اطمینان از نجات و حیات جاودانه در عقاید مسیحیت

نسخهٔ تاریخ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۹ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)


سؤال: یکی از برکات بزرگ که فقط عیسی مسیح می‌تواند انجام بدهد و فقط او ادعا کرده است اطمینان از نجات و حیات جاودانگی است. در کتاب مقدس اول یوحنا فصل ۱ آیه ۹ این‌طور می‌خوانیم که: «اما اگر گناهان خود را به او اعتراف نماییم، می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که او ما را می‌بخشد و از هر ناراستی پاک می‌سازد. این کار خدا کاملاً منصفانه و درست است، زیرا عیسی مسیح برای شستن و پاک کردن گناهان ما، جان خود را فدا کرده است».

در اول یوحنا فصل ۵ آیه ۱۳ می‌خوانیم که: «این نامه را نوشتم تا شما که به فرزند خدا ایمان‌دارید، بدانید که از هم‌اکنون، از حیات جاوید برخوردارید»

در کتاب مقدس اعمال رسولان فصل ۴ آیه ۱۲ می‌خوانیم که: «در هیچ‌کس جز او نجات نیست، زیرا زیر آسمان نامی دیگر به آدمیان داده نشده تا بدان نجات یابیم»

در کتاب مقدس افسسیان فصل ۲ آیه ۸: (بنابراین، در اثر بخشش رایگان و مهربانی خدا و توسط ایمانتان به مسیح است که نجات‌یافته‌اید؛ و این کار شما نیست، بلکه هدیهٔ خداست. نجات نتیجهٔ اعمال خوب ما نیست، ازاین‌رو هیچ‌کس نمی‌تواند به خود ببالد. ۱۰ این خداست که ما را از نو آفریده و این زندگی جدید را از فیض وجود عیسی مسیح به ما داده‌شده است.

در انجیل یوحنا فصل ۱ آیه ۱۲ می‌خوانیم که: (اما او به تمام کسانی که به او ایمان آوردند، این حق را داد که فرزندان خدا گردند؛ بلی، فقط کافی بود به او ایمان آورند تا نجات یابند). و همچنین نکته‌ای که نباید از یاد برد این است که نجات واقعی تنها با اعتماد قلبی به عیسی مسیح که بر صلیب گناهان ما را آمرزید دریافت می‌شود.

در انجیل یوحنا فصل ۵ آیه ۲۴ می‌خوانیم که عیسی خداوند می‌گویید که: (باز تکرار می‌کنم: هر که به پیغام من گوش دهد و به خدا که مرا فرستاده است ایمان بیاورد، زندگی جاوید دارد و هرگز به خاطر گناهانش بازخواست نخواهد شد، بلکه از همان لحظه از مرگ نجات پیداکرده، به زندگی جاوید خواهد پیوست)

حال سؤال اینجاست آیا شما در دین و مذهب خود از نجات و زندگی جاویدان و حیات ابدی خود اطمینان دارید؟

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.

پاسخ:

اینکه خداوند توبه پذیر است و گناه کسی را می‌بخشد که به گناهان خود در پیشگاه خدای متعال اعتراف کند و از عمل کرد خود پشیمان شود، اختصاص به دین مسیحیت پولسی ندارد بلکه در تمام ادیان ابراهیمی به این آموزه و عقیده تأکید شده است؛ چه اینکه در دین اسلام برای بخشش گناهان حتی هیچ نیازی به قربانی شدن مثل حضرت مسیح(ع) نیست بلکه در هر زمان و مکانی خداوند توبه پذیر است. خداوند در قرآن کریم بخشش گناهان متوقف به محبت خدا و متابعت از رسول خدا نموده و هیچ قید و بندی دیگری برای قرار نداده است. «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ بگو: «اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شمارا دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»[۱] همچنین از اعمال ناشایست و ظلمی انسان که بر خود روا داشته با استغفار می‌گذرد. در این رابطه چنین فرموده است: وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَه أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ یصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یعْلَمُونَ؛ و آن‌ها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند- و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ - و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، بااینکه می‌دانند.»[۲] به‌طورکلی در آیه «إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ بِهِ وَ یغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یشاءُ وَ مَنْ یشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَری إِثْماً عَظیماً؛[۳] فرموده که خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هرکسی که بخواهد می‌بخشد. و آن‌کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. این‌گونه بخشش و آمرزش انسان که در دین اسلام از آن سخن گفته‌شده، مطابق با حکم عقل است و در ضمن اینکه هیچ خدشه‌ای بر آن وارد نمی‌گردد، هیچ نیازی به قربانی و امثال این‌ها ندارد.

اما آموزه فدا شدن حضرت مسیح برای بخشیده شدن گناهان بشر به دلیل عدم رابطه منطقی بین فدا شدن و آمرزش گناه، یک آموزه غیرمعقول و برخلاف عقلانیت است.

افزون بر آن آنچه مسیحیت پولسی را به چالش می‌کشاند فدا شدن حضرت مسیح برای نجات انسان و رستگار شدن او بدون عمل است؛ زیرا نجات و حیات جاودانه انسان در بهشت بدون عمل صالح امکان‌پذیر نیست و قربانی شدن حضرت مسیح(ع) عمل صالح را برای بشر تأمین نمی‌کند تا بشر را رستگار نموده و بهشت را برای او تضمین کند. پس این عقیده نه‌تنها برکت نیست بلکه باز کردن راه گناه برای مردم است و به امید اینکه حضرت مسیح برای نجات آنان فدا شده است، نه‌تنها انسان از رشد و کمال ساقط می‌گردد بلکه گرفتار اعمال ناپاک گردیده و باعث بدفرجامی او می‌شود.

بررسی این عقیده مسیحیان نیازی به توضیح بیشتر دارد که در زیر به آن پرداخته‌شده است:

سعادت اخروی، هم غایت اصلی خلقت انسان است و هم غایت نهایی دین آسمانی است. تمام پیامبران برای هدایت بشر فرستاده‌شده تا او را با عمل به دستورات الهی و نشان دادن راه مستقیم به نجات و سعادت ابدی برسانند. جایگاه سعادت ابدی قیامت است.

دین مسیحیت که از ادیان ابراهیمی است، اعتقاد به قیامت و سعادت و شقاوت اخروی از ارکان آن به‌حساب می‌آید. در انجیل متی از حضرت عیسی(ع) نقل‌شده که آن حضرت وقتی می‌خواست پاسخ صدوقیان را که منکر معاد بودند، بدهد و معاد را در تورات اثبات کند، گفت: «اما درباره روز قیامت، مگر در کتاب آسمانی نخوانده‌اید که خدا می‌فرماید: من هستم خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب؟ پس خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است».[۴]

در انجیل یوحنا درباره قیامت گفته‌شده که ساعتی می‌آید که در آن جمیع کسانی که در قبور می‌باشند آواز او را (عیسی(ع)) خواهند شنید و بیرون خواهند آمد هر که اعمال نیکو کرد برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داوری. من از خود هیچ نمی‌توانم کرد بلکه چنان‌که شنیده‌ام داوری می‌کنم و داوری من عادل است زیرا که اراده خود را طالب نیستم، بلکه اراده پدری که مرا فرستاده است.[۵]

در مسیحیت بر طبق تعالیم پولس محبت و عشق و ایمان بدون عمل جایگزین شریعت شده است. ازنظر پولس ایمان عبارت از این است که به‌وسیله مراسمی چند مانند تعمید، عشای ربّانی و بسط شوق با هر زبانی خور را به عیسی متصل نمود[۶] و تحقق این ایمان متوقف بر برخاستن عیسی از میان مردگان است و اگر عیسی از میان مردگان زنده نشده باشد متعلقی برای ایمان وجود ندارد و حاکمیت از آنِ گناه خواهد بود[۷]

پولس برای اینکه مرزی را که یهودیان به‌عنوان قانون معتبر می‌دانستند و مشرکان آن را ریشخند می‌کرد، در هم شکست و در پیام‌ها و نامه‌ها خود اعلام کرد[۸] که ایمان اوامر الهی همه‌چیز است و بدین‌سان مفهوم بسیار مبهم «اوامر» جای اصطلاح دقیق و مشخص قانون را گرفت. پولس قانون را یوغ بندگی دانسته و می‌گوید چیزی که انسان را موجّه و روسفید می‌سازد عمل به قانون نیست بلکه ایمان به عیسی مسیح است.[۹]

پس از عیسی(ع) بسیاری از مفاهیم بنیادی مسیحیت، در خطابه‌ها و نامه‌های پولس تبلور یافت. از نخستین رساله او موسوم به قرنتیان اول باب سیزدهم به تأثیرگذاری و ماندگاری عشق و محبت است که همراه ایمان و امید همیشه باقی می‌ماند: «اگر من به زبان انسان‌ها و فرشتگان سخن بگویم؛ اما عشق و محبت نداشته باشم، طبلی پرهیاهو یا سنجی پر سروصدایم. اگر قدرت پیشگویی داشته باشم و همه رمز و رازها و همه دانش‌ها را درک کنم و اگر از چنان ایمانی برخوردار باشم که کوه‌ها را جابجا کنم؛ اما عشق و محبت نداشته باشم، هیچ نیستم. اگر تمام اموالم را ببخشم و اگر بدنم را به آتش بسپارم؛ اما عشق و محبت نداشته باشم، هیچ نصیبی نمی‌برم. ایمان، امید و عشق هر سه ماندگارند، اما عشق بزرگ‌ترین آن‌هاست. محبت همه‌چیز را می‌پذیرد و باور می‌کند و به همه‌چیز امید می‌دهد».[۱۰]

ازآنچه بیان شد مفهوم نجات در کلیسای مسیحی در سه مطلب خلاصه می‌شود:

  1. اول اینکه نجات «فقط از راه فیض» صورت می‌گیرد؛ بدین معنا که نجات وابسته به ابتکار الهی است، نه مشروط به روش‌های مکانیکی و کمّی که اکثر ادیان رایج را دربرگرفته است.
  2. دوم اینکه نجات «فقط از راه ایمان» به دست می‌آید یعنی از راه شایستگی انسان به دست نمی‌آید.

۳. سوم اینکه منبع معرفت درباره نجات صرفاً باید «در کتاب مقدس» باشد منابع مخفی یا محرمانه‌ای وجود ندارد تا کارشناسان یا متخصصان در اختیار ما بگذارند.[۱۱]

پولس تصریح می‌کند که هیچ‌کس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی‌شود بلکه به ایمان به عیسی مسیح این نتیجه به دست می‌آید ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم؛ زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد[۱۲] در یک‌کلام ازنظر پولس حضرت آدم(ع) مبیّن گناه همه بشر بود و متقابلاً حضرت مسیح برای کسانی که به وی عقیده داشتند، سمبل نجات همگانی بود.[۱۳]

حاصل آنچه بیان شد این است که در دین مسیحیت برای نجات و سعادت اخروی به هیچ عملی نیاز نیست و خداوند این سعادت را به‌رایگان به پیروان مسیح عنایت می‌کند و لازمه آن این است که در بین نیکوکار و بدکار در این فیض مجانی خداوند تفاوتی وجود ندارد و تنها عشق و محبت است که به‌عنوان توشه برای این فیض الهی لازم است.

نقد نظریه نجات بدون عمل

۱. آموزه‌های در عهد جدید وجود دارد که این نظریه را باطل می‌کند. در رساله یعقوب ایمان بدون عمل باطل است و ایمان با عمل کامل می‌گردد[۱۴] و همچنان که بدن بدون روح مرده است، ایمان بدون عمل مرده است.[۱۵]

۲. رستگاری و نجات بدون عمل ازنظر عقل قابل‌پذیرش نیست؛ زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم در میان افراد حتی پیروان دین مسیحیت تفاوت‌هایی از جهات مختلف وجود دارد. برخی نیکوکارند و برخی بدکار و ستمکار، آنانی هم که نیکوکارند درجات مختلف دارند و در یک‌مرتبه نیستند. عقل به بر طبق مقتضای عدالت حکم می‌کند که هرکدام باید نتیجه عمل خود را ببیند. همان‌گونه که نتایج اعمال و رفتار دنیوی به‌تناسب عمل و کار انسان است، نتایج اخروی هم باید متناسب با عمل کرد انسان در دنیا باشد؛ بنابراین تنها دوست داشتن حضرت مسیح(ع) و اعتماد بر او نمی‌تواند کارساز و نجات‌بخش باشد؛ زیرا این نوع نتیجه گرفتن یکسان برخلاف عدالت الهی است.

به همین جهت بود که دنیا[در قرون‌وسطی] علیه کیش مسیحیت قیام کرد، و آن را غیرقابل‌قبول دانست، برای اینکه در این کیش به مردم می‌گویند: که حضرت مسیح خود را بر بالای دار فدا و عوض گناهان مردم قرارداد و این را به مردم تلقین کردند که اگر بیایید و با نمایندگان او صحبت کنید و از او خواهش کنید تا شمارا از عذاب روز قیامت برهاند، آن نماینده این وساطت را برایتان خواهد کرد و معلوم است که چنین دینی اساس بشریت را منهدم می‌کند و تمدن بشر را با سیر قهقرا به توحش مبدل می‌سازد. حتی کسانی که بر فطرت خود باقی باشد و از خارج چیزی و تعلیماتی در افکارشان وارد نگشته، به همان سادگی فطرت، و غریزه خدادادی خود باقی‌مانده‌اند و احکام فطرت خود را با تعلیماتی که احکام فطری دیگر آن را باطل کرده، باطل نمی‌کنند و به‌طورقطع حکم می‌کنند به اینکه تخلف از هر قانونی که مقتضای انسانیت، و مدینه فاضله بشریت است، قبیح و ناپسند است.[۱۶]

منابع

  1. آل عمران، ۳۱.
  2. آل عمران، ۱۳۵.
  3. نساء، ۴۸.
  4. انجیل متی، ۲۲: ۳۱–۳۲.
  5. ر. ک. انجیل یوحنا، ۵: ۲۷–۳۱.
  6. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه: علی اصغر حکمت، ص۶۱۸، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ۱۴، ۱۳۸۳ش
  7. رساله اول پولس به قرنتیان، ۱۵: ۱۴و ۱۷.
  8. نامه پولس به رومیان، ۲: ۲۳و ۲۶؛ نامه پولس به قرنتیان، ۷: ۱۹.
  9. آکادمی علوم اتحاد شوروی، مبانی مسیحیت، ترجمه از فرانسه به فارسی: اسدالله مبشری، ص۱۳۹، انتشارات حسینیه ارشاد، [بی‌تا].
  10. دان ناردو، پیدایش مسیحیت، ترجمه: مهدی حقیقت‌خواه، ص۴۳، تهران، انتشارات ققنوس، چ۱، ۱۳۸۷ش.
  11. فینلی، اندرو والز، مسیحیت در جهان امروز، ترجمه: احمد رضا مصباح و حمید بخشنده، ص۴۶، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چ۲، ۱۳۸۹ش
  12. نامه پولس به غلاطیان، ۲: ۱۶
  13. ریچارد بوش و دیگران، ادیان در جهان امروز (جهان مذهبی)، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، ص۷۰۵، تهران، دفتر نشر فرهنگی، چ۳، ۱۳۸۶ش.
  14. رسله یعقوب، ۲: ۲۰–۲۲.
  15. رساله یعقوب، ۲: ۲۶.
  16. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۱۸۵، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم‏، چ۵، ۱۴۱۷ق.