سؤال

اسلام به‌صورت کلی چه نگاهی به مسئله جنگ دارد؟

در دين مبين اسلام که آخرين و کامل‌ترين دين آسماني است، جنگ، مطلقاً بد یا مطلقاً خوب نیست. جنگ و جهاد از منظر اسلام به منظور اهداف الهي و انساني انجام مي‌شود و شرط اصلي آن «في سبيل الله» بودن است. قرآن کريم تقريبا ۲۸ مورد کشتار و جهاد را با قيد «في سبيل الله» ذکر مي‌کند[۱] و بر همين اساس، قرآن کريم، جنگ­جويان را در دو صف که فقط بر پايه‌ي اهداف از يک‌ديگر متمايز هستند؛ قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد: ƒ الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ کفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ ‚[۲] کساني که ايمان آورده‌اند در راه خدا مي‌جنگند و کافران در راه طاغوت.

بنابراين در اسلام، جنگ و جهاد وجود دارد و هدف از آن، جلوگيري از فساد و تباهي و سيطره يافتن کفر و شرک است. وقتي گروهي مفسد، سر به طغيان بر مي‌دارند و دست به بيدادگري مي‌زنند؛ و آزادي انسان‌ها را سلب نموده و حقوق و حيثيت آنان را مورد تهديد و تجاوز قرار مي‌دهند؛ جنگ نه تنها ناپسند و ناروا نيست، که بسيار پسنديده و روا است.

دين اسلام، همان‌گونه که در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي، اخلاقي و...، نظام‌هاي مستقلّي دارد، در زمينه‌ي جنگ و دفاع نيز، داراي نظام است. در اين نظام، مؤلّفه‌هايي مانند ماهيّت، اهداف، شرايط، قوانين و مقررات جنگ و صلح، عوامل پيروزي و شکست، وظايف و ويژگي‌هاي فرماندهان و نيروها و بسياري ديگر از مسائل نظامي و دفاعي، وجود دارد.

شهيد مطهريw، در خصوص تفاوت اسلام و مسيحيّت در امر جنگ و جهاد مي‌نويسد:

مي‌گويند: مسيحيت اين افتخار را دارد که هيچ اسمي از جنگ در آن نيست. امّا ما مي‌گوئيم اسلام اين افتخار را دارد که قانون «جهاد» دارد... اسلام يک ديني است که وظيفه و تعّهد خودش را در اين مي‌داند که يک جامعه تشکيل بدهد. اسلام آمده جامعه تشکيل بدهد، آمده کشور و دولت و حکومت تشکيل بدهد. رسالتش اصلاح جهان است. چنين ديني نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد نمي‌تواند قانون جهاد نداشته باشد. همچنان که دولتش نمي‌تواند ارتش نداشته باشد... .[۳]

دين مقدّس اسلام، به شدّت با قتل نفس مخالف است.[۴] اسلام اجازه نمي‌دهد که هر فردي بر روي ديگري اسلحه کشيده[۵] و او را به قتل برساند. هر چند از نظر اسلام، جنگ، حالتي استثنايي دارد و در صورتي است که راه‌حل مسالمت‌آميز به جايي نرسد؛[۶] اما اسلام نيز همواره و در هر شرايطي، طرفدار صلح نيست. اسلام، هم طرفدار صلح است و هم طرفدار جنگ؛ در آن‌جا که دشمن، حاضر به همزيستي شرافت­مندانه نيست؛ و به حکم اين که ظالم است و مي‌خواهد به گونه‌اي شرافت انساني را پايمال کند، اگر تسليم شويم، ذلّت را متحمل شده‌ايم.[۷]

آيت الله مصباح يزدي در اين رابطه مي‌نويسد:

حکمت الهي اقتضاي چنان آزادي بي‌حدّ و حصري را ندارد که در نهايت به تسلط کامل مفسدان و تبهکاران بر جامعه بيانجامد. به گونه‌اي که اوضاع و احوال را يکسره زير سيطره‌ي خويش در آورند، راه‌هاي حق و عدل را به کلي مسدود سازند و آئين راستين الهي را نابود کنند. تا آنجا که ديگر هيچ کس نتواند در مسير حق و عدل حرکت کند و راه را از چاه تشخيص دهد... خداي متعال با وسايلي، از سيطره کامل کفر و شرک بر جامعه و تسلط فراگير تبهکاران بر نيکوکاران پيشگيري خواهد کرد... وسيله جلوگيري از اين گونه اوضاع اجتماعي و کنترل جنگ و فساد، گاه عوامل فوق طبيعي مثل برخي از بلاهاي آسماني است. گاه نيز اين کار را به وسيله عوامل طبيعي انجام مي‌دهد؛ راه سوم نيز استفاده از عامل انساني است. گاهي خداوند انسان‌هاي مومن و نيکوکار و خداپرست را مأمور سرکوب تبهکاران و کافران و منافقان مي‌کند تا با آنان بجنگند و از طغيان بيش از حدشان جلوگيري کنند. اما به هر حال، استفاده از همين وسايل به گونه‌اي است که در نهايت، مصالح بشري را تأمين مي‌کند و در مجموع زندگي انساني در جهان، به بهترين وجه، جريان و استمرار يابد و با بيشترين خيرات و برکات همراه باشد.[۸]

خداوند متعال در قرآن مي‌فرمايد:

ƒولَو لا دَفْعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدتِ الْاَرْضُ‚[۹]؛ و اگر خدا (شر) برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي‌کرد، فساد روي زمين را فرا مي‌گرفت.

و در جاي ديگر مي‌فرمايد:

ƒولَوْلا دَفْعُ اللهِ الناسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَهُدَّمَتْ صَوامعُ و بيَعُ و صَلَواتٌ و مساجِد يُذکر فيها اسم الله کثيراً‚[۱۰] اگر خدا شر بعضي از مردم را به بعضي ديگر دفع نکند، همانا صومعه‌ها و دير و کنشتها و مساجدي که در آن نماز و ذکر خدا بسيار مي‌شود، همه خراب و ويران مي‌شد.

بنابراين در اسلام، جنگ و جهاد، يکي از لوازم زندگي انساني محسوب مي‌شود. علاوه بر اين، آمادگي براي جنگ و جهاد، يکي از اصول نظامي در دين مبين اسلام محسوب مي‌شود.

خداوند متعال مي‌فرمايد:

ƒو اَعدّوُا لَهُم ما استطعتم من قوّه من رِباط الخيلِ تُرهبونَ بِهِ عدوَاللهِ وَعدوَکم‚[۱۱]؛ با تمام توان و نيرو، براي مقابله با آنها [دشمنان‌]، آماده و (همچنين) اسب‌هاي ورزيده (براي ميدان نبرد)، تا به وسيله‌ي آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.

فضيلت جهاد

حضرت عليA، همواره ياران خويش را به جهاد در راه خدا، ترغيب و سفارش مي‌کرد. فضيلت جهاد در راه خدا و پيکار با دشمنان دين را، متذکّر مي‌شد. آن حضرت، جهاد را دري از درهاي بهشت و رحمت الهي؛ ستون و پايه‌ي دين؛ وسيله‌ي تقرب به خدا و شريف‌ترين اعمال، بعد از اسلام معرفي مي‌کند در اين‌جا، به برخي از فضايل جهاد از ديدگاه ايشان، اشاره مي‌کنيم:

۱. جهاد، دري از درهاي بهشت

حضرت در خطبه‌ي ۲۷ نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:

فانَّ الجِهادَ بابٌ منْ ابوابِ الجنّه فَتَحَهُ الله لخاصّه اوليائه و هو لباسُ التقوي و دِرعُ اللهِ الحَصينه و جَنتهِِ الوثيقه[۱۲] جهاد دري از درهاي بهشت است که خداوند، آن را براي دوستان مخصوص خود، گشوده است. جهاد، لباس تقوي! زره محکم و سپر مطمئن خداوند است.

در اين خطبه، حضرت اشاره می­کند ‌که مسيري که مجاهد انتخاب مي‌کند، پايانش به بهشت منتهي مي‌شود و جهاد را، يک راه و درب اختصاصي، براي برگزيدگان خداوند که اين راه را انتخاب مي‌کنند و از آن مي‌توانند وارد بهشت شوند، معرفي مي‌کند. چرا که جهاد، سختي‌ها و مصائب زيادي دارد که تنها، از خودگذشتگان و جانبازان و کساني که همه چيز را فداي تحقق اراده‌ي الهي کرده‌اند، مي‌توانند اين سختي‌ها را تحمل کنند و لياقت ورود به بهشت را پيدا کنند.

در حديثي از رسول خداn، روايت شده که فرمود:

براي بهشت بابي است که آن را باب مجاهدين مي‌گويند.[۱۳]

حضرت عليA، در خطبه‌اي ديگر، رسيدن به بهشت را در سايه‌ي جهاد در راه خدا معرفي مي‌کند. حضرت مي‌فرمايد:

کيست که شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوي خدا حرکت کند؟ چونان تشنه‌کامي که به سوي آب مي‌دود. بهشت در سايه‌ي نيزه‌هاي دلاوران است.[۱۴]

در روايتي ديگر، حضرت عليA، بهاي بهشت را، «جهاد» معرفي کرده است.[۱۵]

۲. جهاد، ستون دين

در کلامي از حضرت نقل شده که فرمودند:

للايمانِ اربعه ارکانٍ: الصبر و اليقين و العدل و الجهاد.[۱۶] براي ايمان چهار رکن است: صبر، يقين، عدل و جهاد.

در اين سخن ارزشمند، حضرت، جهاد را به عنوان يکي از مهم‌ترين پايه‌ها و ارکان ايمان به خداوند معرفي مي‌کند و مؤمنان واقعي را کساني مي‌داند که چهار صفت: صبر، يقين، عدالت و جهادگري در راه خدا را، داشته باشند.

۳. جهاد، وسيله‌ي تقرب به خداوند

از ديدگاه امام عليA، جهاد وسيله‌ي تقرب و نزديکي به خداوند و کسب منزلت در نزد خداوند است. حضرت مي‌فرمايد:

اي مردم! براي رويارويي با دشمن آماده شويد! چون جهاد با آن‌ها، راهي است براي نزديکي به پروردگار و منزلت يافتن در نزد وي.[۱۷]

۴. جهاد، شريف‌ترين اعمال

در حديثي از حضرت روايت شده که فرمودند:

جهاد، شريف‌ترين اعمال بعد از اسلام و مايه‌ي استحکام دين است و اجر آن، بزرگ، همراه با عزّت و قوت که همان پيروزي و غلبه است.[۱۸]


در اين حديث، حضرت جهاد را، برترين اعمال بعد از پذيرش اسلام معرفي مي‌کند؛ چرا که عزّت جامعه‌ي اسلامي و قوّت دين، در پرتو جهاد در راه خدا تأمين مي‌شود.

منابع

این مدخل برگرفته شده از کتاب «سيره نظامي اميرالمؤمنين» نوشته «يدالله حاجي‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه های علمیه، ۱۳۹۲ش.

  1. ر.ک: قرآن کريم، بقره، آیات:۱۵۴، ۱۹۰، ۲۱۸، ۲۴۴؛ آل‌عمران، آیات: ۱۳، ۱۴۶، ۱۵۷، ۱۶۷، ۱۶۹ نساء، آیات: ۷۴، ۷۵، ۷۶، ۸۴، ۹۵؛ مائده،۵۴؛ انفال، ۷۲، ۷۴؛ توبه، ۱۹، ۲۰، ۴۱، ۸۱، ۱۱۱، ۱۲۰؛ محمد،۴؛ حجرات،۱۵؛ صف،۱۱ و مزمل، ۲۰.
  2. نساء، ۷۶.
  3. مرتضي مطهري، جهاد، ص۲۸ ـ ۲۹.
  4. وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً؛ و هر کس، فرد باايماني را از روي عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالي که جاودانه در آن مي‌ماند؛ و خداوند بر او غضب مي‌کند؛ و او را از رحمتش دور مي‌سازد؛ و عذاب عظيمي براي او آماده ساخته است. قرآن کريم، نساء ۹۳.
  5. ر.ک: مرتضي مطهري، مجموعه آثار،ج۲۷، ص۳۱۷.
  6. محمدمهدي کريمي نيا، مقاله «اصالت صلح و همزيستي يا جنگ و قتال در اسلام» فصلنامه بصيرت، سال دوازدهم، ‌شماره ۳۴، ص۱۳۵.
  7. مرتضي مطهري، جهاد، همان، ص۲۹ و ۳۰.
  8. محمدتقي مصباح يزدي، جنگ و جهاد در قرآن، ص۳۶ ـ ۳۷.
  9. بقره، ۲۵۱.
  10. همان، حج،۴۰.
  11. همان، انفال، ۶۰.
  12. نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۲۷، ص۷۴؛ محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۴؛ شيخ‌صدوق، معاني‌الاخبار، همان، ص۳۰۹؛ محمدبن‌ابراهيم ثقفي کوفي، همان، ج۲، ص۴۷۴.
  13. «للجنه باب يقال له باب المجاهدين». محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۲؛ شيخ‌صدوق، امالي صدوق، قم، ‌مؤسسه‌البعثه، ۱۴۱۷، اول، ص۶۷۳؛ شيخ‌طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج۶، ص۱۲۳؛ شيخ‌صدوق، ثواب‌العمال، ص۱۸۹.
  14. «الجنه تحت اطراف العوالي» نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۲۴، ص۲۳۶؛ شيخ‌حرّعاملي، همان، ج۱۵، ص۶۱؛ شيخ‌مفيد، الاختصاص، همان، ص۱۳؛ محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۲۰.
  15. «ألا و انّ الجهاد ثمن الجنه». محمّد محمدي ري‌شهري، ميزان‌الحکمه، ص۴۵۴؛ علي‌بن‌محمد‌الليثي الواسطي، عيون‌الحکم.
  16. قاضي‌نعمان مغربي، دعائم‌الاسلام، ج۱، ص۳۴۲؛ محمدبن‌علي‌الکراجکي، معدن‌الجواهر، ص۴۰؛ علاء‌الدين علي متقي هندي، همان، ج۱، ص۲۸۶.
  17. «ايّها النّاس... استعدّوا للمسير الي عدوّ، في جهاده القربه الي الله و درکُ الوسيله عنده» محمدباقر محمودي، همان، ص۶۳؛ ابراهيم‌بن‌محمد ثقفي کوفي، همان، ج۲، ص۶۹۱؛ احمد‌بن‌يحيي بلاذري، انساب‌الاشراف، همان، ص۳۷۹؛ محمدبن‌جريرطبري، همان، ج۴، ص۶۷؛ ابن‌قتيبه دينوري، همان، ج۱، ص۱۷۰.
  18. «انَّ الجِهادَ اشرفُ الاعمالِ بعدَ الاسلامِ و هو قِوامُ الدينِ و الاجْرُ فيهِ عَظيمُ...» محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۳۷؛ شيخ‌حرّ عاملي، همان، ج۱۵، ص۹۴؛ محمدباقر محمودي، نهج‌السعاده، همان، ج۸، ص۵۸ (از ديدگاه پيامبر اکرم9 نيز، جهاد در راه خدا به عنوان برترين عمل مؤمن شمرده شده است). محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۰۲.