اعتبار روایات درباره طول قد آدم و حوا در هنگام هبوط

نسخهٔ تاریخ ‏۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
سؤال

آیا ویژگی‌هایی که در حدیث ۳۰۸ روضه کافی، در مورد آدم و حوا گفته شده است صحیح است؟

قبل از هر چیز لازم است اصل حدیث و سند آن بررسی شود، مرحوم کلینی در «کافی» این گونه روایت کرده که:((علیّ بن إبراهیم عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن مقاتل بن سلیمان قال: سألت أبا عبد الله(ع) کم کان طول آدم(ع) حین هبط به الی الارض و کم کان طول حوّاء؟ قال: وجدنا فی کتاب علی ّ بن أبی طالب(ع) أنّ الله عزّوجلّ لمّا، أهبط آدم و زوجته حوّا(ع) إلی الارض کانت رجلاه بثنیّه الصّفا و رأسه دون افق السّماء، و أنّه شکا إلی الله ما یصیبه من حرّ الشّمس، فأوحی الله عزوجل الی جبرئیل(ع) أنّ آدم قد شکا ما یصیبه من حرّ الشّمس فاغمزه غمزه و صیّر طوله سبعین ذراعا بذراعه، و اغمز حوّاء غمزه فیصیر طولها خمسه و ثلاثین ذراعا بذراعها؛[۱]

علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم از حسن بن محبوب از مقاتل بن سلیمان نقل کرده که: از امام صادق(ع) پرسیدم: هنگامی که آدم(ع) و حوا به زمین فرود آمدند طول قامت آن دو چه اندازه بود؟ امام فرمود: ما در کتاب علی بن ابی طالب(ع) یافته‌ایم که چون خدای عزوجل حضرت آدم و همسرش حوا را به زمین فرستاد دو پای آدم روی بلندی کوه صفا بود و سرش زیر افق آسمان، آدم از آزاری که از گرمای آفتاب به او می‌رسید به خداوند شکایت کرد، خدای عزوجل به جبرئیل وحی فرمود که: آدم از شدت حرارت آفتاب شکایت دارد، جبرئیل او را در هم فشرد و قامتش هفتاد ذراع به ذراع خود آدم گردید، و حوا را نیز در هم فشرد و او نیز طول قامتش سی و پنج ذراع به ذراع خودش شد))

پاسخ: در سند این حدیث همان طوری که ملاحظه می‌شود شخصی هست به نام مقاتل بن سلیمان، علمای رجال ایشان را ضعیف دانسته‌اند، شیخ طوسی در رجالش راجع به ایشان می‌فرماید: مقاتل بن سلیمان بتری است،[۲] و در مجمع البحرین می‌نویسد: بتریه گروهی از زیدیه هستند که قائل به امامت ابوبکر و عمر و علی بن ابی طالب(ع) می‌باشند، و با عثمان و طلحه و زبیر و عائشه دشمنی داشتند.[۳]

با توجه به مطالب یاد شده معلوم می‌شود که این خبر از نظر سند مخدوش و فاقد اعتبار است. ضمناً برای بررسی سند احادیث می‌توانید به رجال شیخ طوسی یا نجاشی یا معجم الحدیث از آقای خویی مراجعه نمایید.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲ش، ج۸، ص۲۳۳، ح۳۰۸.
  2. طوسی، محمد بن حسن، رجال طوسی، قم، جامعه مدرسین، جاپ اول، ۱۴۱۵ق، شماره ۱۶۱۸، ص۱۴۶.
  3. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۲۱۳.