرفت و وی را به پشت بر زمین زد، و روی سینه‌اش نشست، ریش عثمان را گرفت و گفت: نعثل! معاویه به کمک تو نیامد، همچنین، ابن‌عامر و ابن‌ابی‌سرح. عثمان به محمدبن‌ابی‌بکر گفت: اگر پدرت مرا در این وضعیت می‌دید، بر من گریه می‌کرد. محمد با شنیدن این سخنان، عثمان را رها کرد و از خانهٔ وی بیرون رفت… مردی از کوفه به عثمان نزدیک شد و با نیزه بزرگی که در دست داشت کتف عثمان را زخمی کرد، به طوری که خون فوران کرد و مقداری از آن بر قرآن ریخت، فردی دیگر، با پا ضربه‌ای محکم به عثمان زد و دیگری با شمشیری که در دست داشت ضربه‌ای بر عثمان فرود آورد و عثمان در اثر این ضربه از هوش رفت.
 
زنان ناله و شيون کردند، پس از مدتي مقداري آب بر صورت عثمان پاشيدند و وي به هوش آمد.
زنان ناله و شیون کردند، پس از مدتی مقداری آب بر صورت عثمان پاشیدند و وی به هوش آمد.
 
محمد وارد شد و به عثمان گفت: نعثل! دين خدا را تغيير داده‌اي! مردي از مصر وارد جايگاه عثمان شد و ريش وي را گرفت و يک مشت از ريش عثمان را کند! شمشيرش را از غلاف بيرون کشيد و گفت: کار او را به عهده‌ي من بگذاريد، مرد شمشيرش را بالا برد، عثمان دستش را جلوي شمشير مرد مصري قرار داد، مرد مصري با ضربه‌اي دست عثمان را قطع کرد. مردي کوتاه‌قد و سياه‌چهره با موهاي مجعد، وارد شد و در حالي که گرز آهنيني در دست داشت... ضربه‌اي بر سر عثمان زد و وي را زخمي کرد و در اثر آن عثمان بر زمين افتاد... مرد مصري، در حالي که شمشير خود را از غلاف بيرون آورده بود گفت: به خدا سوگند بيني او را قطع مي‌کنم... مرد ديگري وارد و گفت: عثمان را براي من بگذاريد. سپس نوک شمشير خود را بر روي شکم عثمان قرار داد و با فشاري محکم شمشير را در آن فرو برد. نائله همسر عثمان ـ با دست خود شمشير را گرفت ولي در اثر اين کار چند انگشت وي قطع شد. عثمان با اين ضربه شمشير کشته شد. همسر عثمان، در پي ديدن اين صحنه، شروع به فرياد زدن کرد. پس از مدتي نائله خود را به قسمت بالاي دار الاماره رساند و گفت: عثمان کشته شد.<ref>ابن‌قتيبه دينوري، همان، ص۶۷ ـ ۶۸.</ref>
محمد وارد شد و به عثمان گفت: نعثل! دین خدا را تغییر داده‌ای! مردی از مصر وارد جایگاه عثمان شد و ریش وی را گرفت و یک مشت از ریش عثمان را کند! شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و گفت: کار او را به عهدهٔ من بگذارید، مرد شمشیرش را بالا برد، عثمان دستش را جلوی شمشیر مرد مصری قرار داد، مرد مصری با ضربه‌ای دست عثمان را قطع کرد. مردی کوتاه‌قد و سیاه‌چهره با موهای مجعد، وارد شد و در حالی که گرز آهنینی در دست داشت… ضربه‌ای بر سر عثمان زد و وی را زخمی کرد و در اثر آن عثمان بر زمین افتاد… مرد مصری، در حالی که شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده بود گفت: به خدا سوگند بینی او را قطع می‌کنم… مرد دیگری وارد و گفت: عثمان را برای من بگذارید. سپس نوک شمشیر خود را بر روی شکم عثمان قرار داد و با فشاری محکم شمشیر را در آن فرو برد. نائله همسر عثمان ـ با دست خود شمشیر را گرفت ولی در اثر این کار چند انگشت وی قطع شد. عثمان با این ضربه شمشیر کشته شد. همسر عثمان، در پی دیدن این صحنه، شروع به فریاد زدن کرد. پس از مدتی نائله خود را به قسمت بالای دار الاماره رساند و گفت: عثمان کشته شد.<ref>ابن‌قتیبه دینوری، همان، ص۶۷–۶۸.</ref>
 
==منابع==
== منابع ==
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سيره نظامي اميرالمؤمنين» نوشته «يدالله حاجي‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه های علمیه، ۱۳۹۲ش.
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش