اسلام و جنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
ابرابزار
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در دين مبين اسلام که آخرين و کامل‌ترين دين آسماني است، جنگ، مطلقاً بد یا مطلقاً خوب نیست. جنگ و جهاد از منظر اسلام به منظور اهداف الهي و انساني انجام مي‌شود و شرط اصلي آن «في سبيل الله» بودن است. قرآن کريم تقريبا ۲۸ مورد کشتار و جهاد را با قيد «في سبيل الله» ذکر مي‌کند<ref>ر.ک: قرآن کريم، بقره، آیات:۱۵۴، ۱۹۰، ۲۱۸، ۲۴۴؛ آل‌عمران، آیات: ۱۳، ۱۴۶، ۱۵۷، ۱۶۷، ۱۶۹ نساء، آیات: ۷۴، ۷۵، ۷۶، ۸۴، ۹۵؛ مائده،۵۴؛ انفال، ۷۲، ۷۴؛ توبه، ۱۹، ۲۰، ۴۱، ۸۱، ۱۱۱، ۱۲۰؛ محمد،۴؛ حجرات،۱۵؛ صف،۱۱ و مزمل، ۲۰.</ref> و بر همين اساس، قرآن کريم، جنگ­جويان را در دو صف که فقط بر پايه‌ي اهداف از يک‌ديگر متمايز هستند؛ قرار مي‌دهد و مي‌فرمايد: ƒ الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ کفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ ‚<ref>نساء، ۷۶.</ref> کساني که ايمان آورده‌اند در راه خدا مي‌جنگند و کافران در راه طاغوت.
در دین مبین اسلام که آخرین و کامل‌ترین دین آسمانی است، جنگ، مطلقاً بد یا مطلقاً خوب نیست. جنگ و جهاد از منظر اسلام به منظور اهداف الهی و انسانی انجام می‌شود و شرط اصلی آن «فی سبیل الله» بودن است. قرآن کریم تقریباً ۲۸ مورد کشتار و جهاد را با قید «فی سبیل الله» ذکر می‌کند<ref>ر. ک. قرآن کریم، بقره، آیات:۱۵۴، ۱۹۰، ۲۱۸، ۲۴۴؛ آل‌عمران، آیات: ۱۳، ۱۴۶، ۱۵۷، ۱۶۷، ۱۶۹ نساء، آیات: ۷۴، ۷۵، ۷۶، ۸۴، ۹۵؛ مائده، ۵۴؛ انفال، ۷۲، ۷۴؛ توبه، ۱۹، ۲۰، ۴۱، ۸۱، ۱۱۱، ۱۲۰؛ محمد، ۴؛ حجرات، ۱۵؛ صف، ۱۱ و مزمل، ۲۰.</ref> و بر همین اساس، قرآن کریم، جنگجویان را در دو صف که فقط بر پایهٔ اهداف از یک‌دیگر متمایز هستند؛ قرار می‌دهد و می‌فرماید: الَّذِینَ آمَنُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ کفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ<ref>نساء، ۷۶.</ref> کسانی که ایمان آورده‌اند در راه خدا می‌جنگند و کافران در راه طاغوت.
بنابراين در اسلام، جنگ و جهاد وجود دارد و هدف از آن، جلوگيري از فساد و تباهي و سيطره يافتن کفر و شرک است. وقتي گروهي مفسد، سر به طغيان بر مي‌دارند و دست به بيدادگري مي‌زنند؛ و آزادي انسان‌ها را سلب نموده و حقوق و حيثيت آنان را مورد تهديد و تجاوز قرار مي‌دهند؛ جنگ نه تنها ناپسند و ناروا نيست، که بسيار پسنديده و روا است.
دين اسلام، همان‌گونه که در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي، اخلاقي و...، نظام‌هاي مستقلّي دارد، در زمينه‌ي جنگ و دفاع نيز، داراي نظام است. در اين نظام، مؤلّفه‌هايي مانند ماهيّت، اهداف، شرايط، قوانين و مقررات جنگ و صلح، عوامل پيروزي و شکست، وظايف و ويژگي‌هاي فرماندهان و نيروها و بسياري ديگر از مسائل نظامي و دفاعي، وجود دارد.
شهيد مطهريw، در خصوص تفاوت اسلام و مسيحيّت در امر جنگ و جهاد مي‌نويسد:
مي‌گويند: مسيحيت اين افتخار را دارد که هيچ اسمي از جنگ در آن نيست. امّا ما مي‌گوئيم اسلام اين افتخار را دارد که قانون «جهاد» دارد... اسلام يک ديني است که وظيفه و تعّهد خودش را در اين مي‌داند که يک جامعه تشکيل بدهد. اسلام آمده جامعه تشکيل بدهد، آمده کشور و دولت و حکومت تشکيل بدهد. رسالتش اصلاح جهان است. چنين ديني نمي‌تواند بي‌تفاوت باشد نمي‌تواند قانون جهاد نداشته باشد. همچنان که دولتش نمي‌تواند ارتش نداشته باشد... .<ref>مرتضي مطهري، جهاد، ص۲۸ ـ ۲۹.</ref>
دين مقدّس اسلام، به شدّت با قتل نفس مخالف است.<ref>وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً؛ و هر کس، فرد باايماني را از روي عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالي که جاودانه در آن مي‌ماند؛ و خداوند بر او غضب مي‌کند؛ و او را از رحمتش دور مي‌سازد؛ و عذاب عظيمي براي او آماده ساخته است. قرآن کريم، نساء ۹۳.</ref> اسلام اجازه نمي‌دهد که هر فردي بر روي ديگري اسلحه کشيده<ref>ر.ک: مرتضي مطهري، مجموعه آثار،ج۲۷، ص۳۱۷.</ref> و او را به قتل برساند. هر چند از نظر اسلام، جنگ، حالتي استثنايي دارد و در صورتي است که راه‌حل مسالمت‌آميز به جايي نرسد؛<ref>محمدمهدي کريمي نيا، مقاله «اصالت صلح و همزيستي يا جنگ و قتال در اسلام» فصلنامه بصيرت، سال دوازدهم، ‌شماره ۳۴، ص۱۳۵.</ref> اما اسلام نيز همواره و در هر شرايطي، طرفدار صلح نيست. اسلام، هم طرفدار صلح است و هم طرفدار جنگ؛ در آن‌جا که دشمن، حاضر به همزيستي شرافت­مندانه نيست؛ و به حکم اين که ظالم است و مي‌خواهد به گونه‌اي شرافت انساني را پايمال کند، اگر تسليم شويم، ذلّت را متحمل شده‌ايم.<ref>مرتضي مطهري، جهاد، همان، ص۲۹ و ۳۰.</ref>
آيت الله مصباح يزدي در اين رابطه مي‌نويسد:
حکمت الهي اقتضاي چنان آزادي بي‌حدّ و حصري را ندارد که در نهايت به تسلط کامل مفسدان و تبهکاران بر جامعه بيانجامد. به گونه‌اي که اوضاع و احوال را يکسره زير سيطره‌ي خويش در آورند، راه‌هاي حق و عدل را به کلي مسدود سازند و آئين راستين الهي را نابود کنند. تا آنجا که ديگر هيچ کس نتواند در مسير حق و عدل حرکت کند و راه را از چاه تشخيص دهد... خداي متعال با وسايلي، از سيطره کامل کفر و شرک بر جامعه و تسلط فراگير تبهکاران بر نيکوکاران پيشگيري خواهد کرد... وسيله جلوگيري از اين گونه اوضاع اجتماعي و کنترل جنگ و فساد، گاه عوامل فوق طبيعي مثل برخي از بلاهاي آسماني است. گاه نيز اين کار را به وسيله عوامل طبيعي انجام مي‌دهد؛ راه سوم نيز استفاده از عامل انساني است. گاهي خداوند انسان‌هاي مومن و نيکوکار و خداپرست را مأمور سرکوب تبهکاران و کافران و منافقان مي‌کند تا با آنان بجنگند و از طغيان بيش از حدشان جلوگيري کنند. اما به هر حال، استفاده از همين وسايل به گونه‌اي است که در نهايت، مصالح بشري را تأمين مي‌کند و در مجموع زندگي انساني در جهان، به بهترين وجه، جريان و استمرار يابد و با بيشترين خيرات و برکات همراه باشد.<ref>محمدتقي مصباح يزدي، جنگ و جهاد در قرآن، ص۳۶ ـ ۳۷.</ref>
خداوند متعال در قرآن مي‌فرمايد:
ƒولَو لا دَفْعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدتِ الْاَرْضُ‚<ref>بقره، ۲۵۱.</ref>؛ و اگر خدا (شر) برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نمي‌کرد، فساد روي زمين را فرا مي‌گرفت.
و در جاي ديگر مي‌فرمايد:
ƒولَوْلا دَفْعُ اللهِ الناسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَهُدَّمَتْ صَوامعُ و بيَعُ و صَلَواتٌ و مساجِد يُذکر فيها اسم الله کثيراً‚<ref>همان، حج،۴۰.</ref> اگر خدا شر بعضي از مردم را به بعضي ديگر دفع نکند، همانا صومعه‌ها و دير و کنشتها و مساجدي که در آن نماز و ذکر خدا بسيار مي‌شود، همه خراب و ويران مي‌شد.
بنابراين در اسلام، جنگ و جهاد، يکي از لوازم زندگي انساني محسوب مي‌شود. علاوه بر اين، آمادگي براي جنگ و جهاد، يکي از اصول نظامي در دين مبين اسلام محسوب مي‌شود.
خداوند متعال مي‌فرمايد:
ƒو اَعدّوُا لَهُم ما استطعتم من قوّه من رِباط الخيلِ تُرهبونَ بِهِ عدوَاللهِ وَعدوَکم‚<ref>همان، انفال، ۶۰.</ref>؛ با تمام توان و نيرو، براي مقابله با آنها [دشمنان‌]، آماده و (همچنين) اسب‌هاي ورزيده (براي ميدان نبرد)، تا به وسيله‌ي آن، دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد.
==فضيلت جهاد==
حضرت عليA، همواره ياران خويش را به جهاد در راه خدا، ترغيب و سفارش مي‌کرد. فضيلت جهاد در راه خدا و پيکار با دشمنان دين را، متذکّر مي‌شد. آن حضرت، جهاد را دري از درهاي بهشت و رحمت الهي؛ ستون و پايه‌ي دين؛ وسيله‌ي تقرب به خدا و شريف‌ترين اعمال، بعد از اسلام معرفي مي‌کند در اين‌جا، به برخي از فضايل جهاد از ديدگاه ايشان، اشاره مي‌کنيم:
۱. جهاد، دري از درهاي بهشت
حضرت در خطبه‌ي ۲۷ نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:
فانَّ الجِهادَ بابٌ منْ ابوابِ الجنّه فَتَحَهُ الله لخاصّه اوليائه و هو لباسُ التقوي و دِرعُ اللهِ الحَصينه و جَنتهِِ الوثيقه<ref>نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۲۷، ص۷۴؛ محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۴؛ شيخ‌صدوق، معاني‌الاخبار، همان، ص۳۰۹؛ محمدبن‌ابراهيم ثقفي کوفي، همان، ج۲، ص۴۷۴.</ref> جهاد دري از درهاي بهشت است که خداوند، آن را براي دوستان مخصوص خود، گشوده است. جهاد، لباس تقوي! زره محکم و سپر مطمئن خداوند است.
در اين خطبه، حضرت اشاره می­کند ‌که مسيري که مجاهد انتخاب مي‌کند، پايانش به بهشت منتهي مي‌شود و جهاد را، يک راه و درب اختصاصي، براي برگزيدگان خداوند که اين راه را انتخاب مي‌کنند و از آن مي‌توانند وارد بهشت شوند، معرفي مي‌کند. چرا که جهاد، سختي‌ها و مصائب زيادي دارد که تنها، از خودگذشتگان و جانبازان و کساني که همه چيز را فداي تحقق اراده‌ي الهي کرده‌اند، مي‌توانند اين سختي‌ها را تحمل کنند و لياقت ورود به بهشت را پيدا کنند.
در حديثي از رسول خداn، روايت شده که فرمود:
براي بهشت بابي است که آن را باب مجاهدين مي‌گويند.<ref>«للجنه باب يقال له باب المجاهدين». محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۲؛ شيخ‌صدوق، امالي صدوق، قم، ‌مؤسسه‌البعثه، ۱۴۱۷، اول، ص۶۷۳؛ شيخ‌طوسي، تهذيب‌الاحکام، ج۶، ص۱۲۳؛ شيخ‌صدوق، ثواب‌العمال، ص۱۸۹.</ref>
حضرت عليA، در خطبه‌اي ديگر، رسيدن به بهشت را در سايه‌ي جهاد در راه خدا معرفي مي‌کند. حضرت مي‌فرمايد:
کيست که شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوي خدا حرکت کند؟ چونان تشنه‌کامي که به سوي آب مي‌دود. بهشت در سايه‌ي نيزه‌هاي دلاوران است.<ref>«الجنه تحت اطراف العوالي» نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۲۴، ص۲۳۶؛ شيخ‌حرّعاملي، همان، ج۱۵، ص۶۱؛ شيخ‌مفيد، الاختصاص، همان، ص۱۳؛ محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۲۰.</ref>
در روايتي ديگر، حضرت عليA، بهاي بهشت را، «جهاد» معرفي کرده است.<ref>«ألا و انّ الجهاد ثمن الجنه». محمّد محمدي ري‌شهري، ميزان‌الحکمه، ص۴۵۴؛ علي‌بن‌محمد‌الليثي الواسطي، عيون‌الحکم.</ref>
۲. جهاد، ستون دين
در کلامي از حضرت نقل شده که فرمودند:
للايمانِ اربعه ارکانٍ: الصبر و اليقين و العدل و الجهاد.<ref>قاضي‌نعمان مغربي، دعائم‌الاسلام، ج۱، ص۳۴۲؛ محمدبن‌علي‌الکراجکي، معدن‌الجواهر، ص۴۰؛ علاء‌الدين علي متقي هندي، همان، ج۱، ص۲۸۶.</ref> براي ايمان چهار رکن است: صبر، يقين، عدل و جهاد.
در اين سخن ارزشمند، حضرت، جهاد را به عنوان يکي از مهم‌ترين پايه‌ها و ارکان ايمان به خداوند معرفي مي‌کند و مؤمنان واقعي را کساني مي‌داند که چهار صفت: صبر، يقين، عدالت و جهادگري در راه خدا را، داشته باشند.
۳. جهاد، وسيله‌ي تقرب به خداوند
از ديدگاه امام عليA، جهاد وسيله‌ي تقرب و نزديکي به خداوند و کسب منزلت در نزد خداوند است. حضرت مي‌فرمايد:
اي مردم! براي رويارويي با دشمن آماده شويد! چون جهاد با آن‌ها، راهي است براي نزديکي به پروردگار و منزلت يافتن در نزد وي.<ref>«ايّها النّاس... استعدّوا للمسير الي عدوّ، في جهاده القربه الي الله و درکُ الوسيله عنده» محمدباقر محمودي، همان، ص۶۳؛ ابراهيم‌بن‌محمد ثقفي کوفي، همان، ج۲، ص۶۹۱؛ احمد‌بن‌يحيي بلاذري، انساب‌الاشراف، همان، ص۳۷۹؛ محمدبن‌جريرطبري، همان، ج۴، ص۶۷؛ ابن‌قتيبه دينوري، همان، ج۱، ص۱۷۰.</ref>
۴. جهاد، شريف‌ترين اعمال
در حديثي از حضرت روايت شده که فرمودند:
جهاد، شريف‌ترين اعمال بعد از اسلام و مايه‌ي استحکام دين است و اجر آن، بزرگ، همراه با عزّت و قوت که همان پيروزي و غلبه است.<ref>«انَّ الجِهادَ اشرفُ الاعمالِ بعدَ الاسلامِ و هو قِوامُ الدينِ و الاجْرُ فيهِ عَظيمُ...» محمدبن‌يعقوب کليني، همان، ج۵، ص۳۷؛ شيخ‌حرّ عاملي، همان، ج۱۵، ص۹۴؛ محمدباقر محمودي، نهج‌السعاده، همان، ج۸، ص۵۸ (از ديدگاه پيامبر اکرم9 نيز، جهاد در راه خدا به عنوان برترين عمل مؤمن شمرده شده است). محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۰۲.</ref>


در اين حديث، حضرت جهاد را، برترين اعمال بعد از پذيرش اسلام معرفي مي‌کند؛ چرا که عزّت جامعه‌ي اسلامي و قوّت دين، در پرتو جهاد در راه خدا تأمين مي‌شود.
بنابراین در اسلام، جنگ و جهاد وجود دارد و هدف از آن، جلوگیری از فساد و تباهی و سیطره یافتن کفر و شرک است. وقتی گروهی مفسد، سر به طغیان برمی‌دارند و دست به بیدادگری می‌زنند؛ و آزادی انسان‌ها را سلب نموده و حقوق و حیثیت آنان را مورد تهدید و تجاوز قرار می‌دهند؛ جنگ نه تنها ناپسند و ناروا نیست، که بسیار پسندیده و روا است.
==منابع==
 
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سيره نظامي اميرالمؤمنين» نوشته «يدالله حاجي‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه های علمیه، ۱۳۹۲ش.
دین اسلام، همان‌گونه که در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و…، نظام‌های مستقلّی دارد، در زمینهٔ جنگ و دفاع نیز، دارای نظام است. در این نظام، مؤلّفه‌هایی مانند ماهیّت، اهداف، شرایط، قوانین و مقررات جنگ و صلح، عوامل پیروزی و شکست، وظایف و ویژگی‌های فرماندهان و نیروها و بسیاری دیگر از مسائل نظامی و دفاعی، وجود دارد.
<references />
 
شهید مطهریw، در خصوص تفاوت اسلام و مسیحیّت در امر جنگ و جهاد می‌نویسد:
 
می‌گویند: مسیحیت این افتخار را دارد که هیچ اسمی از جنگ در آن نیست. امّا ما می‌گوئیم اسلام این افتخار را دارد که قانون «جهاد» دارد… اسلام یک دینی است که وظیفه و تعّهد خودش را در این می‌داند که یک جامعه تشکیل بدهد. اسلام آمده جامعه تشکیل بدهد، آمده کشور و دولت و حکومت تشکیل بدهد. رسالتش اصلاح جهان است. چنین دینی نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد نمی‌تواند قانون جهاد نداشته باشد. همچنان که دولتش نمی‌تواند ارتش نداشته باشد….<ref>مرتضی مطهری، جهاد، ص۲۸–۲۹.</ref>
 
دین مقدّس اسلام، به شدّت با قتل نفس مخالف است.<ref>وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً؛ و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن می‌ماند؛ و خداوند بر او غضب می‌کند؛ و او را از رحمتش دور می‌سازد؛ و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است. قرآن کریم، نساء ۹۳.</ref> اسلام اجازه نمی‌دهد که هر فردی بر روی دیگری اسلحه کشیده<ref>ر. ک. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲۷، ص۳۱۷.</ref> و او را به قتل برساند. هر چند از نظر اسلام، جنگ، حالتی استثنایی دارد و در صورتی است که راه‌حل مسالمت‌آمیز به جایی نرسد؛<ref>محمدمهدی کریمی نیا، مقاله «اصالت صلح و همزیستی یا جنگ و قتال در اسلام» فصلنامه بصیرت، سال دوازدهم، شماره ۳۴، ص۱۳۵.</ref> اما اسلام نیز همواره و در هر شرایطی، طرفدار صلح نیست. اسلام، هم طرفدار صلح است و هم طرفدار جنگ؛ در آن‌جا که دشمن، حاضر به همزیستی شرافتمندانه نیست؛ و به حکم این که ظالم است و می‌خواهد به گونه‌ای شرافت انسانی را پایمال کند، اگر تسلیم شویم، ذلّت را متحمل شده‌ایم.<ref>مرتضی مطهری، جهاد، همان، ص۲۹ و ۳۰.</ref>
 
آیت الله مصباح یزدی در این رابطه می‌نویسد:
 
حکمت الهی اقتضای چنان آزادی بی‌حدّ و حصری را ندارد که در نهایت به تسلط کامل مفسدان و تبهکاران بر جامعه بیانجامد. به گونه‌ای که اوضاع و احوال را یکسره زیر سیطرهٔ خویش درآورند، راه‌های حق و عدل را به کلی مسدود سازند و آئین راستین الهی را نابود کنند. تا آنجا که دیگر هیچ‌کس نتواند در مسیر حق و عدل حرکت کند و راه را از چاه تشخیص دهد… خدای متعال با وسایلی، از سیطره کامل کفر و شرک بر جامعه و تسلط فراگیر تبهکاران بر نیکوکاران پیشگیری خواهد کرد… وسیله جلوگیری از این گونه اوضاع اجتماعی و کنترل جنگ و فساد، گاه عوامل فوق طبیعی مثل برخی از بلاهای آسمانی است. گاه نیز این کار را به وسیله عوامل طبیعی انجام می‌دهد؛ راه سوم نیز استفاده از عامل انسانی است. گاهی خداوند انسان‌های مؤمن و نیکوکار و خداپرست را مأمور سرکوب تبهکاران و کافران و منافقان می‌کند تا با آنان بجنگند و از طغیان بیش از حدشان جلوگیری کنند. اما به هر حال، استفاده از همین وسایل به گونه‌ای است که در نهایت، مصالح بشری را تأمین می‌کند و در مجموع زندگی انسانی در جهان، به بهترین وجه، جریان و استمرار یابد و با بیشترین خیرات و برکات همراه باشد.<ref>محمدتقی مصباح یزدی، جنگ و جهاد در قرآن، ص۳۶–۳۷.</ref>
 
خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:
 
ولَو لا دَفْعُ اللهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدتِ الْاَرْضُ<ref>بقره، ۲۵۱.</ref>؛ و اگر خدا (شر) برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، فساد روی زمین را فرا می‌گرفت.
 
و در جای دیگر می‌فرماید:
 
ولَوْلا دَفْعُ اللهِ الناسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَهُدَّمَتْ صَوامعُ و بیَعُ و صَلَواتٌ و مساجِد یُذکر فیها اسم الله کثیراً<ref>همان، حج، ۴۰.</ref> اگر خدا شر بعضی از مردم را به بعضی دیگر دفع نکند، همانا صومعه‌ها و دیر و کنشتها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می‌شود، همه خراب و ویران می‌شد.
 
بنابراین در اسلام، جنگ و جهاد، یکی از لوازم زندگی انسانی محسوب می‌شود. علاوه بر این، آمادگی برای جنگ و جهاد، یکی از اصول نظامی در دین مبین اسلام محسوب می‌شود.
 
خداوند متعال می‌فرماید:
 
و اَعدّوُا لَهُم ما استطعتم من قوّه من رِباط الخیلِ تُرهبونَ بِهِ عدوَاللهِ وَعدوَکم<ref>همان، انفال، ۶۰.</ref>؛ با تمام توان و نیرو، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیلهٔ آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.
 
== فضیلت جهاد ==
حضرت علیA، همواره یاران خویش را به جهاد در راه خدا، ترغیب و سفارش می‌کرد. فضیلت جهاد در راه خدا و پیکار با دشمنان دین را، متذکّر می‌شد. آن حضرت، جهاد را دری از درهای بهشت و رحمت الهی؛ ستون و پایهٔ دین؛ وسیلهٔ تقرب به خدا و شریف‌ترین اعمال، بعد از اسلام معرفی می‌کند در این‌جا، به برخی از فضایل جهاد از دیدگاه ایشان، اشاره می‌کنیم:
 
۱. جهاد، دری از درهای بهشت
 
حضرت در خطبهٔ ۲۷ نهج‌البلاغه می‌فرماید:
 
فانَّ الجِهادَ بابٌ منْ ابوابِ الجنّه فَتَحَهُ الله لخاصّه اولیائه و هو لباسُ التقوی و دِرعُ اللهِ الحَصینه و جَنتهِ الوثیقه<ref>نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۲۷، ص۷۴؛ محمدبن‌یعقوب کلینی، همان، ج۵، ص۴؛ شیخ‌صدوق، معانی‌الاخبار، همان، ص۳۰۹؛ محمدبن‌ابراهیم ثقفی کوفی، همان، ج۲، ص۴۷۴.</ref> جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند، آن را برای دوستان مخصوص خود، گشوده است. جهاد، لباس تقوی! زره محکم و سپر مطمئن خداوند است.
 
در این خطبه، حضرت اشاره میکند که مسیری که مجاهد انتخاب می‌کند، پایانش به بهشت منتهی می‌شود و جهاد را، یک راه و درب اختصاصی، برای برگزیدگان خداوند که این راه را انتخاب می‌کنند و از آن می‌توانند وارد بهشت شوند، معرفی می‌کند. چرا که جهاد، سختی‌ها و مصائب زیادی دارد که تنها، از خودگذشتگان و جانبازان و کسانی که همه چیز را فدای تحقق ارادهٔ الهی کرده‌اند، می‌توانند این سختی‌ها را تحمل کنند و لیاقت ورود به بهشت را پیدا کنند.
 
در حدیثی از رسول خداn، روایت شده که فرمود:
 
برای بهشت بابی است که آن را باب مجاهدین می‌گویند.<ref>«للجنه باب یقال له باب المجاهدین». محمدبن‌یعقوب کلینی، همان، ج۵، ص۲؛ شیخ‌صدوق، آمالی صدوق، قم، مؤسسه‌البعثه، ۱۴۱۷، اول، ص۶۷۳؛ شیخ‌طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج۶، ص۱۲۳؛ شیخ‌صدوق، ثواب‌العمال، ص۱۸۹.</ref>
 
حضرت علیA، در خطبه‌ای دیگر، رسیدن به بهشت را در سایهٔ جهاد در راه خدا معرفی می‌کند. حضرت می‌فرماید:
 
کیست که شتابان و با نشاط با جهاد خویش به سوی خدا حرکت کند؟ چونان تشنه‌کامی که به سوی آب می‌دود. بهشت در سایهٔ نیزه‌های دلاوران است.<ref>«الجنه تحت اطراف العوالی» نهج‌البلاغه، همان، خطبه ۱۲۴، ص۲۳۶؛ شیخ‌حرّعاملی، همان، ج۱۵، ص۶۱؛ شیخ‌مفید، الاختصاص، همان، ص۱۳؛ محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۲۰.</ref>
 
در روایتی دیگر، حضرت علیA، بهای بهشت را، «جهاد» معرفی کرده است.<ref>«ألا و انّ الجهاد ثمن الجنه». محمّد محمدی ری‌شهری، میزان‌الحکمه، ص۴۵۴؛ علی‌بن‌محمداللیثی الواسطی، عیون‌الحکم.</ref>
 
۲. جهاد، ستون دین
 
در کلامی از حضرت نقل شده که فرمودند:
 
للایمانِ اربعه ارکانٍ: الصبر و الیقین و العدل و الجهاد.<ref>قاضی‌نعمان مغربی، دعائم‌الاسلام، ج۱، ص۳۴۲؛ محمدبن‌علی‌الکراجکی، معدن‌الجواهر، ص۴۰؛ علاءالدین علی متقی هندی، همان، ج۱، ص۲۸۶.</ref> برای ایمان چهار رکن است: صبر، یقین، عدل و جهاد.
 
در این سخن ارزشمند، حضرت، جهاد را به عنوان یکی از مهم‌ترین پایه‌ها و ارکان ایمان به خداوند معرفی می‌کند و مؤمنان واقعی را کسانی می‌داند که چهار صفت: صبر، یقین، عدالت و جهادگری در راه خدا را، داشته باشند.
 
۳. جهاد، وسیلهٔ تقرب به خداوند
 
از دیدگاه امام علیA، جهاد وسیلهٔ تقرب و نزدیکی به خداوند و کسب منزلت در نزد خداوند است. حضرت می‌فرماید:
 
ای مردم! برای رویارویی با دشمن آماده شوید! چون جهاد با آن‌ها، راهی است برای نزدیکی به پروردگار و منزلت یافتن در نزد وی.<ref>«ایّها النّاس… استعدّوا للمسیر الی عدوّ، فی جهاده القربه الی الله و درکُ الوسیله عنده» محمدباقر محمودی، همان، ص۶۳؛ ابراهیم‌بن‌محمد ثقفی کوفی، همان، ج۲، ص۶۹۱؛ احمدبن‌یحیی بلاذری، انساب‌الاشراف، همان، ص۳۷۹؛ محمدبن‌جریرطبری، همان، ج۴، ص۶۷؛ ابن‌قتیبه دینوری، همان، ج۱، ص۱۷۰.</ref>
 
۴. جهاد، شریف‌ترین اعمال
 
در حدیثی از حضرت روایت شده که فرمودند:
 
جهاد، شریف‌ترین اعمال بعد از اسلام و مایهٔ استحکام دین است و اجر آن، بزرگ، همراه با عزّت و قوت که همان پیروزی و غلبه است.<ref>«انَّ الجِهادَ اشرفُ الاعمالِ بعدَ الاسلامِ و هو قِوامُ الدینِ و الاجْرُ فیهِ عَظیمُ…» محمدبن‌یعقوب کلینی، همان، ج۵، ص۳۷؛ شیخ‌حرّ عاملی، همان، ج۱۵، ص۹۴؛ محمدباقر محمودی، نهج‌السعاده، همان، ج۸، ص۵۸ (از دیدگاه پیامبر اکرم9 نیز، جهاد در راه خدا به عنوان برترین عمل مؤمن شمرده شده است). محمدبن‌سعد، همان، ج۳، ص۲۰۲.</ref>
 
در این حدیث، حضرت جهاد را، برترین اعمال بعد از پذیرش اسلام معرفی می‌کند؛ چرا که عزّت جامعهٔ اسلامی و قوّت دین، در پرتو جهاد در راه خدا تأمین می‌شود.
 
== منابع ==
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجی‌زاده» قم مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، ۱۳۹۲ش.
{{پانویس|۲}}
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}


{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش