اعتراف مجریان سقیفه به حقانیت امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا مجریان سقیفه به حقانیت امام علی(ع) اعتراف کردند؟
آیا مجریان سقیفه به برتری و حقانیت امام علی(ع) اعتراف کردند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عمر و ابوبکر که برندگان اصلی واقعه سقیفه بودند، علی علیه السلام را خوب می‌شناختند و به فضائل و مناقب آن حضرت واقف بودند. اما جاذبه قدرت و حکومت باعث شد که بر خلاف حق و حقیقت قدم بردارند و جهان اسلام را از حکومت بر حق علی علیه السلام محروم سازند. با این حال در موارد متعددی به صراحت و یا با کنایه (که ابلغ از تصریح است) به حقانیت و شایستگی امیرالمؤمنین علیه السلام اعتراف کرده‌اند که به مواردی از آنها اشاره می‌شود:
مجریان سقیفه شناخت کافی نسبت به برتری امام علی(ع) داشته و به فضائل و مناقب آن حضرت واقف بودند. اما جاذبه قدرت و حکومت سبب شد که بر خلاف حق و حقیقت قدم برداشته و خلافت را غصب کنند. با این حال در موارد متعددی به صراحت و یا با کنایه (که ابلغ از تصریح است) به حقانیت و شایستگی امیرالمؤمنین علیه السلام اعتراف کرده‌اند که به مواردی از آنها اشاره می‌شود:


۱. بعد از این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم، علی علیه السلام را به فرمان خداوند به جانشینی خود تعیین فرمود در خیمه ای خاصّ نشست و فرمود که امیرالمؤمنین علیه السلام در خیمه ای دیگر نشیند. پس از آن به مردمان حاضر در غدیر خم، امر فرمود که به خیمه امیرالمؤمنین روند و تهنیت بگویند. مسلمانان به خیمه امام علیه السلام رفتند و به ایشان تهنیت گفتند. پس از پایان تهنیت مردم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مادران اهل ایمان (زنان خود او) فرمود که آنها نیز به خدمت علی علیه السلام روند و تهنیت بگویند. آنان نیز به این وظیفه اقدام کردند.}}<ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۵۴۱.</ref> از جمله کسانی که به امیرمؤمنان تبریک و تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند که خطاب به امام علی علیه السلام گفتند: «بخّ بخّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمنٍ و مؤمنه؛ یعنی بَه بَه بر تو ای پسر ابو طالب که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی».<ref>امینی، ابراهیم، الغدیر، ترجمه واحدی، محمد تقی، تهران، نشر کتابخانه بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۴.</ref>
== اعتراف ابوبکر و عمر در غدیر خم ==
<nowiki>بعد از این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم، علی علیه السلام را به فرمان خداوند به جانشینی خود تعیین فرمود در خیمه ای خاصّ نشست و فرمود که امیرالمؤمنین علیه السلام در خیمه ای دیگر نشیند. پس از آن به مردمان حاضر در غدیر خم، امر فرمود که به خیمه امیرالمؤمنین روند و تهنیت بگویند. مسلمانان به خیمه امام علیه السلام رفتند و به ایشان تهنیت گفتند. پس از پایان تهنیت مردم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مادران اهل ایمان (زنان خود او) فرمود که آنها نیز به خدمت علی علیه السلام روند و تهنیت بگویند. آنان نیز به این وظیفه اقدام کردند.}}</nowiki><ref>میرخواند، روضه الصّفا، تهران، نشر خیام، چاپ اول، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۵۴۱.</ref> از جمله کسانی که به امیرمؤمنان تبریک و تهنیت گفتند، ابوبکر و عمر بودند که خطاب به امام علی علیه السلام گفتند: «بخّ بخّ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کلّ مؤمنٍ و مؤمنه؛ یعنی بَه بَه بر تو ای پسر ابو طالب که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن گشتی».<ref>امینی، ابراهیم، الغدیر، ترجمه واحدی، محمد تقی، تهران، نشر کتابخانه بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۴.</ref>


جالب است بدانیم اولین کسانی که دست خود را به عنوان اطاعت و بیعت به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام رسانیدند، ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر بودند.<ref>همان، ج۲، ص۱۷۹.</ref>
جالب است بدانیم اولین کسانی که دست خود را به عنوان اطاعت و بیعت به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام رسانیدند، ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر بودند.<ref>همان، ج۲، ص۱۷۹.</ref>


۲. یک روز پس از جریان سقیفه، ابوبکر در مسجد برای مردم سخنرانی کرد. از جمله گفت: ای مردم! من که به شما فرمانروا گشته‌ام، بهترین شما نیستم. پس اگر کار نیکو انجام دادم به من کمک کنید و اگر کار بد انجام دادم مرا به راه راست هدایت کنید.<ref>طبری، تاریخ طبری، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، نشر دارالمعارف، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۰.</ref>
== اعتراف ابو عبیده جرّاح ==
یکی از معرکه گردانان اصلی سقیفه که نقش مهمی در روی کار آوردن ابوبکر داشت، ابو عبیده جرّاح بود. او وقتی که از امتناع علی علیه السلام از بیعت با ابوبکر، آگاه شد، رو به آن حضرت کرد و گفت: «زمامداری را به ابوبکر واگذار که اگر زنده ماندی و از عمر طولانی برخوردار شدی، تو نسبت به زمامداری از همه شایسته تر هستی، زیرا ملکات فاضله و ایمان نیرومند و علم وسیع و درک و واقع بینی و پیشگامی در اسلام و پیوند خویشاوندی و دامادی تو نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همه محرز است».<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، قم، منشورات زاهدی و منشورات الرّضی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱۲.</ref>
 
بنابراین، فضیلت و برتری علی علیه السلام به گونه ای است که حتی افرادی مثل ابو عبیده جرّاح که سنگ ابوبکر را به سینه می‌زد نیز ناچار به اذعان به آن بودند.
 
== اعتراف ابوبکر به عدم شایستگی در امر خلافت ==
یک روز پس از جریان سقیفه، ابوبکر در مسجد برای مردم سخنرانی کرد. از جمله گفت: ای مردم! من که به شما فرمانروا گشته‌ام، بهترین شما نیستم. پس اگر کار نیکو انجام دادم به من کمک کنید و اگر کار بد انجام دادم مرا به راه راست هدایت کنید.<ref>طبری، تاریخ طبری، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، نشر دارالمعارف، چاپ پنجم، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۱۰.</ref>


در همین دو سه جمله، ابوبکر به چند چیز اعتراف می‌کند: الف) بهترین شما نیستم؛ ب) ممکن است خطا کنم. با این همه نخواست زیر بار حق و حقیقت برود و حق علی علیه السلام را غصب کرد و به قول ابن ابی الحدید معتزلی، مفضول بر افضل سبقت گرفت و افضل (علی علیه السلام ) خانه نشین شد و مفضول (ابوبکر) بر مسند قدرت و حکومت تکیه زد و سرنوشت جهان اسلام را به دست گرفت.<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳.</ref>
در همین دو سه جمله، ابوبکر به چند چیز اعتراف می‌کند: الف) بهترین شما نیستم؛ ب) ممکن است خطا کنم. با این همه نخواست زیر بار حق و حقیقت برود و حق علی علیه السلام را غصب کرد و به قول ابن ابی الحدید معتزلی، مفضول بر افضل سبقت گرفت و افضل (علی علیه السلام ) خانه نشین شد و مفضول (ابوبکر) بر مسند قدرت و حکومت تکیه زد و سرنوشت جهان اسلام را به دست گرفت.<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء الکتب العربیه، چاپ اول، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۳.</ref>
خط ۱۹: خط ۲۶:
بدیهی است که یک چنین اعترافی از طرف حزب حاکم، بسیار معنی دار و قابل تأمّل می‌باشد و عاقلان را اشارت کافیست. به قول شاعر در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
بدیهی است که یک چنین اعترافی از طرف حزب حاکم، بسیار معنی دار و قابل تأمّل می‌باشد و عاقلان را اشارت کافیست. به قول شاعر در خانه اگر کس است یک حرف بس است.


۴. یکی از معرکه گردانان اصلی سقیفه که نقش مهمی در روی کار آوردن ابوبکر داشت، ابو عبیده جرّاح بود. او وقتی که از امتناع علی علیه السلام از بیعت با ابوبکر، آگاه شد، رو به آن حضرت کرد و گفت: «زمامداری را به ابوبکر واگذار که اگر زنده ماندی و از عمر طولانی برخوردار شدی، تو نسبت به زمامداری از همه شایسته تر هستی، زیرا ملکات فاضله و ایمان نیرومند و علم وسیع و درک و واقع بینی و پیشگامی در اسلام و پیوند خویشاوندی و دامادی تو نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همه محرز است».<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، قم، منشورات زاهدی و منشورات الرّضی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ص۱۱۱۲.</ref>
== پشیمانی ابوبکر در پذیرش خلافت ==
 
بنابراین، فضیلت و برتری علی علیه السلام به گونه ای است که حتی افرادی مثل ابو عبیده جرّاح که سنگ ابوبکر را به سینه می‌زد نیز ناچار به اذعان به آن بودند.
 
۵. ابوبکر در آخرین لحظه‌های زندگی آرزو می‌کرد که ای کاش سه کار را انجام نمی‌داد:
۵. ابوبکر در آخرین لحظه‌های زندگی آرزو می‌کرد که ای کاش سه کار را انجام نمی‌داد:


خط ۴۳: خط ۴۷:
این گزارش به قدری گویاست که احتیاج به هیچ گونه توضیح اضافی ندارد و فقط همین بس که اشک ندامت ابوبکر هیچ دردی را دوا نمی‌کرد.
این گزارش به قدری گویاست که احتیاج به هیچ گونه توضیح اضافی ندارد و فقط همین بس که اشک ندامت ابوبکر هیچ دردی را دوا نمی‌کرد.


۷. مردی از همسر خود به عمر شکایت کرد که شش ماه پس از عروسی، بچه آورده است. زن نیز این مطلب را پذیرفت، اظهار می‌داشت که قبلاً با کسی رابطه ای نداشته است. خلیفه نظر داد که زن باید سنگسار شود. ولی علی علیه السلام از اجرای حدّ جلوگیری کرد و گفت که زن از نظر قرآن می‌تواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیه ای دوران بارداری و شیرخواری ۳۰ ماه معیّن شده است: {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا<ref>احقاف / ۱۵.</ref>. و در آیه ای دیگر، تنها دوران شیر دادن، دو سال ذکر شده است: {{قرآن|وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ}}<ref>لقمان / ۱۴.</ref>.
== اعتراف عمر به هلاکت در صورت نبودن امام علی(ع) ==
عمر در دوران حکومت نامشروع خود بارها به عجز و ناتوانی علمی خود اشاره کرد و به قدرت علمی علی و شایستگی آن حضرت به خلافت به صورت غیر مستقیم اعتراف کرده است که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود.


اگر دو سال را از سی ماه کم کنیم برای مدت حمل شش ماه باقی می‌ماند. عمر پس از شنیدن منطق امام گفت: «لولا علیٌّ لهلک عمر؛ یعنی اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد».<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، قم، نشر صحیفه، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۸ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۹۶ و بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۳۲.</ref>
<nowiki>مردی از همسر خود به عمر شکایت کرد که شش ماه پس از عروسی، بچه آورده است. زن نیز این مطلب را پذیرفت، اظهار می‌داشت که قبلاً با کسی رابطه ای نداشته است. خلیفه نظر داد که زن باید سنگسار شود. ولی علی علیه السلام از اجرای حدّ جلوگیری کرد و گفت که زن از نظر قرآن می‌تواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیه ای دوران بارداری و شیرخواری ۳۰ ماه معیّن شده است: {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا</nowiki><ref>احقاف / ۱۵.</ref>. و در آیه ای دیگر، تنها دوران شیر دادن، دو سال ذکر شده است: {{قرآن|وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ}}<ref>لقمان / ۱۴.</ref>.


دست اندرکاران خلیفه و همه خلفا و عمر در دوران حکومت نامشروع خود بارها به عجز و ناتوانی علمی خود و به قدرت علمی علی و شایستگی آن حضرت به خلافت به صورت غیر مستقیم اعتراف کرده است که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می‌شود.
اگر دو سال را از سی ماه کم کنیم برای مدت حمل شش ماه باقی می‌ماند. عمر پس از شنیدن منطق امام گفت: «لولا علیٌّ لهلک عمر؛ یعنی اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد».<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، قم، نشر صحیفه، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش، ص۲۸۸ به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۹۶ و بحارالانوار، ج۴۰، ص۳۳۲.</ref>{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
۶۰۲

ویرایش